گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش دوم - داستان گل و بلبل » بخش ۳۳ - آمدن گلچین به باغ و چیدن گل و بردن او را

 

سحر پیشتر ز انکه از کوهسار

شود چهر مهر منیر آشکار

به تخت زمرد گل اندرفراغ

که ناگاه گلچین درآمد به باغ

به گل چیدن افتاد از هر کنار

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش دوم - داستان گل و بلبل » بخش ۳۴ - رفتن گل از باغ واندوه ریاحین

 

چو گل رفت از باغ گل های باغ

به دلها نهادند چون لاله داغ

ز غم سنبل افتاد درپیچ وتاب

برفت از رخش رنگ وازچشمش آب

بشد نرگس از دردبیمارتر

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش دوم - داستان گل و بلبل » بخش ۳۵ - هلاک شدن بلبل از رفتن گل

 

چوگل رفت از صحن گلشن برون

دل بلبل از درد شد غرق خون

چنان ازجگر آه وافغان کشید

که گفتی اجل ازتنش جان کشید

همی خارکن خوان شد از هجر گل

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش دوم - داستان گل و بلبل » بخش ۳۶ - در صفت باری تعالی جل جلاله

 

مرا حیرت از عشق بلبل بود

که حیوان چنین عاشق گل بود

که این حسن را در رخ گل نهاد

که این عاشقی را به بلبل بداد

که این آسمان را به پا کرده است

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش دوم - داستان گل و بلبل » بخش ۳۷ - در صیدشدن فاخته

 

به مظلوم ظلمی که ظالم کند

کجا خودبردجان وسالم کند

چو بلبل هلاک ازغم یار گشت

ببین تا که بر فاخته چون گذشت

به ناگاه صیادی آمد به باغ

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش دوم - داستان گل و بلبل » بخش ۳۸ - درمکافات

 

یکی خواست کز گل بگیرد گلاب

گل افکنددر دیگ وبر رویش آب

به زیرش همی آتش تیزکرد

به گرمی چوآتش شد آن آب سرد

چو آن آب در دیگ آمد به جوش

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش دوم - داستان گل و بلبل » بخش ۳۹ - مناجات

 

خدایا بزرگی تو داری و بس

نباشد به غیر از تو کس دادرس

شریکی تو را نیست درکارها

به یکتائیت دارم اقرارها

کنی ابر را بر چمن آبیار

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش دوم - داستان گل و بلبل » بخش ۴۰ - طلب آمرزش از درگاه الهی

 

الهی به حق نبی و ولی

به جاه محمد (ص) به قرب علی

به حق حسن آن شه غم نصیب

به حقحسین آنشهید غریب

به زین العباد آن شه بی همال

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۱ - لک الحمد یا ذالعلا والکرم

 

لک الحمد یا ذالعلا والکرم

لک الشکر یا ذالعطا والنعم

به امر تو بر پا بود نه فلک

ثنا درفلک از تو گوید ملک

ز خاک وز آب وز باد وزنار

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۲ - در نعت نبی اکرم صلوات الله علیه

 

هزارن درودوهزاران سلام

ز ما بر رسول ذوی الاحترام

محمد (ص) شهنشاه کون و مکان

که موجود شد از طفیلش جهان

اگر از طفیل محمد نبود

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۳ - درمدح مولای متقیان علی علیه السلام

 

صفات خدائی همه باعلی است

به جز کبریائی همه با علی است

علی هست آئینه حق نما

نمایان شد از روی اوحق به ما

کس آگه نگردید ز اسرار او

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۴ - مناجات

 

کریما غفورا تو دانی که ما

صد ابلیس هستیم در یک عبا

ز ابلیس تلبیس ما برتر است

ز بس نفس ما ملحد وکافر است

گر اوکرد اندر جهان یک خطا

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۵ - مرحبا ای ساقی فرخنده پی

 

مرحبا ای ساقی فرخنده پی

خیز واز مینا به ساغر ریز می

ساغری ده تا دماغی تر کنیم

پیش از آن کز چشمه کوثرکنیم

ساقیا ز اندازه بیرون تشنه ایم

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۶ - توسل به حضرت اباعبدالله الحسین (ع)

 

اگر که هیچ به دوران نه طاعت است مرا

ولیک از توا مید شفاعت است مرا

به روز حشر توئی شافع صغیر وکبیر

ز لطف محو مفرما مرا ز لوح ضمیر

به حق قاسم وعباس وا صغر واکبر

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۷ - مناجات

 

الهی سزاوار ناریم ما

ولی از تو امیدواریم ما

دو چشمی که بینای انوار توست

کجا کی سزوار او نار توست

زبانی که از تو شده شکر گو

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۸ - درشرح حال خودگوید

 

اسیر دل کسی چون من مبادا

به کس این دل چنین دشمن مبادا

ندانم خود چه کرده ام با دل خویش

که دارد قصد جانم از پس وپیش

کند پیوسته از من گوشه گیری

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۹ - غزل مثنوی

 

یا خجسته قاصد ای باد صبا

ای توپیک عاشقان با وفا

یک زمان با من وفاداری نمای

عاشقان خسته رایاری نمای

از تو دردعشقبازان را دواست

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۱۰ - مناجات

 

الهی بزرگی بزرگی نما

همی رحم و رأفت بفرما به ما

نداریم چیزی جز اعمال زشت

چه زشتیم وخواهیم حور وبهشت

چو نام توغفار شد ز آن سبب

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۱۱ - در مرثیه حضرت شاهزاده علی اکبر

 

روایت است که چون ماند سیدالشهدا

میان قوم ستم پیشه بی کس وتنها

به جا نماند ز یاران او کس دیگر

به جز جوان دو نه ساله اش علی اکبر

بخواست تا که به میدان کارزار رود

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۱۲ - دلبر من با رخ چون آفتاب

 

دلبر من با رخ چون آفتاب

نیمشب آمد بر من بی نقاب

طره او ریخته بر دوش او

شد دل وجان واله و مدهوش او

قامت او طوبی وکوثر لبش

[...]

بلند اقبال
 
 
۱
۵۳۶
۵۳۷
۵۳۸
۵۳۹
۵۴۰
۶۸۵