حق تعالی میان هر عصری
از سعادت بنا کند قصری
اندر آن جایگه نهد گاهی
بر نشاند به مسندش شاهی
صحن عالم ازو کند مامن
چشم دولت بدو کند روشن
سایهاش نور مرحمت باشد
چار دیوار و شش جهت باشد
دولت ملک و دین تمام کند
کار آفاق با نظام کند
ز بر تخت حکم شاه شود
پشت اسلام را پناه شود
تا ازو در زمانه وا گویند
دایمش مرد و زن دعا گویند
خود ببین ظاهرش درین دوران
حضرت صاحب زمین و زمان
سرور سروران روی زمین
خواجهٔ روزگار شمسالدین
صدر اسلام، صاحب اعظم
افتخار عرب، جمال عجم
آصف روزگار، صدر جهان
شاه را خواجه، صاحب دیوان
آنکه اندر سرای کون و فساد
مثل او مادر زمانه نزاد
فلک مملکت بدو معهود
سعد اکبر ز طالعش مسعود
دین و دولت به صحبت او شاد
ملک حکمت به همتش آباد
سایهٔ او چو قبهٔ خضرا
هست هجدههزار عالم را
عدلش آراسته جهان چو ارم
هم به انصاف و هم به جود و کرم
جود او عاشق است بر سایل
کرمش سابق است بر مایل
به کفش نسبتی چو کرد سحاب
زان شد آبستن او به در خوشاب
ذات او گوهر است و ملک صدف
از کف جود اوست کان چون کف
دل مستغنیش به بخشش و جود
از خزاین بسی نماند وجود
نظر لطف او مرارت سم
انگبین کرده بر لب ارقم
طبع موزون او سرشته ز نور
از مناهی و از ملاهی دور
ذات پاکش، که از علوم غنی است
از صفات و مدیح مستغنی است
زانکه در وصف او هنرمندان
هر چه گویند هست صد چندان
خوبرو را چه حاجت زیور؟
وصف خود خویشتن کند گوهر
چیست کان نیست ذات پاکش را؟
تا بخواهم من از خدا به دعا
گوهر کان و بحر معدلت است
پایهٔ او ورای منزلت است
ای چو خورشید نور ورز جلال
وی چو بدر منیر محض کمال
هست رای تو نور امن و امان
که بدو روشن است جمله جهان
درگه تو چو مجمع فضلاست
سایهٔ حق ز نور تو پیداست
هر خدنگی، که شست قهر گشاد
هدفش جان دشمنان تو باد
چشم معنی ز صورتت روشن
تا شود کور دیدهٔ دشمن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره مقام و عظمت یک شخصیت الهی و معصوم است که در هر دورهای به عنوان منجی و مدافع دین و ملک ظاهر میشود. شاعر به توصیف ویژگیهای این شخصیت میپردازد و او را سرور سروران، صدراسلام، و صاحب دیوان معرفی میکند. این شخصیت با حکمت و عدالت خود، دنیا را آباد و سعد و شاد میکند. سایهاش منبع رحمت و نور است و عدالت او بر جهان حاکم. شاعر اشاره میکند که جود و کرم این شخص بر همه سائلان عرضه میشود و او در صفات و دانش خود بینظیر است. به طور کلی، این شعر تجلیل از مقام بلند این شخصیت و نقش او در ایجاد صلح و امنیت در جهان است.
هوش مصنوعی: خداوند در هر دورهای از زندگی، برای سعادت انسانها، مکان و فرصتی ویژه ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: در آن مکان، گاهی یک پادشاه بر جایگاه خود مینشیند.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر او مکانی امن و آرام میشود و چشمهای نیکبختی به سوی او روشن و باز میشود.
هوش مصنوعی: سایهاش به عنوان نشانهای از محبت و رحمت است و فضایی را به دور خود ایجاد میکند که شامل چهار دیوار و شش سمت میشود.
هوش مصنوعی: خوشبختی و سعادت کشور و دیانت، کارهای جهان را به نظم و ترتیب در میآورد و به سرانجام میرساند.
