باز گل دامن به دست عاشقان خود نهاد
غنچه لب بگشود و بلبل را به باغ آواز داد
ابر درهای عدن پیش گل و سوسن کشید
باد درهای چمن بر روی گلبویان گشاد
سرو ما بر کرد ناگه سر ز صحن بوستان
پیش او هر جا درختی بود بر پا ایستاد
گل حکایت کرد و سرو از نازکی و لطف بار
آب گریان آمد و در پای این و آن فتاد
در بهشت باغ خوش باشد می چون سلسبیل
خاصه از دست تان گلرخ حوری نژاد
هر بهاری را که هست ای دل حزانی در قفاست
خوش برآ روزی در چونگل بالب خندان وشاد
بر ورق دارد گل رنگین بخون این خط کمال
شاد زی چون عمر باد است ای برادر عمر باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای طبیعت و عشق اشاره میکند. گلها در دامن عاشقان قرار میگیرند و بلبلان با آواز خود باغ را زنده میکنند. ابرها درهای بهشت را به روی گلها و سوسنها باز میکنند و باد آنها را نوازش میکند. سروها به زیبایی سر بلند میکنند و گلها از زیبایی و نازکی خود صحبت میکنند. آب در پای درختان میریزد و بهشت به زیبایی گلها و حوریها توصیف میشود. شاعر به زیباییهای بهار و خوشیهای آن میپردازد و از عمر و لذتهای زندگی یاد میکند و به برادرش توصیه میکند که شاد زندگی کند چون عمر مانند باد میگذرد.
هوش مصنوعی: پرنده خوشحال در باغ آواز سر داد و گل، با زیبایی خود دل عاشقان را شاد کرد و غنچه، لبهایش را برای شکفتن باز کرد.
هوش مصنوعی: ابر درهای بهشت را به روی گل و سوسن گشود و باد درهای چمن را برای گلابیها باز کرد.
هوش مصنوعی: ناگهان سرو زیبای ما سرش را از میان باغ بلند کرد و به محض اینکه درختی را دید، به احترام آن ایستاد.
هوش مصنوعی: گل داستانی را روایت کرد و سرو با ناز و لطافت از خود، اشکها را ریخت و بر زمین افتاد.
هوش مصنوعی: در بهشت، باغی زیبا و خوشبو وجود دارد که مانند آب زلال و شیرین است و خاصیت آن به خاطر حضور دختری بهشتی با چهرهای دلربا و زیباست.
هوش مصنوعی: هر بهار که میآید، ای دل، درونت را با اندوه پر نکن. زود یا روزی میرسد که مانند گل، شاد و خندان خواهی بود.
هوش مصنوعی: روی ورق، گلی رنگین است که به این خط خون آغشته شده است. ای برادر! شاد باش چون عمر مانند بادی است که میگذرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
[...]
چون قلم بست او میان در هجو تو لیکن دهانش
چون دوات از گفتههای خویشتن پر لوش باد
آنچه ایزد خواست کرد و آنچه مردم خواست داد
شاه را بالنده کرد و تن درستش کرد شاد
شاه را تابنده کرد آن تندرستی در بزه
شد تنش پالوده چون از باده آسوده لاد
هست پنجاه و سه سالش داد پنجاه و سه تب
[...]
این مبارک پی بنای محکم گردون نهان
کرده شاگردیش گردون خوانده او را اوستاد
روز و شب در آفتاب و سایه اقبال و بخت
جای ابراهیم بن مسعود ابراهیم باد
مشرق میدان شاه دین فروز دین پرست
[...]
در معزالدین ملکشاه آفتاب دین و داد
روز عید روزهداران فرخ و فرخنده باد
خسرو پیروزبخت و داور یزدانپرست
شاه خاقان گوهر و سلطان سلجوقی نژاد
کاست از عالم ستم تا لاجرم شاهی فزود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.