مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۷ - بیان آنک علم را دو پرست و گمان را یک پرست ناقص آمد ظن به پرواز ابترست مثال ظن و یقین در علم
ور همه گویند او را گمرهی
کوه پنداری و تو برگ کهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۳ - منع کردن انبیا را از نصیحت کردن و حجت آوردن جبریانه
قسمتی کردست هر یک را رهی
کی کهی گردد بجهدی چون کهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴۳ - حکایت امیر و غلامش کی نماز باره بود وانس عظیم داشت در نماز و مناجات با حق
آنک نگذارد کزین سو پا نهی
او بدین سو بست پای این رهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۱ - بیان آنک حق تعالی هرچه داد و آفرید از سماوات و ارضین و اعیان و اعراض همه باستدعاء حاجت آفرید خود را محتاج چیزی باید کردن تا بدهد کی امن یجیب المضطر اذا دعاه اضطرار گواه استحقاقست
دست و پا شاهد شوندت ای رهی
منکری را چند دست و پا نهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۶ - وحی آمدن از حق تعالی به موسی کی بیاموزش چیزی کی استدعا کند یا بعضی از آن
در جهان این مدح و شاباش و زهی
ز اختیارست و حفاظ آگهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۵ - گفتن شیطان قریش را کی به جنگ احمد آیید کی من یاریها کنم وقبیلهٔ خود را بیاری خوانم و وقت ملاقات صفین گریختن
دید شیطان از ملایک اسپهی
سوی صف مؤمنان اندر رهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۷ - جواب گفتن مهمان ایشان را و مثل آوردن بدفع کردن حارس کشت به بانگ دف از کشت شتری را کی کوس محمودی بر پشت او زدندی
تا ازین گرداب دوران وا رهی
بر سر گنج وصالم پا نهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۶ - تفسیر یا جبال اوبی معه والطیر
کوه با داود گشته همرهی
هردو مطرب مست در عشق شهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۳ - داد خواستن پشه از باد به حضرت سلیمان علیه السلام
ای تو در اطباق قدرت منتهی
منتهی ما در کمی و بیرهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۲ - معالجه کردن برادر دباغ دباغ را به خفیه به بوی سرگین
تو بدان مانی کز آن نوری تهی
زآنک بینی بر پلیدی مینهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۵ - گفتن آن جهود علی را کرم الله وجهه کی اگر اعتماد داری بر حافظی حق از سر این کوشک خود را در انداز و جواب گفتن امیرالمؤمنین او را
زانک گندم را حکیم آگهی
هیچ نفرستد به انبار کهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۶ - باز آمدن آن شاعر بعد چند سال به امید همان صله و هزار دینار فرمودن بر قاعدهٔ خویش و گفتن وزیر نو هم حسن نام شاه را کی این سخت بسیارست و ما را خرجهاست و خزینه خالیست و من او را بده یک آن خشنود کنم
گفت اگر زر نه که دشنامم دهی
تا رهد جانم ترا باشم رهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۸ - نشستن دیو بر مقام سلیمان علیهالسلام و تشبه کردن او به کارهای سلیمان علیهالسلام و فرق ظاهر میان هر دو سلیمان و دیو خویشتن را سلیمان بن داود نام کردن
با دو عقل از بس بلاها وا رهی
پای خود بر اوج گردونها نهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۲ - قصهٔ رستن خروب در گوشهٔ مسجد اقصی و غمگین شدن سلیمان علیهالسلام از آن چون به سخن آمد با او و خاصیت و نام خود بگفت
بر درخت جبر تا کی بر جهی
اختیار خویش را یکسو نهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۶ - در تفسیر این حدیث مصطفی علیهالسلام کی ان الله تعالی خلق الملائکة و رکب فیهم العقل و خلق البهائم و رکب فیها الشهوة و خلق بنی آدم و رکب فیهم العقل و الشهوة فمن غلب عقله شهوته فهو اعلی من الملائکة و من غلب شهوته عقله فهو ادنی من البهائم
یک گروه دیگر از دانش تهی
همچو حیوان از علف در فربهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۹ - قول رسول صلی الله علیه و سلم انی لاجد نفس الرحمن من قبل الیمن
بعد چندین سال میزاید شهی
میزند بر آسمانها خرگهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیهالسلام به سبب زلت او
خود عدوت اوست قندش میدهی
وز برون تهمت به هر کس مینهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۷ - اعتراض کردن معترضی بر رسول علیهالسلام بر امیر کردن آن هذیلی
این مگر باشد ز حُبِّ مُشتَهَی
اِسقِنِی خَمراً و قُل لِی انَّها
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۹۰ - بیان آنک عمارت در ویرانیست و جمعیت در پراکندگیست و درستی در شکستگیست و مراد در بیمرادیست و وجود در عدم است و عَلی هَذا بَقیَّةُ الأَضْدادِ وَ الأَزْواجِ
گر پذیری پند موسی وا رهی
از چنین شست بد نامنتهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۹۸ - تفسیر کُنْتُ کَنْزاً مَخْفیّاً فَأَحْبَبْتُ اَنْ اُعْرَفَ
من نکردم آنچ گفتند از بهی
گنج رفت و خانه و دستم تهی