ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » باقیماندهٔ مجلد پنجم » بخش ۲۸ - بردن امیر محمد به قلعهٔ مندیش
ای شاه چه بود این که ترا پیش آمد؟
دشمنت هم از پیرهن خویش آمد
از محنتها محنت تو بیش آمد
از ملک پدر بهر تو مندیش آمد
عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۶۳
چون بادیهٔ عشق، مرا پیش آمد
هر گامم ازو ز صد جهان بیش آمد
دل رفت و درین بادیه تک زد عمری
خود بادیه او بود چو با خویش آمد
عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۶
گر عقل مرا مصلحت اندیش آمد
تا این چه طریقیست که در پیش آمد
روزی صد رَه دلم بجان بیش آمد
آخر متحیر شد و بیخویش آمد
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
برفت از خویش چون با خویش آمد
زن نیکو دلش در پیش آمد
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۹) حکایت شیخ ابوالقاسم همدانی
بآخر دیگری در پیش آمد
قوی بی قوّت و بی خویش آمد
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۸) حکایت عبدالله مبارک با غلام
زبان بگشاد چون با خویش آمد
که ما را رهبری در پیش آمد
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱۲) حکایت ابراهیم ادهم
گه از خود رفت و گه با خویش آمد
ز مردانش یکی در پیش آمد
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس
پسر چون پارهٔ با خویش آمد
شهش با لشکری در پیش آمد
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
جهان افروز چون با خویش آمد
ز سر در اشک چشمش پیش آمد
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
امیرالمؤمنین درویش آمد
درین عالم ز جمله پیش آمد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید
گمانت چون حجابی پیش آمد
از آن اندر دلت صد نیش آمد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
از آن جام یقین بیخویش آمد
حقیقت از همه در پیش آمد
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳
روزی نظرش بر من درویش آمد
دیدم که معلم بداندیش آمد
نگذاشت که آفتاب بر من تابد
آن سایه گران چو ابر در پیش آمد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۴
باز پیرانه سرم واقعه یی پیش آمد
با که گویم که چه پیشِ من بی خویش آمد
رفته بودم پس کار خود و دل بنهادم
ناگهم واقعه ای صعب چنین پیش آمد
عشق با شاهدِ سلطان سر ظالم زینهار
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۰
باز عشق آمد و دیوانگیم پیش آمد
بر دلم از مژه غمزه زنی نیش آمد
خرد و صبر سر خویش گرفتند و شدند
هر چه آمد ز برای دل درویش آمد
دی به نظاره او رفت رهی بر سر راه
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸
از نوش جهان نصیب من نیش آمد
تیر اجلم بر جگر ریش آمد
کوته سفری گزیده بودم، لیکن
ز آنجا سفری دراز در پیش آمد
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷
روز هجران تو، یارب! ز کجا پیش آمد؟
این چه روزیست که پیش من درویش آمد؟
آن بلایی که ز اندیشه آن میمردم
عاقبت پیش من عاقبت اندیش آمد
با قد همچو خدنگ از دل من بیرون آی
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲
ره غلط کرده خیالش به دل ریش آمد
همچو شاهی که به ویرانه درویش آمد
خواری و زاری من دید و به حالم نگریست
آشنایی که درین گوشه مرا پیش آمد
هیچ کس در پی رسوایی دل نیست، ولی
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۱
نوش جاهل، همیشه نیش آمد
انبیا را ببین چه پیش آمد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۷ - خواب دیدن بهار سنائی را
چون کهٔادمز خواب خویش آمد
در سخن رهبریم پیش آمد