هوش مصنوعی: معنای این بیت به این صورت است که وقتی شاه به تخت سلطنت مینشیند، پشتوانه و حمایت دین اسلام نیز افزایش مییابد و برای آن امنیت و پناهگاهی فراهم میشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که او زنده است، مردم از او یاد میکنند و هم مردان و هم زنان برایش دعا میکنند.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که در این زمان، شخصی که عنوان «حضرت صاحب» را دارد، از نظر ظاهری قابل مشاهده است. به معنای دیگر، ناظر به موجودیتی است که در حال حاضر در زمین و زمان وجود دارد و به نوعی محور توجه و تماشا قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: سرور همه سروران و بهترین شخص در این دوران، شمسالدین است.
هوش مصنوعی: در صدر اسلام، بزرگترین و مهمترین شخصیت عربی که به او افتخار میشود، زیبایی و جذابیتی است که به فرهنگ و هنر عجم نسبت داده میشود.
هوش مصنوعی: آصف دوران، صدر نشین جهان، شاه را مشاور و صاحب نظر میداند.
هوش مصنوعی: کسی که در این دنیای فانی و پر از فساد مانند او به دنیا نیامده است.
هوش مصنوعی: آسمان سرزمین او به خوشبختی و سعادت شناخته شده است و تقدیرش نیز پر از برکت و موفقیت است.
هوش مصنوعی: با حضور او، دین و حکومت شاداب میشوند و با تلاش او، کشور به رونق و آبادانی میرسد.
هوش مصنوعی: سایهٔ او مانند گنبد سبز است که بر روی هجدههزار جهان قرار دارد.
هوش مصنوعی: عدل خداوند جهان را همچون بهشتی زیبا آراسته است و این آراستگی به واسطه انصاف و بخشش اوست.
هوش مصنوعی: بخشش الهی مانند یک عاشق همیشه به درخواستکنندگان پاسخ میدهد و لطف و مهربانی او همیشه به کسانی که به او توجه دارند، ادامه دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده به این نکته اشاره میکند که وقتی باران (سحاب) بر زمین (کفش) میبارد، زمین آماده پذیرش زندگی و رشد میشود و به آن، نعمت و زیبایی میبخشد. به عبارت دیگر، اثر باران بر طبیعت مانند آبستن شدن زمین به زیبایی و سرسبزی است.
هوش مصنوعی: وجود او همانند گوهری باارزش است و ثروت و قدرتش به مانند صدفی است که از بخشش و کرامت او به دست آمده است، زیرا که او چون دریا و کف آن، همیشه سخاوتمند و فراوان است.
هوش مصنوعی: دل خود را بینیاز از بخشش و generosity میداند، چرا که از خزانههای فراوان، چیزی برای او باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: محبت و توجه او باعث شده است که تلخیهای زندگی، مانند شربت شیرین به نظر بیایند و من را خوشحال کند.
هوش مصنوعی: طبیعت موزون او از نور ساخته شده و از کارهای ناپسند و بیفایده دور است.
هوش مصنوعی: خوی پاک او، که از دانش و علمهای فراوان بهرهمند است، به صفاتش نیاز ندارد و نیازی به ستایش از دیگران ندارد.
هوش مصنوعی: چون هنرمندان هر چه در وصف او بگویند، حقیقتش بسیار بیشتر از آن چیزی است که بیان میشود.
هوش مصنوعی: زن زیبا و خوشرو نیازی به زیورآلات ندارد؛ زیرا خود زیبایی او مانند جواهر میباشد.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که چه چیزی وجود دارد که ذات خالص خداوند آن را نمیداند؟ من برای دعا کردن از خدا چه چیزی را بخواهم؟
هوش مصنوعی: جوهر و ارزش واقعی انسان در عمق وجود اوست و این ارزش بالاتر از هر جایگاهی است که ممکن است به دست آورد.
هوش مصنوعی: ای خورشید که نور و جلالت بر همه میتابد، و همچون ماه کامل و روشن، تجلی کمال را به نمایش میگذاری.
هوش مصنوعی: نظر تو مانند نوری است که امنیت و آرامش را به همراه دارد و به واسطه آن، تمام جهان روشنایی مییابد.
هوش مصنوعی: میخواهی بگویی که مکان تو مانند محلی است که دانشمندان و فرهیختگان جمع شدهاند و نور وجود تو باعث روشنایی و تابش سایهٔ حق و حقیقت میشود.
هوش مصنوعی: هر تیر و گلولهای که به سمت دشمنان تو پرتاب میشود، باید به هدف پاک کردن جان آنها باشد.
هوش مصنوعی: چشمان دشمنان به زیبایی و جذابیت تو آگاه میشود و از این رو نابینا میگردند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.