مرا درعشق تو خواب و خوری نیست
بجز تو در جهانم دلبری نیست
تو را بر جای من باشد بسی کس
مرا بر جایت ای جان دلبری نیست
اگرچه سرکشی چون سرو از ما
مرا در پای تو غیر سری نیست
نمی دانم بجز کوی تو راهی
بجز درگاه تو ما را دری نیست
به دریای فراقت ای دلارام
به غیر از اشک چشمم گوهری نیست
ز روز اوّلت گفتم نگارا
که شبهای غمت را آخری نیست
چو سیماب سرشکم در جهان کو
چو رنگ روی زرد من زری نیست
به آب دیده پروردمت لیکن
درخت باغ وصلت را بری نیست
نظر فرما به حال زارم ای جان
که چون من در جهانت چاکری نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عمق عشق و وابستگیاش به معشوق میپردازد. او بیان میکند که هیچ چیز در جهان برایش ارزش ندارد جز عشق معشوق. شاعری که به شدت به محبوب خود دل بسته و احساس میکند که هیچ کس نمیتواند جای او را بگیرد. همچنین به درد و رنج ناشی از جدایی اشاره کرده و میگوید فقط اشکهایش قیمتی است. او از حال زار خود میگوید و خواستار توجه معشوق به وضعیت خود است. در کل، شعر نشاندهندهی عشق عمیق، درد جدایی و ناتوانی در یافتن جایگزینی برای معشوق است.
هوش مصنوعی: در عشق تو، نه خواب و آرامشی برایم باقی مانده و نه کسی غیر از تو در این دنیا برایم محبوبی وجود دارد.
هوش مصنوعی: برای تو افراد زیادی هستند که میتوانند جای مرا بگیرند، اما برای من کسی به خوبی تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هرچند که من مانند سرو، سرکش و مستقل هستم، اما در برابر تو هیچ چیز جز تسلیم نیستم.
هوش مصنوعی: من نمیدانم غیر از کوی تو چگونه میتوانم راهی پیدا کنم، جز درگاه تو هیچ دری برای ما وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ای دلبر نازنین، در دریای جداییات جز اشکهای چشمم چیزی برایم نمانده است.
هوش مصنوعی: از همان روزی که به دنیا آمدی، گفتم ای دوست، شبهای غم تو پایانپذیر نیستند.
هوش مصنوعی: مثل جیوه در دلم میلرزد، در جهانی که رنگ زرد روی من اثری از طلا نیست.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه من را با اشک و غم بزرگ کردی، اما درخت عشق ما هنوز بزرگ نشده است و ثمر نیاورده است.
هوش مصنوعی: ای جان، به حال رقتبار من توجه کن که در دنیای تو مانند من کسی به این اندازه بیچاره و خادم نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هوا را بهتر از دل مشتری نیست
ازیرا بر دل کس داوری نیست
مرا بر سرّ گردون رهبری نیست
جز آن کاین نقش دانم سرسری نیست
گر از دین خلیلت رهبری نیست
ترا پس جز طریق آزری نیست
یقین دان عشق کار سرسری نیست
حقیقت مرد عاشق هر دری نیست
سریر سلطنت بی داوری نیست
غم صاحب کلاهی سرسری نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.