همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳
از سوز دل مات همانا خبری نیست
کاین ناله شبهای مرا خود سحری نیست
هستند تو را عاشق بسیار ولیکن
دلسوخته در عشق تو چون من دگری نیست
از بهر دوای دل پر درد ضعیفم
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩
ای خرده شناسان که بانواع فضایل
ارباب شرف را چو شما راهبری نیست
حیف است که با این هنر و فضل شما را
از حال دل مردم دانا خبری نیست
سرمایه سودش چه کنی محنت و رنج است
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۹ - در مناظرهٔ موسی علیهالسلام
یقین دان عشق کار سرسری نیست
حقیقت مرد عاشق هر دری نیست
جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۴۵
عمری ست که بر منتظرانت نظری نیست
وز حال دل بی خبرانت خبری نیست
یا در تو اثر می نکند آه جگرسوز
یا ناله دلسوختگان را اثری نیست
نومید مگردان ز در خویش کسی را
[...]
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۵ - در صفت حال
سریر سلطنت بی داوری نیست
غم صاحب کلاهی سرسری نیست
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶
گر یار مرا با من مسکین نظری نیست
ما را گله از بخت خود است از دگری نیست
اندیشه ز سر نیست که شد در سر کارش
اندیشه از آن است که با ماش سری نیست
دی بر اثر او رمقی داشتم از جان
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۸
مرا درعشق تو خواب و خوری نیست
بجز تو در جهانم دلبری نیست
تو را بر جای من باشد بسی کس
مرا بر جایت ای جان دلبری نیست
اگرچه سرکشی چون سرو از ما
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹
از حال پریشان من او را خبری نیست
یا هست و به دلسوختگانش نظری نیست
گویند که دارد اثری آه دل ریش
فریاد که آه دل ما را اثری نیست
در ره گذرش خاک شدم تا گذر آرد
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۰
از حال پریشان من او را خبری نیست
یا هست و بر احوال جهانش نظری نیست
تیر غم تو در سپر جان چو گذر کرد
بر خاک درت بهتر از این جان سپری نیست
ما جان و دل دیده به راه تو نهادیم
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶
از یار سفر کرده کسی را خبری نیست
کان ماه مسافر بهمه کوی و دری نیست
مردانه قدم نه، خطری نیست درین راه
بر یار توکل کن، اگر هم خطری نیست
آخر ز خطرهای طریقت چه شماری؟
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷
در صومعه و دیر مغان هیچ سری نیست
کز آتش عشق تو در آن سر شرری نیست
ذرات جهان آینه سر الهند
در کوچه ما عاشق صاحب نظری نیست
در مجلس زهاد خبر جستم از آن یار
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۱ - خواندن زلیخا یوسف را علیه السلام به سوی آن خانه و مطالبه وصال نمودن
بگفتا در گنه فرمانبری نیست
به عصیان زیستن طاعتوری نیست
هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۳۳ - حکایت آن عاشق که چون در وصال شکر نگفت محنت فراق کشید و چون در فراق شکر گفت بدولت وصال رسید
که: گر یار مرا با من سری نیست
بحمدالله! که یار دیگری نیست
هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۴۸ - در فکر کار خود بودن و ترک دنیای بی بقای بی وفا کردن
چو گوهر تاج شه را زیوری نیست
ولیکن خالی از دردسری نیست
هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۵۰ - در صفت این کتاب و خاتمه این خطاب گوید
زبانی چون زبان شاعری نیست
فنون شعر غیر از ساحری نیست
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۲۸۴- مولانا گلخنی
آنم که بعالم ز من افتاده تری نیست
آزار من سوخته چندین هنری نیست
مشتی خسم و گلرخ من آتش سوزان
تا نیک نگه میکنی از من اثری نیست
وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در هجو کیدی (یاری) شاعر نما
گه میخورد این سخنوری نیست
این داخل شعر و شاعری نیست
وحشی بافقی » ناظر و منظور » بیتابی ناظر از شعلهٔ جدایی و اضطراب نمودن از داغ بینوایی و خویشتن را بر مشق جنون داشتن و شرح درون خویش بر چهرهٔ معلم نگاشتن
خوش آنکس را که خوبا دلبری نیست
به وصل دلبران او را سری نیست
فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴
نخل طلبم هیچ مرا برگ و بری نیست
فرزند خزانم ز بهارم خبری نیست
از باغ وفا مگذر اگر تشنه کامی
کآنجا همه گر بید بود بیثمری نیست
بر بام و در دوست تجلی نفشاندند
[...]
صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۱
در معرکه عشق ز جرأت خبری نیست
غیر از سپر انداختن اینجا سپری نیست
در قافله فرد روان بار ندارم
هر چند به جز سایه مرا همسفری نیست
در پله سنگ است گهر بی نظر پاک
[...]