مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۱ - حکم کردن داود بر صاحب گاو کی جمله مال خود را به وی ده
ریدهای آنگاه صدر و پیشگاه
ای دریغ از چون تو خر خاشاک و کاه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۴ - برون رفتن به سوی آن درخت
بعد از آن گفتش بیا ای دادخواه
داد خود بستان بدان روی سیاه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۶ - بیان آنک نفس آدمی بجای آن خونیست کی مدعی گاو گشته بود و آن گاو کشنده عقلست و داود حقست یا شیخ کی نایب حق است کی بقوت و یاری او تواند ظالم را کشتن و توانگر شدن به روزی بیکسب و بیحساب
عقل دفترها کند یکسر سیاه
عقل عقل آفاق دارد پر ز ماه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۴ - حکایت خرگوشان کی خرگوشی راپیش پیل فرستادند کی بگو کی من رسول ماه آسمانم پیش تو کی ازین چشمه آب حذر کن چنانک در کتاب کلیله تمام گفته است
نک نشان آنست کاندر چشمه ماه
مضطرب گردد ز پیل آبخواه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۵ - جواب گفتن انبیا طعن ایشان را و مثل زدن ایشان را
ای بسا دولت که آید گاه گاه
پیش بیدولت بگردد او ز راه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۲ - حکایت نذر کردن سگان هر زمستان کی این تابستان چون بیاید خانه سازیم از بهر زمستان را
نعمت آرد غفلت و شکر انتباه
صید نعمت کن بدام شکر شاه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۳ - ربودن عقاب موزهٔ مصطفی علیه السلام و بردن بر هوا و نگون کردن و از موزه مار سیاه فرو افتادن
در فتاد از موزه یک مار سیاه
زان عنایت شد عقابش نیکخواه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۶ - جواب حمزه مر خلق را
از برون حس لشکرگاه شاه
پر همیبینم ز نور حق سپاه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۸ - وفات یافتن بلال رضی الله عنه با شادی
مردم نادیده باشد رو سیاه
مردم دیده بود مرآت ماه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۹ - حکمت ویران شدن تن به مرگ
من گدا بودم درین خانه چو چاه
شاه گشتم قصر باید بهر شاه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۲ - پرسیدن معشوقی از عاشق غریب خود کی از شهرها کدام شهر را خوشتر یافتی و انبوهتر و محتشمتر و پر نعمتتر و دلگشاتر
هر کجا که یوسفی باشد چو ماه
جنتست ارچه که باشد قعر چاه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۴ - لاابالی گفتن عاشق ناصح و عاذل را از سر عشق
هرکه درخلوت ببینش یافت راه
او ز دانشها نجوید دستگاه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۲ - جواب گفتن عاشق عاذلان را
منبلیام زخم جو و زخمخواه
عافیت کم جوی از منبل براه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۳ - عشق جالینوس برین حیات دنیا بود کی هنر او همینجا بکار میآید هنری نورزیده است کی در آن بازار بکار آید آنجا خود را به عوام یکسان میبیند
چون پیادهٔ قاضی آمد این گواه
که همیخواند ترا تا حکم گاه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۴ - دیگر باره ملامت کردن اهل مسجد مهمان را از شب خفتن در آن مسجد
عشق چون دعوی جفا دیدن گواه
چون گواهت نیست شد دعوی تباه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۵ - گفتن شیطان قریش را کی به جنگ احمد آیید کی من یاریها کنم وقبیلهٔ خود را بیاری خوانم و وقت ملاقات صفین گریختن
زان عوان سر شدی دزد و تباه
تا عوانان را به قهر تست راه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۵ - تشبیه صورت اولیا و صورت کلام اولیا به صورت عصای موسی و صورت افسون عیسی علیهما السلام
تو ز دوری دیدهای چتر سیاه
یک قدم فا پیش نه بنگر سپاه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۲ - ملاقات آن عاشق با صدر جهان
هست هر جزوی ز عالم جفتخواه
راست همچون کهربا و برگ کاه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۶ - نظر کردن پیغامبر علیه السلام به اسیران و تبسم کردن و گفتن کی عَجِبْتُ مِنْ قَوْمٍ یُجَرّونَ إِلَی الجَنَّةِ بِالسَّلاسِلِ وَ الأَغْلالِ
با هزار انکار میرفتند راه
زیر لب طعنهزنان بر کار شاه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۸ - سر آنک بیمراد بازگشتن رسول علیه السلام از حدیبیه حق تعالی لقب آن فتح کرد کی انا فتحنا کی به صورت غلق بود و به معنی فتح چنانک شکستن مشک به ظاهر شکستن است و به معنی درست کردنست مشکی او را و تکمیل فواید اوست
آنچنان شادند اندر قعر چاه
که همیترسند از تخت و کلاه