گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۴

 

ز روم و ز ایران پر اندیشه‌ام

شب تیره اندیشه شد پیشه‌ام

فردوسی
 

سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۲ - حکایت

 

شبی سر فرو شد به اندیشه‌ام

به دل برگذشت آن هنر پیشه‌ام

سعدی
 

جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۳۵ - خردنامه اسکندر

 

بگفتا ازان باشد اندیشه ام

که بر پا زند عشق او تیشه ام

جامی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۴۲۷- مولانا زینی گیلانی

 

پیشه ام عشق است و روز و شب در این اندیشه ام

بر نمیگردم از این اندیشه عاشق پیشه ام

سام میرزا صفوی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۷ - معراج

 

وه که سراسیمه شد اندیشه ام

هرزه در آئیست دگر پیشه ام

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۰۹

 

آسمان نیلگون را سبز کرد اندیشه‌ام

بیستون کان زمرد شد زآب تیشه‌ام

غوطه در خون زد سپهر از ناخن اندیشه‌ام

بیستون یک دانه یاقوت شد از تیشه‌ام

داغ جانسوزی بود هر نقطه‌ای از کلک من

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۱۰

 

بر دل نازک گرانی می‌کند اندیشه‌ام

سنگ می‌گردد ز ناسازی پری در شیشه‌ام

خنده سوفار از دلتنگیم پیکان شود

بگذرد گر ناوک او از دل غم‌پیشه‌ام

نیست یک مو بر تنم بی‌داغ عالم‌سوز عشق

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۲۶

 

فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام

ناخن دوانده در جگر سنگ تیشه ام

از بخت شور در نمک آبم چو مغز تلخ

می روترش کند چو درآید به شیشه ام

از ناخن آب دشنه الماس برده ام

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۹

 

افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام

می گیرد انتقام خود از سنگ شیشه ام

از مرگ همدمان دل سنگ آب می شود

خون می خورد به ماتم فرهاد تیشه ام

بر خاکسار محنت دنیا چه می کند

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۹

 

بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ام

سنگ می گردد اگر ریزند می در شیشه ام

برقم و بر خرمن اهل ستم دارم گذر

هر کجا خار مغیلان است باشد بیشه ام

نخل سبزم از کدامین جوی آبم داده اند

[...]

سیدای نسفی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۴

 

عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ام

نی به ناخن می کند شیر ژیان را بیشه ام

من که از طفلی نمک پروردهٔ درد توام

همچو سرو آه در دلهاست محکم ریشه ام

فکرم از یاد میان یار نازک گشته است

[...]

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۲

 

بسکه نیرنگت قدح چیده‌ست در اندیشه‌ام

می‌کند طاووس فریاد از شکست شیشه‌ام

تخم عجزم در زمین ناامیدی کشته‌اند

ناله می‌بالد به رنگ تار ساز از ریشه‌ام

یک نفس در سینه‌ام بی‌شور سودای تو نیست

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۳

 

بیخودی ننهفت اسرار دل غم پیشه‌ام

بوی می آخر صدا شد از شکست شیشه‌ام

دیگ بحر از جوش ننشیند به سرپوش حباب

مهر خاموشیست داغ شورش اندیشه‌ام

در بن هر موی من چندین امل پر می‌زند

[...]

بیدل دهلوی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

لیک ز کار تو، در اندیشه ام

در بغل سنگ بود شیشه ام!

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۲۳ - حکایت

 

نه از نار نمرود اندیشه‌ام

که در آب محکم بود ریشه‌ام

آذر بیگدلی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۳۹ - خطاب به ریاکاران زاهد نما

 

ز دوزخ دهی تا کی اندیشه ام

مزن اینقدر سنگ بر شیشه ام

بلند اقبال
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۵ - در شرح حال خود و رجوع به‌ قتال آن شاه ذوالجلال

 

تا تو دانی‌ من‌ قلندر پیشه‌ام

نیست‌ هیچ‌ از ماسوا اندیشه‌ام

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۸ - رجوع به‌ مطلب‌ و بیان عدل و سرّ صراط در ضمن‌ آن

 

گر نفهمی‌ هم‌ تو بی‌ اندیشه‌ام

کوهها را خُرد سازم، تیشه‌ام

صفی علیشاه
 
 
۱
۲