بر گرد مه ز عنبر ما هم زده سماطین
چندین هزار خوبی پنهان بزیر زلفین
فرزین زلفگان را بر رخ تو بند کردی
تا رایگان دلم را شه رخ زدی بفرزین
غمگین دلم ز وصلت گردد هماره شادان
شادان دلم ز هجرت گردد هماره غمگین
از دولت وصالت مسکین شود توانگر
سازد توانگری را هجر تو بار مسکین
بتخانه های مشرق ویران و بت شکسته
بت چون پرستد آنکو بیند شعاع حطین؟
عیار کودکی تو با من همی نسازی
من با هوات گشتم چوگان قاب قوسین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن از یک شعر عاشقانه و احساسی است که در آن شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند. شاعر از زلفهای فرزین معشوق صحبت میکند که دل او را به تسخیر خود درآورده است. او بیان میکند که عشق باعث شادی و غم در دلش میشود؛ از یک سو در کنار معشوق شاد و از سوی دیگر در دوری از او غمگین است. شاعر همچنین به آثار عشق و وصال و هجرت اشاره دارد و وضعیت روحی خود را با آنها مرتبط میسازد. در نهایت، او به ناپایداری احوال و عشقهایش اشاره میکند و به نوعی حسرت و آمال خود را بیان میکند.
هوش مصنوعی: در دور و بر ماه، بوی خوش عطر عنبر را پخش کردهایم و بر سفرهمان هزاران زیبایی پنهان زیر موهایش قرار دارد.
هوش مصنوعی: تو زلفهای زیبایت را به دور چهرهات پیچیدهای تا دلم را بیدریغ به خود جلب کنی.
هوش مصنوعی: دل من همیشه از پیوستن به محبوب شاد است، اما از جدایی همواره غمگین.
هوش مصنوعی: از نعمت محبت تو، بیچارهای به ثروت میرسد و همچنین ثروتمند را دلتنگی برای تو، به مسکینی تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: معنای این بیت این است که معابد و مکانهای پرستش بتها در سرزمینهای شرقی خراب شده و بتهای شکستهای که دیگر کسی آنها را نمیپرستد، دیگر چه کسی میتواند به حقیقتی مانند نور و روشنی که در بمباران حطین به وجود آمد، دست یابد؟ در واقع، این سخن به زوال بتپرستی و جستجوی حقیقتهای واقعی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: کودکی تو مرا درک نمیکند و من هم به خاطر محبت تو مانند بازیکنی در بازی چوگان شدم که به شدت تحت تأثیر تو قرار گرفتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از کین بتپرستان در هند و چین و ماچین
پر درد گشت جانت رخ زرد و روی پر چین
باید همیت نا گه یک تاختن بر ایشان
تا زان سگان به شمشیر از دل برون کنی کین
هر شب ز درد و کینه تا روز برنیاید
[...]
ای ساقی نو آیین پیش آر جام زرین
می ده به دست سلطان بر یاد فتح غزنین
گر چیره شد سلیمان یک چند بر شیاطین
امروز شاه سنجر شد چیره بر سلاطین
پیلان شدند خسته خصمان شدند غمگین
[...]
ای مشک وام داده زلفت به آهوی چین
زان زلف مشکفامت عشاق گشته مشکین
برخاست بوی ریحان زان طره چو سنبل
بنشست باد بستان زان عارض چو نسرین
یک ره به نیم خنده دندان نمای ما را
[...]
داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیرین
بر رخ خطی و خالی مشکین ولی چه مشکین
غارتگریست زلفت ظالم ولی چه ظالم
عاشق کشیست چشمت بیدین ولی چه بیدین
از ماه رنگ گیرد هر چیز و اشک ما هم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.