گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۸
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۵۷ - در بیان آنکه بعد از وصول به حق که آن منزلست و نهایت کار خواص است، اخص خواص را در عین حق سیری دیگر است که آن سیر در منزل است. سیر راه نهایت دارد. اما سیر منزل را نهایت نیست. زیرا سیر راه از خود گذشتن است و خودی آدمی را آخری هست اما سیر منزل را که در خداست و عالم حق و وصال، آن را آخری نیست و در تقریر آنکه اهل جسم از اولیای راستین اسرار حق و شرح وصال و مستی عشق را میشنوند. و چون بدان مقام نرسیده‌اند مستی شهوات را که حجاب حقیقی خود آن است مستی حق و وصال می‌پندارند و دعوی نبوت و ولایت می‌کنند. و ایشان خود بدترین خلق‌اند. چنانچه مگسی دریا و کشتی و کشتی‌بان شنیده بود، ناگاه کمیز خری دید، بر سرش کاه برگی جست و بر سر آن کاه برگ نشست و سو بسو میرفت و از کوتاه‌نظری و قصور همت میگفت که اینک دریا و کشتی و من کشتی‌بان، احوال این گمراهان که خود را واصل می‌پندارند همچنان است

 

گرچه نور است چه گهر دارد

بحر جانش چسان درر دارد

۱ بیت
سلطان ولد
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۲ - در نعت سیدالمرسلین (ص)

 

از آفت ره کسی خبر دارد

که قدم در پی نظر دارد

۱ بیت
همام تبریزی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۳

 

به دست آورده ام یاری که رویی چون قمر دارد

دهانی چون لبِ شیرین لبانی چون شکر دارد

کجا شد عیسیِ مریم بیا گو معجزِ دم بین

که در هر حرف پنداری نهان جانی دگر دارد

نظر تا بر وی افکندم ز سر تا پای در بندم

[...]

۹ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۵ - پیغام ششم شب

 

گِل همان ریزه‌های زر دارد

در دهان تو نیز اگر دارد»

۱ بیت
حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۹

 

کسی که شمع جمال تو در نظر دارد

ز آتش دل پروانه کی خبر دارد

ز مرهمش نشود سود دردمندی را

که زخم کاری تیغ تو بر جگر دارد

ز بیقراری زلفت قرار یافت دلم

[...]

۷ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷

 

هر دم از خانه رخ بدر دارد

در پی عاشقی نظر دارد

هر زمان مست بر سر کویی

با کسی دست در کمر دارد

یار آن کس شود، که مینوشد

[...]

۸ بیت
اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - وله ایضا (من و آن دلبر خراباتی - فی طریق الهوی کمایاتی)

 

هر دم از خانه رخ بدر دارد

در پی عاشقی نظر دارد

هر زمان مست مست بر سر کوی

با کسی دست در کمر دارد

هر دمی عاشق دگر جوید

[...]

۱۰ بیت
اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۳ - درتحقیق وصول عرفی

 

این دو را از میان چو بردارد

دست با خویش در کمر دارد

۱ بیت
اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۹

 

آنکس که همای همتش پر دارد

هر روز هوای جای دیگر دارد

چون بر در خانه ها مقیم است خروس

بنگر که همیشه اره بر سر دارد

۲ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

کوچه عشق بس خطر دارد

گو میا هر که فکر سر دارد

۱ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

سوی ما هر زمان نظر دارد

دمبدم جلوه ئی دگر دارد

۱ بیت
ابن یمین
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۹

 

گل زر به کف و شراب در سر دارد

در گوش ز بلبل غزلی تر دارد

خرم دل آنکسی که چون گل به صبوح

هم مطرب و هم شراب و هم زر دارد

۲ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۰۵ - غزل

 

چمن شمع زُمُرُّد ساقِ نرگس را چو بردارد

به سیمین مشعلی ماند که آن مشعل دو سر دارد

فرو برده به پیش باد هردم خون دل لاله

که از سودا دل لاله بسی خون در جگر دارد

مگر خواهد گشادن باغ شاخ ارغوان را خون

[...]

۶ بیت
سلمان ساوجی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹

 

شمع خورشید که آفاق منور دارد

مهر تو در دل و سودای تو در سر دارد

رنگ روی تو باقلام تصور ما را

خانه دل ز خیال تو مصور دارد

روز و شب در طلبت گرد زمین گردانست

[...]

۱۱ بیت
سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰

 

کسی کز دل سخن گوید دمش چون جان اثر دارد

بپرس از وی که صاحب دل زعلم جان خبر دارد

ازآن معدن طلب کن زر که باشد اندرو وجوهر

گل ومیوه زشاخی جو که برگ سبز وتر دارد

تو هر صورت نمایی را مدان از اهل این معنی

[...]

۱۵ بیت
سیف فرغانی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳

 

تا چه سودا سر گیسوی تو در سر دارد

کز سر دوش تو سر هیچ نمی‌ بردارد

در ازل قامت تو در دل ما بود مقیم

زان سبب صورت دل شکل صنوبر دارد

سرم از خاک درت باد پراکنده چو گرد

[...]

۷ بیت
ناصر بخارایی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - ستایش شاه شجاع

 

کسی که شمع جمال تو در نظر دارد

ز آتش دل پروانه کی خبر دارد

ز مرهمش نبود سود دردمندی را

که زخم تیغ رقیب تو در جگر دارد

ز بی قراری زلفش قرار یافت دلم

[...]

۱۹ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۳

 

دلبرا سرو قدت شکل صنوبر دارد

که تواند که دل از قامت تو بردارد

دیده ی بخت من از درد فراقت دانی

دایم از خون جگر دامن جان تر دارد

دل بیچاره ی من حلقه صفت دیده جان

[...]

۹ بیت
جهان ملک خاتون
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶

 

کسی که حُسن و خَطِ دوست در نظر دارد

محقَق است که او حاصل بصر دارد

چو خامه در رهِ فرمانِ او، سرِ طاعت

نهاده‌ایم مگر او به تیغ بردارد

کسی به وصلِ تو چون شمع یافت پروانه

[...]

۸ بیت
حافظ
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۸
 
تعداد کل نتایج: ۱۵۶