قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۲
آواره شد از مسکن و مأوا صنم من
از طعنه بدگوی و ز بیغاره دشمن
هم بسته زبانم من و هم خسته روانم من
هم سوخته جانم من و هم سوخته خرمن
از فرقت آن عارض چون ماه ببستان
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳
از یار بریدن بسزا وار گزیدن
مستم ز بنفشه بسمن برگ گزیدن
چون سیم کشیده شده مویم بجوانی
از راز نهان کردن و اندیشه کشیدن
از بسکه سخندانم هر گونه بگویم
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۴
ای دل ترا بگفتم کز عاشقی حذر کن
بگذار نیکوان را وز مهرشان گذر کن
چون روی خوب بینی دیده فراز هم نه
چون تیر عشق بارد شرم و خرد سپر کن
فرمان من نبردی فرجام خود نجستی
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۵
بر گرد مه ز عنبر ما هم زده سماطین
چندین هزار خوبی پنهان بزیر زلفین
فرزین زلفگان را بر رخ تو بند کردی
تا رایگان دلم را شه رخ زدی بفرزین
غمگین دلم ز وصلت گردد هماره شادان
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۶
ایا شده ز تو مدحت گران و زر ارزان
هنر نمائی و سرمایه هنرورزان
دل موافق میر از لقای تو خرم
تن مخالف شاه از نهیب تو لرزان
معادیان تو بی فره اند و بی فرهنگ
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۷
ای آفتاب روشن تابان میان گلشن
آرام شهر مائی نام تو شیر اوژن
از فخر نام داری و ز نام نیک جوشن
فرخنده باد بر تو نوروز و سیر گلشن
گیتی بتست خرم گردون بتست روشن
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۸
آن کس که گشت ایران ویران بدست او
بسپرد جان بدولت بر شهریار نو
همچون فراسیاب کهن بود جان بداد
بر شهریار پور سیاوش بنار تو
آید چنو سوار دگر بر زمین اگر
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹
خداوندا به پیروزی همه گیتی گشادی تو
ز بخت و دولت پیروز ماه و سال شادی تو
از آنگه باز کز مادر بپیروزی بزادی تو
بهر جائی که می باشی بپیروزی نهادی تو
اگر داد و نشاط و جود چون بهرام دادی تو
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۰
اکنون دهند خصمان ای شاه کام تو
واکنون کنند جان جهان را بنام تو
گر تو یکی پیام فرستی بشاه روم
آید بسر بخدمت دارالسلام تو
هستند نامدار تو شاهان این جهان
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۱
ای شهریار یار تو بس کردگار تو
اندیشه نیست گر نبود خلق یار تو
تو دستگیر خلقی واو دستگیر تو
تو گوش دار خلقی و او گوش دار تو
ایزد ترا ز خلق جهان اختیار کرد
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۲
ای خسرو جوان و جوانبخت گاه نو
در خور چو اول شب شوال ماه نو
فرخنده باد بر تو و بر دوستان نو
این مجلس پرآئین وین بزمگاه نو
هستی تو یادگار فریدون و همچو او
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۳
ایا خسرو راد آزاده خو
ترا داده ایزد همه آرزو
نبرد هژبران چنان آیدت
که با مرغکان کودکان را لهو
عفوی تو افزون تر است از گناه
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۴
شد سرشگم ز آرزوی روی تو چون روی تو
وز فراق روی تو بگداختم چون موی تو
جان من پاینده اندر تن ز مشگین موی تست
دل بود روشن ز روی فرخ دلجوی تو
از نهیب تیر مژگان و کمان ابرویت
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۵
امیرا بر تو فروردین فرخ باد و فرخنده
مبراد از دلت شادی مبراد از لبت خنده
بسان کوه بادی تو فراز تخت پاینده
ز دل تیمار کاهند بدل شادی فزاینده
هران چیزی کجا کردند زیر خاکش آگنده
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۶
شد از بهار خجسته سپاه برد شکسته
بر اوستاد موفق بهار باد خجسته
همیشه بادا دستش بدست ساغر و دسته
رخ ولیش شکفته دل عدوش شکسته
همیشه باد دل آن کفیده چون دل پسته
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۷
ای بند بلا دیده و از بند بجسته
مردانه شده آمده بر شهر خجسته
بنشین و طرب کن بمین و مطرب و معشوق
کز جستن تو هست عدو زار نشسته
از دست عدو راست چنان آمده اینجا
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۸
ای نیزه تو گوی و دل دشمن انگله
خصم تو روبهست و حسام تو بنگله
با خوی تو نه مشک بکار و نه غالیه
با روی تو نه شمع بکار و نه مشعله
شیرین حدیث شاهی و شیرین مناظره
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۹
ای جان بدسگالان جفت گداز کرده
وی طبع نیک خواهان انباز ناز کرده
شد روزه خجسته عید مبارک آمد
اندر گشاده یابی این در فراز کرده
درهای رنج بادا بر تو فراز دائم
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۰
دلی دیدم بسی تیمار دیده
فراوان سختی و خواری کشیده
بغم پیوسته وز شادی گسسته
رمیده زان و با این آرمیده
خریده انده و شادی فرخته
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۱
شد پیر جهان و شد جوان باده
وز نقش و نگار باغ شد ساده
ناراست بجای لاله بنشسته
سیب است بجای سوسن استاده
آلوده رخان او بخون رز
[...]