گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۵۵

 

تا شتابان بر فراز خاک خواهد بود باد

تا ز آب آتش نخواهد هیچ وقتی دید داد

داور هر چیز کین زینچار میاید پدید

خسرو عادل محمد بیگ ارغونشاه باد

آنکه تا شد صیت عدل او بگیتی منتشر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۴٨

 

گر چه فرزندان جسمانی سه چارم هست لیک

از حیات و موتشان هرگز نه غمگینم نه شاد

منت ایزد را که فرزندان روحانیم هست

تا قیامت عمر فرزندان روحانیم باد

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ١ - در تعریف بهار و مدح تاج الدین علی سربداری

 

خسروا چون ابر دستت رسم زر پاشی نهاد

در کف دریا بماند حسرتش پیوسته باد

آفتاب جود تو چون سایه بر گیتی فکند

شد جهانرا ذکر جود حاتم طائی زیاد

زر بحصن کان درون بندی گران بر پای داشت

[...]

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

یاد باد آنکو مرا هرگز نگوید یاد باد

کی رود از یادم آن کِش من نمی‌آیم به یاد

آه از آن پیمان شکن کاندیشه از آهم نکرد

داد از آن بیدادگر کز سرکشی دادم نداد

از حیای چشمه ی نوشش شد آب خضر آب

[...]

خواجوی کرمانی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۹ - زوال آفتاب

 

در چنین ماتم در شعر از کجا بر من گشاد

کین فلک داغی چنین بر چهره طبعم نهاد

سلمان ساوجی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۰

 

باز گل دامن به دست عاشقان خود نهاد

غنچه لب بگشود و بلبل را به باغ آواز داد

ابر درهای عدن پیش گل و سوسن کشید

باد درهای چمن بر روی گلبویان گشاد

سرو ما بر کرد ناگه سر ز صحن بوستان

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۳

 

ذکر مه کردم شبی روی توام آمد

باد شب کردم به دل با سر زلفت فتاد

به یاد گر نمایی با دو دال زلف قد چون الف

هر کجا در عشق مظلومیست یابد از تو داد

دور بادا از دو زلفت دست ما سوداییان

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۶

 

نام به بردم شبی روی توام آمد به یاد

ذکر شب کردم دل از مه با سر زلفت فتاد

دیده چون نقش صنوبر بست با خود در خیال

قدت آمد پیش چشم و در برابر ایستاد

گر نمائی با دو دال زلف وفد چون الف

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۹

 

هرگزم روزی نداد آن طرفة بغداد داد

خرمن امید را زآن کرده ام بر باد باد

آخر ای سرو چمن دل بنده بالای تست

ور نه اول ما در فطرت مرا آزاد زاد

زادم از خون جگر تا کی کنی در هجر خویش

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۵

 

جز خیالش مونسی در خواب و بیداری میاد

کار دل در زلف او جز ناله و زاری مباد

کمال خجندی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۱

 

ترک سرمستم دگر باره کلاه کج نهاد

ملک دل بگرفت و خان و مان همه بر باد داد

پیش سلطان داد بتوان خواستن از دیگران

چون که زو بیداد باشد از که خواهم خواست داد

عقل سرگردان ز پا افتاد و عشقش در ربود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

 

کس بدین آیین حسن از مادر گیتی نزاد

تا ابد چشم بد، از روی تو یارب دور باد

جور حسنت گرچه بسیار است و بی پایان، ولی

از تطاول های زلفت، ای امیر حسن، داد

کرده ام در سر هوای زلف آتش مسکنت

[...]

نسیمی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷

 

ما همه شیداییان بودیم و مستان وداد

«زاد فی الطنبور نغما» حسن او چون جلوه داد

گفت دلبر:عاشقا،برگو،چه خواهی من یزید؟

گفتم:ای جان و جهان، آخر چه گویم؟من یراد

باد بوی زلف مشکین تو می آرد بمن

[...]

قاسم انوار
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

نام خود را عاشق صادق کنم سویت سواد

تا چو خوانی نامه رویت بنگرم از چشم صاد

اعتقاد حسن خوبانم ز مهر روی توست

لاجرم در شهر مشهورم به حسن اعتقاد

نیست مقصود از سلوک من در اطوار وجود

[...]

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۱۹ - تاریخ فوت قوام الدین حسین

 

ایکه اینجا میرسی گو رحمت حق تا ابد

بر قوام الدین حسین بن سلیمانشاه باد

بود آنسرو روان نخل مراد دوستان

زان بود تاریخ سال رحلتش نخل مراد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۸ - محمود

 

آن دهانم برده است از یاد و باز آرد به یاد

باز گردد عمر رفته گرچه بی‌او شد به باد

اهلی شیرازی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳

 

دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد

گفت ای طالب درآ، تا بهره یابی از رشاد

زانکه اینجا خانه عیش است و جای وحدتست

باده و ساقی غمخوار و حریفان جمله شاد

گفتمش مطلوب جانم را تو میدانی که چیست

[...]

اسیری لاهیجی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » شمارهٔ ۱۵

 

مردم این ملک را حق نعمتی از غیب داد

شکر این نعمت بباید کرد تا گردد زیاد

شکر لله کز فروغ آفتاب اوج دین

چون سواد دیده کسب روشنی کرد این سواد

پیش ارباب نظر زیبد اگر زین روشنی

[...]

فضولی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۷ - ترکیب بند در مدح امام ثامن ضامن علی بن موسی‌الرضا علیه التحیة والثناء

 

می‌کشد شوقم عنان باد این کشش در ازدیاد

تا شود تنگ عزیمت تنگ بر خنگ مراد

گر چو من افتاده‌ای زان جذبه آگاهم که او

هودج خاک گران جنبش نهد بر دوش باد

ای عماری کش به زور میل او بازم گذار

[...]

محتشم کاشانی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - تهنیت نوروز و مدح حسین‌خان شاملو

 

تا بود یک جرعه در میخانه کون و فساد

دوستانت را دل از جام فراغت شاد باد

فصیحی هروی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode