بخش ۱۹۵ - گفتن شیطان قریش را کی به جنگ احمد آیید کی من یاریها کنم وقبیلهٔ خود را بیاری خوانم و وقت ملاقات صفین گریختن
همچو شیطان در سپه شد صد یکم
خواند افسون که اننی جار لکم
چون قریش از گفت او حاضر شدند
هر دو لشکر در ملاقات آمدند
دید شیطان از ملایک اسپهی
سوی صف مؤمنان اندر رهی
آن جنودا لم تروها صف زده
گشت جان او ز بیم آتشکده
پای خود وا پس کشیده میگرفت
که همیبینم سپاهی من شگفت
ای اخاف الله ما لی منه عون
اذهبوا انی اری ما لاترون
گفت حارث ای سراقه شکل هین
دی چرا تو مینگفتی اینچنین
گفت این دم من همیبینم حرب
گفت میبینی جعاشیش عرب
مینبینی غیر این لیک ای تو ننگ
آن زمان لاف بود این وقت جنگ
دی همیگفتی که پایندان شدم
که بودتان فتح و نصرت دمبدم
دی زعیم الجیش بودی ای لعین
وین زمان نامرد و ناچیز و مهین
تا بخوردیم آن دم تو و آمدیم
تو بتون رفتی و ما هیزم شدیم
چونک حارث با سراقه گفت این
از عتابش خشمگین شد آن لعین
دست خود خشمین ز دست او کشید
چون ز گفت اوش درد دل رسید
سینهاش را کوفت شیطان و گریخت
خون آن بیچارگان زین مکر ریخت
چونک ویران کرد چندین عالم او
پس بگفت انّی بری منکم
کوفت اندر سینهاش انداختش
پس گریزان شد چو هیبت تاختش
نفس و شیطان هر دو یک تن بودهاند
در دو صورت خویش را بنمودهاند
چون فرشته و عقل کایشان یک بدند
بهر حکمتهاش دو صورت شدند
دشمنی داری چنین در سر خویش
مانع عقلست و خصم جان و کیش
یکنفس حمله کند چون سوسمار
پس بسوراخی گریزد در فرار
در دل او سوراخها دارد کنون
سر ز هر سوراخ میآرد برون
نام پنهان گشتن دیو از نفوس
واندر آن سوراخ رفتن شد خنوس
که خنوسش چون خنوس قنفذست
چون سر قنفذ ورا آمد شذست
که خدا آن دیو را خناس خواند
کو سر آن خارپشتک را بماند
می نهان گردد سر آن خارپشت
دمبدم از بیم صیاد درشت
تا چو فرصت یافت سر آرد برون
زین چنین مکری شود مارش زبون
گرنه نفس از اندرون راهت زدی
رهزنان را بر تو دستی کی بدی
زان عوان مقتضی که شهوتست
دل اسیر حرص و آز و آفتست
زان عوان سر شدی دزد و تباه
تا عوانان را به قهر تست راه
در خبر بشنو تو این پند نکو
بیم جنبیکم لکم اعدی عدو
طمطراق این عدو مشنو گریز
کو چو ابلیسست در لج و ستیز
بر تو او از بهر دنیا و نبرد
آن عذاب سرمدی را سهل کرد
چه عجب گر مرگ را آسان کند
او ز سحر خویش صد چندان کند
سحر کاهی را به صنعت که کند
باز کوهی را چو کاهی میتند
زشتها را نغز گرداند به فن
نغزها را زشت گرداند به ظن
کار سحر اینست کو دم میزند
هر نفس قلب حقایق میکند
آدمی را خر نماید ساعتی
آدمی سازد خری را وآیتی
این چنین ساحر درون تست و سر
ان فی الوسواس سحرا مستتر
اندر آن عالم که هست این سحرها
ساحران هستند جادوییگشا
اندر آن صحرا که رست این زهر تر
نیز روییدست تریاق ای پسر
گویدت تریاق از من جو سپر
که ز زهرم من به تو نزدیکتر
گفت او سحرست و ویرانی تو
گفت من سحرست و دفع سحر او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به تفسیر و توصیف جنگ و رویارویی لشکرها، به ویژه نقش شیطان و نفس در این میدان، میپردازد. در این داستان، شیطان با جادوگری و فریبکاری تلاش میکند تا مؤمنان را به وحشت بیندازد و سپاهیان مؤمن را از میدان جنگ فراری دهد. او از ترس سوختن و آتشکده به عقب میکشد و در این حین، از حالات و احساسات دیگر فرماندهان و سربازان نیز صحبت میشود.
