ای نیزه تو گوی و دل دشمن انگله
خصم تو روبهست و حسام تو بنگله
با خوی تو نه مشک بکار و نه غالیه
با روی تو نه شمع بکار و نه مشعله
شیرین حدیث شاهی و شیرین مناظره
نیکو خصال میری و نیکو معامله
بر کارهای شیر بتغافل همی زنی
بر کارهای خیر نداری تغافله
از بهر آنکه یکدله بخشی مرا عطا
گویم همه مدیح و ثنای تو یکدله
خشنود از آن شدند همه مردمان ز تو
کز دست تو همیشه درم را بود گله
از درد و رنج راه نپرداختی بمن
چون کردیم پرندوش از زلزله یله
تا لاجرم چنان شدم از آرزوی تو
کز هم همی ندانم سنبل ز سنبله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عمر خویش کرده به بیهودگی یله
خشنود بندگان و خداوند با گله
ای خویشتن به جامهٔ نیکو فریفته
وندر زیان همیشه تو را بانگ و مشغله
زان جامه یاد کن که بپوشی به روز مرگ
[...]
ای در دعای جان تو اجرام یک زبان
وی در هوای مهر تو خورشید یک دله
در ظلمت حوادث عقل از برای خلق
افروخته ز رای تو صد گونه مشعله
از کوی آرزو بدر خانۀ کرم
[...]
دارم ز جورت ایصنم عنبرین کله
صد گونه در صمیم سویدای دل گله
شایسته نیست از تو که با آنچنان جمال
با مات هست بسته طریق مجامله
شایسته نیست از تو که با آنچنان جمال
[...]
ای رهروان بادیه پیمای چرخ را
رکن بساط مجلس اعلات مرحله
قدر ترا که دانه و دام از معالیست
طاوس گلشن فلک افتاده در تله
خیاط چرخ ساخته از جرم ماه و مهر
[...]
گوید نگار من چو ز هجران کنم گله
ان تات ماشیا انا آتیک هروله
وان دم که رو نهم به ره جست و جوی او
بر پای سعی من نهد از زلف سلسله
ور سر به جیب صبر کشم گویدم به ناز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.