گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۳

 

تهمتن کمربند کهرم گرفت

مر او را ازان پشت زین برگرفت

فردوسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۵ - دادن شاه کهیلا،دختر را به فرامرز

 

از آن پس بشد کارسازی گرفت

از آن کارخرم دلش برگرفت

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۵۵ - باردار شدن فرارنگ و زادن فریدون

 

فرارنگ را وقت چون درگرفت

به درویش دینار دادن گرفت

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۳۱۳ - آغاز جنگ و پیروزی کوش بر اندیان

 

سپاهش بدان پیشدستی گرفت

همه شادمان گشت و نیرو گرفت

ایرانشان
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

یقین مصطفی هر دل که بگرفت

دو عالم را بیک ارزن بنگرفت

عطار
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳

 

خیال دوست ز من خورد و خواب بازگرفت

بسوخت وز جگر تشنه آب بازگرفت

گر اندکی به شراب و سماع میلم بود

سماع باز ستاند و شراب بازگرفت

به من بر ید محبت ز ابتدای ازل

[...]

حکیم نزاری
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۲

 

ز آتش بیداد که بالا گرفت

شعله ی آن در دل خارا گرفت

زآنکه دل سنگ به حالم بسوخت

آتش جور تو که در ما گرفت

زآنکه همه کار جهان بر خطاست

[...]

جهان ملک خاتون
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲۲

 

نتوان زمن به عشرت روی زمین گرفت

گردی که بر جبین من از کوی یار گرفت

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱

 

یک نفس خود را ز غم آزاد می‌باید گرفت

صرفه‌ای از عمر بی‌بنیاد می‌باید گرفت

حلقة فتراک را در گوش می‌باید کشید

سرمه از گرد ره صیّاد می‌باید گرفت

ذوق خندیدن گرت انگشت بر لب می‌زند

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵

 

غنچه را دور از لب لعلت دل از گلشن گرفت

بی‌رخت گل، گونه از رخسار زرد من گرفت

کاشکی یک لحظه سودای مرا کردی علاج

آنکه از بادام چشمم سال‌ها روغن گرفت

چهره در خون شست او هم گرچه خون من بریخت

[...]

فیاض لاهیجی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۱ - تتمه احوال سید انبیا با کودکان عرب

 

آسمان رفعت ز شأن او گرفت

از وقارش کوه اطمینان گرفت

ملا احمد نراقی
 

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۵ - همچنین در مصیبت

 

چو شاه تشنه جگر راه کارزار گرفت

پی قتال به به کف تیغ آبدار گرفت

ز وحشت عدم و انقلاب خود عالم

خط امان زدم تیغ پر شرار گرفت

میان معرکه آمد به یک جهان هیبت

[...]

صامت بروجردی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳ - وصیت دَیِوکَس به فرزند خود

 

چو شاه جوان سوک شه را گرفت

جهان شد سیه پوش و ماتم گرفت

افسرالملوک عاملی