شیطان به عنوان یک نیروی شیطانی که در دل انسانها نفوذ میکند، توصیف میشود و جنگ را با جنگ داخلی نفوس انسانها پیوند میزند. او به صورت یک حریف خطرناک و غیرقابل مشاهده در دل انسانها عمل میکند. شیطان و نفس دوگونه از یک واقعیتاند که بر دو صورت ظاهر میشوند و هر کدام به نوعی بر عقل و ایمان انسانها تاثیر میگذارند.
این متن به ما یادآوری میکند که دشمنی درونی داریم که باید از آن آگاه باشیم و به دیگران هشدار میدهد که مراقب فریبها و وسوسههای شیطانی باشند. در نهایت، به اهمیت مراقبت از دل و جان در برابر وسوسههای نفسانی و شیطانی تاکید میشود.
هوش مصنوعی: همچون شیطان در صف سربازان قرار گرفت و با صدای رسا گفت: «من برای شما آمدهام!»
هوش مصنوعی: وقتی قریش از سخنان او مطلع شدند، هر دو طرف نیروها در محل ملاقات به هم رسیدند.
هوش مصنوعی: شیطان از میان فرشتگان، گروهی از مؤمنان را مشاهده کرد که در مسیر خود در حال حرکت هستند.
هوش مصنوعی: سپاهیان آنجا را که نمیبینی، به صف ایستادهاند و جان او به خاطر ترس از آتشکده، به شدت در تلاطم است.
هوش مصنوعی: با احتیاط پای خود را بر میدارم، زیرا میبینم که نیرویی شگفتآور در برابر من وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای کسانی که از خدا میترسید، من هیچ پشتیبانی و کمکی از او ندارم. بروید، من چیزهایی را میبینم که شما نمیبینید.
هوش مصنوعی: حارث، چرا تو به این شکل صحبت میکنی؟ من انتظار نداشتم اینطور بگویی.
هوش مصنوعی: او گفت که اکنون میبینم جنگ را، و در پاسخ گفت که آیا نمیبینی که پشت این جنگ، عرب است؟
هوش مصنوعی: تو نمیبینی غیر از این، اما ای کسی که در آن زمان به خود میبالیدی، حالا در زمان جنگ، این لافزنی ننگین است.
هوش مصنوعی: در این مصرع، گفته میشود که شخص به یاد میآورد که در گذشته با دستیابی به پیروزیها و موفقیتها، به موفقیتهای مداوم و پیوسته دست یافته است. او از این بابت احساس خوشحالی و افتخار میکند که هر روز و هر لحظه، توانسته است بر چالشها غلبه کند و به اهدافش برسد.
هوش مصنوعی: تو دیروز مانند رهبری بزرگ بودی، اما اکنون به فردی بیارزش و ناتوان تبدیل شدهای.
هوش مصنوعی: ما در آن لحظه که با تو بودیم، همه چیز خوب و خوش بود، اما وقتی تو رفتی، ما دچار سختی و مشکلات شدیم.
هوش مصنوعی: حارث به سراقه گفت که از سرزنش او خشمگین شد و این نکته باعث ناراحتی سراقه شد.
هوش مصنوعی: او با خشم دستی که در دستان او بود، کشید و چون از گفتارش، احساسات درونیاش نمایان شد، دردی که در دل داشت به نمایش درآمد.
هوش مصنوعی: دل او به شدت از فریب شیطان آسیب دید و خون آن بیچارگان بر اثر این کلک، به زمین ریخت.
هوش مصنوعی: زمانی که او چندین جهان را ویران کرد، سپس گفت: من از شما بری هستم.
هوش مصنوعی: طوری در دلش اثر گذاشت که از ترس فرار کرد، مثل اینکه وجودش تحت تأثیر هیبتی قوی قرار گرفته باشد.
هوش مصنوعی: نفس و شیطان در واقع یک ماهیت دارند، اما خود را به شکلهای متفاوتی نشان میدهند.
هوش مصنوعی: وجود فرشته و عقل، در حقیقت یکی است و به خاطر حکمتها، به دو صورت متفاوت تجلی پیدا کردهاند.
