آسمان نیلگون را سبز کرد اندیشهام
بیستون کان زمرد شد زآب تیشهام
غوطه در خون زد سپهر از ناخن اندیشهام
بیستون یک دانه یاقوت شد از تیشهام
داغ جانسوزی بود هر نقطهای از کلک من
دیده شیرست کرم شبچراغ بیشهام
از گلابم در فلکها شیشهای خالی نماند
میگدازد دل همان در بوته اندیشهام
آن سبکدستم که چون در بیستون رو آورم
چون سپند از جای خیزد پیش پای تیشهام
مطرب و ساقی نمیخواهد دل پرشور من
باده منصور برمیآرد از خود شیشهام
تا چه گلها سایهام در دامن گردون کند
کوچه باغ خلد شد مغز زمین از ریشهام
شوربختی بین که باصد شکرستان حسن او
هم به خون من کند شیرین دهان تیشهام
چون کشم در گوش صائب حلقه فرمان عقل
من که از زناریان عشق کافرپیشهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویرسازیهای شاعرانه و عاطفی از زیبایی و عشق پرداخته است. شاعر با استفاده از نمادها و استعارهها، آسمان را به سبز کردن اندیشهاش و بیستون را به یاقوتی از تیشهاش تشبیه میکند. او احساسات درونی خود را بیان میکند و نشان میدهد که هر نقطه از قلمش به داغ جانسوزی میماند. عاشقانههایش، درد و شوق او را در دل کاوش میکند. در نهایت، او به عشق و دلدادگیاش اشاره میکند و به تناقضات و کشمکشهای عاطفی درونی خود اعتراف میکند. این شعر ترکیبی از زیبایی، دلتنگی و عشق است که در آن عناصر طبیعت و احساسات انسانی با هم تداخل دارند.
هوش مصنوعی: فکر و اندیشهام، آسمان آبی را به رنگ سبز درآورده است، همچون بیستون که سنگی به رنگ زمرد از آب تیشهام شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر افکار من به شدت غرق در خون شده است و از آن افکار، کوه بیستون به یک دانه یاقوت تبدیل شده است که به خاطر ضربههایم شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: هر نقطهای از نوشتههایم مانند داغی جانسوز است و مثل نوری از چراغی که در دل جنگل میدرخشد، شیرینی و زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: از عطر و طراوت من در آسمانها به جا نمانده است شیشهای خالی، و دل من در دنیای اندیشهام میسوزد.
هوش مصنوعی: من آن بندهای هستم که وقتی به بیستون میروم، مانند آتش که از زمین بلند میشود، از زیر پای تیشهام خارج میشوم.
هوش مصنوعی: دل شاد و پرشور من نیازی به مطرب و ساقی ندارد، چرا که خودم از وجود شیشهام، همانند باده منصور، نوشیدنی و لذت میآورم.
هوش مصنوعی: به چه حد گلها با زیبایی و رنگارنگی خود سایهام را در آسمان میپوشاند، وقتی که کوچه باغ بهشتی شده و زمین از ریشهام پر از شکوفههای زیبا شده است.
هوش مصنوعی: شوربختی من را ببین که با وجود اینکه صدها نعمت و زیبایی در حسن او وجود دارد، او هم باعث میشود که من با خون خود، تلخی دلم را به شیرینی تبدیل کنم.
هوش مصنوعی: وقتی که فرمان عقل را در گوشم میآویزم، متوجه میشوم که به خاطر عشق، تمام مرزها و قوانین را نادیده گرفتهام و خود را در دنیای متفاوتی قرار دادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر دل نازک گرانی میکند اندیشهام
سنگ میگردد ز ناسازی پری در شیشهام
خنده سوفار از دلتنگیم پیکان شود
بگذرد گر ناوک او از دل غمپیشهام
نیست یک مو بر تنم بیداغ عالمسوز عشق
[...]
بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ام
سنگ می گردد اگر ریزند می در شیشه ام
برقم و بر خرمن اهل ستم دارم گذر
هر کجا خار مغیلان است باشد بیشه ام
نخل سبزم از کدامین جوی آبم داده اند
[...]
عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ام
نی به ناخن می کند شیر ژیان را بیشه ام
من که از طفلی نمک پروردهٔ درد توام
همچو سرو آه در دلهاست محکم ریشه ام
فکرم از یاد میان یار نازک گشته است
[...]
بسکه نیرنگت قدح چیدهست در اندیشهام
میکند طاووس فریاد از شکست شیشهام
تخم عجزم در زمین ناامیدی کشتهاند
ناله میبالد به رنگ تار ساز از ریشهام
یک نفس در سینهام بیشور سودای تو نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.