گنجور

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱

 

منوچهر یک هفته با درد بود

دو چشمش پر آب و رخش زرد بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۵

 

دل نوذر از غم پر از درد بود

که تاجش ز اختر پر از گرد بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۳

 

ز دریا به دریا همی مرد بود

رخ ماه و خورشید پر گرد بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۶

 

هنوز آن زمان گستهم خرد بود

به خردی گراینده و گرد بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۵

 

پدرم آنک زو دل پر از درد بود

نبد دادگر ناجوانمرد بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو

 

سران راهمه سر پر از گرد بود

ز جمهورشان دل پر از درد بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۸

 

به هنگامشان رامش و خورد بود

نگهبان ایشان چهل مرد بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۷

 

نهانی روانش پر از درد بود

پر از خون دل و بخت برگرد بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۱

 

که پیران یکی شیردل مرد بود

همه ساله جویای آورد بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۶

 

ز خون سیاوش پر از درد بود

بدانگه کسی را نیازرد بود

فردوسی
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۷ - درخیانت بسرم و گشوده شدن شهر بلخ گوید

 

زریر جوان آن زمان خرد بود

نه هنگام ناورد آن گرد بود

عثمان مختاری
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۵۰ - کین نیواسب

 

کجا نام دستور به مرد بود

ز خون پدر در دلش درد بود

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۴۹ - گردیدن قارن به گرد چین و سپردن چین به نستوه

 

کسی کاندر آن مرز او مرد بود

دل مردمان زو پر از درد بود

ایرانشان
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۰ - فرو گفتن داستان به طریق ایجاز

 

سکندر که شاه جهان‌گرد بود

به کار سفر توشه‌پرورد بود

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۵۹ - افسانه آب حیوان

 

نبرده جوانی جوانمرد بود

که روشن دلش مهر پرورد بود

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۲۰ - گفتار ارسطو

 

بجز آنکه آن جنبشی فرد بود

سه جنبش به یکجای در خورد بود

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۶ - رسیدن اسکندر به حد شمال و بستن سد یاجوج

 

ز سودا‌ی ره که‌آن نه کم درد بود

سوادی بدان سیم در خورد بود

نظامی
 
 
۱
۲
۳