هوش مصنوعی: دشمنی که در دل داری، مانع تفکر و عقل تو شده و دشمنی برای جان و اعتقاد توست.
هوش مصنوعی: ناگهان مانند یک سوسمار به حمله میآید و سپس در حین فرار به سرعت به سوراخی میگریزد.
هوش مصنوعی: در دل او ناامنی و درد وجود دارد و از هر نقطه ای که این درد را احساس میکند، نشانههایی بیرون میآید.
هوش مصنوعی: دیو به دلیل پنهان کردن نامش، از روحها دور شده و به داخل آن سوراخ رفت تا به حالت خطرناکی برسد.
هوش مصنوعی: شخصی به شدت خجالتزده و کمرو است، به طوری که بیم دارد در جمع ظاهر شود، مانند قنفذ که وقتی احساس خطر میکند، خود را درون خارهایش مخفی میکند.
هوش مصنوعی: خداوند آن موجود شرور و پست را به نامی ناپسند توصیف کرد، زیرا او به مانند خارپشت، در برابر خطرها و تهدیدها پنهان میشود و نمیتواند به درستی با دیگران ارتباط برقرار کند.
هوش مصنوعی: هر لحظه با ترس از شکارچی بزرگ، آن خارپشت پنهان میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که فرصتی به دست آورد، به سرعت از این نقشههای مخرّب خارج میشود و در نهایت، ممکن است به ضعف و ناتوانی بیفتد.
هوش مصنوعی: اگر نفس تو از درونت در مسیرت کارشکنی کند، چهطور ممکن است که راهزنان بر تو دست دراز کنند؟
هوش مصنوعی: به خاطر خواهشهای نفسانی و اشتیاقهای زودگذر، دل انسان در دام طمع و زرق و برق دنیایی گرفتار میشود و این وضعیت مایهی آسیب اوست.
هوش مصنوعی: از آن زمان که به سرقت و فساد روی آوردی، به زودی متوجه خواهی شد که این رفتار تو باعث خشم و نفرت دیگران میشود.
هوش مصنوعی: در این پیام به شما توصیه میشود که به خوبی به این نصیحت توجه کنید، زیرا دشمنی بزرگ در کمین شماست.
هوش مصنوعی: به تظاهر و شیوههای این دشمن توجه نکن، زیرا او مانند ابلیس در لجاجت و جنگی که به راه انداخته است، استقامت میکند و نابود کردنش آسان نیست.
هوش مصنوعی: او به خاطر تو عذاب دائمی را در راه دنیا و جنگی که در پیش است، آسان و قابل تحمل کرده است.
هوش مصنوعی: چقدر عجیب است اگر او، با سحر خود، مرگ را برای ما آسان کند و به آن افزونتر بخشد.
هوش مصنوعی: صبحگاهان، نیرویی که قادر است کوه را مانند کاه خرد کند، تنها به دست هنرمندانی است که با مهارت و صنعت خود، کارهای بزرگ را به آسانی انجام میدهند.
هوش مصنوعی: زشتیها را با هنر زیبا و دلنشین جلوه میدهد، اما زیباییها را با تصور نادرست به زشتی تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: کار سحر این است که هر لحظه دم میزند و حقیقتها را در دل آدمی بیدار میکند.
هوش مصنوعی: انسان میتواند موقتا به صورت یک حیوان درآید و همچنین میتواند موجودی بیارزش را به وضعیت انسانی نزدیک کند.
هوش مصنوعی: در وجود تو جادوگری پنهان است و در دل نگرانیها، سحری نهفته است.
هوش مصنوعی: در آن دنیایی که این جادوها وجود دارد، افرادی هستند که به عنوان جادوگران شناخته میشوند و قادر به افشای اسرار جادو هستند.
هوش مصنوعی: در آن بیابان که این زهر تر رشد کرده است، پادزهر هم، پسر، در آنجا روییده است.
هوش مصنوعی: او به تو میگوید داروی شفابخش را از من بگیر، زیرا من به تو نزدیکتر از زهرم هستم.
هوش مصنوعی: او گفت که سحر (جادو) وجود دارد و مرا ویران کرده است، من هم پاسخ دادم که خودم سحر دارم و میتوانم جادو را از او دفع کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.