نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را
نیست بازی ز شیر بردن تاج
تا چه شببازی آورَد شب داج
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۸ - برگرفتن بهرام تاج را از میان دو شیر
بامدادان که صبح زرین تاج
کرسی از زر نهاد و تخت از عاج
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۱ - بردن سرهنگ بهرامگور را به مهمانی
شه که تختش بود ز تخته عاج
ناگزیرش بود ز تخت وز تاج
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۴ - خواستن بهرام دختر شاهان هفت اقلیم را
دخترش خواست با خزانه و تاج
بر سر هردو هفت ساله خراج
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
نیز ممکن بود که در شب داج
نیمه سودی نهان کنیم از باج
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان
از رعیت بجای رسم و خراج
گه کمر خواستی و گاهی تاج
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار
گر کسی بر فلک رساند تاج
هفت کشور کشد به زیر خراج
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۸ - در ختم کتاب و دعای علاء الدین کرپ ارسلان
شاه رومی قبای چینی تاج
جزیتش داده چین و روم خراج
سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۱
چون مخبط شد اعتدال مزاج
نه عزیمت اثر کند نه علاج
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۷ - در بیان این حدیث که اشدالبلاء علی الانبیاء ثم علی الاولیاء الاقرب فالاقرب
اترکوا الفرش و اطلبوا المعراج
نحو ما لاح عرشه الوهاج
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۴ - در بیان آنکه هر ولی اول قطرهای بود، از غایت صدق و محبت و نهایت طلب و مودت حق آخر دریائی شد. پس هر ولی دریائی است بی پایان و هر دریائی از این دریاها از دریای با عظمت پر رحمت حق همچو موجی است و موجها در دریا متفاوتاند. موج مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز از همه موجها بیشتر است و پیشتر هر کرا همت عالی باشد بر بیش زند و پیش دود
پیش موج عظیم او امواج
بی اثر چون در آفتاب سراج
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٩۴
هر که دارد کفاف عیش چنان
که نباشد بدیگری محتاج
کلبه ئی نیز باشدش که ازان
نکند هر دمش کسی اخراج
در جهان پادشاه وقت خود است
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - فی مدح الشهریار الاعظم جلال الدولة و الدین
ای جناب تو چرخ را منهاج
وی رکاب تو عرش را معراج
شاه اعظم جلال دولت و دین
ای فلک را سُم سمند تو تاج
حرم کعبه ی جلال ترا
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰
ای مه و خور بروی تو محتاج
بر سر چرخ خاک پای تو تاج
چه کنم وصف تو که مستغنیست
مه ز گلگونه گل ز اسپیداج
هرکه جویای تو بود همه روز
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۵۲ - جواب آن
اثرش در یکی دوا و علاج
در دگر مایه فساد مزاج
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۳ - حکایت پیر زالی که راه بر سنجر گرفت و از بیراهی یک دو ظالم دادخواهی کرد و ظلم ایشان را از راه برداشت
دی نبودت به تارک سر تاج
وز تو فردا کند اجل تاراج