ذکر مه کردم شبی روی توام آمد
باد شب کردم به دل با سر زلفت فتاد
به یاد گر نمایی با دو دال زلف قد چون الف
هر کجا در عشق مظلومیست یابد از تو داد
دور بادا از دو زلفت دست ما سوداییان
یا کسی انگشت بر حرف تو نتواند نهاد
گفته بودی چون کنی یادم شود درد تو کم
تا چنین کردیم گفتی آن زیادت شد زیاد
با خیال آنکه دوزد چشم بر رویت کمال
یک به یک دوشینه سوزنهای مژگان آب داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی است. شاعر در شب به یاد محبوبش میافتد و از زیباییهای او، به ویژه زلفهایش، سخن میگوید. او احساس میکند که دور بودن از زلفهای محبوبش برای عاشقان دردآور است و نمیتوانند به راحتی بر آن یاد کنند. شاعر همچنین اشاره دارد که عشق او بیشتر شده و با تصور محبوبش دچار سوز و درد میشود. در کل، این اثر بیانگر عمیقترین احساسات و عواطف عاشقانه است.
هوش مصنوعی: در شب، یاد تو در دلم زنده شد و نسیم شبانه باعث شد که تصویر زیبای تو در ذهنم شکل بگیرد و به یاد موهای تو بیفتم.
هوش مصنوعی: اگر در یاد تو باشم و با دو دست زلفی بلند و زیبا همچون حرف الف بیافرازیم، هر جا که در عشق کسی مظلوم باشد، او از تو شکایت و دادخواهی خواهد کرد.
هوش مصنوعی: باید دور باشد از موهای تو، هیچکس از عاشقان نتواند به حروف تو اشاره کند.
هوش مصنوعی: تو گفته بودی وقتی به یاد تو بیفتم، دردی که دارم کمتر میشود. اما حالا که این کار را کردیم، به این نتیجه رسیدم که آن درد بیشتر شده است.
هوش مصنوعی: در خیال اینکه چشمانت زیبایی تمام را دارند، به آرامی یک به یک اشکهایی از چشمانم میریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
[...]
چون قلم بست او میان در هجو تو لیکن دهانش
چون دوات از گفتههای خویشتن پر لوش باد
آنچه ایزد خواست کرد و آنچه مردم خواست داد
شاه را بالنده کرد و تن درستش کرد شاد
شاه را تابنده کرد آن تندرستی در بزه
شد تنش پالوده چون از باده آسوده لاد
هست پنجاه و سه سالش داد پنجاه و سه تب
[...]
این مبارک پی بنای محکم گردون نهان
کرده شاگردیش گردون خوانده او را اوستاد
روز و شب در آفتاب و سایه اقبال و بخت
جای ابراهیم بن مسعود ابراهیم باد
مشرق میدان شاه دین فروز دین پرست
[...]
در معزالدین ملکشاه آفتاب دین و داد
روز عید روزهداران فرخ و فرخنده باد
خسرو پیروزبخت و داور یزدانپرست
شاه خاقان گوهر و سلطان سلجوقی نژاد
کاست از عالم ستم تا لاجرم شاهی فزود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.