بلند اقبال
»
دیوان اشعار
»
مثنویات
»
بخش دوم - داستان گل و بلبل
»
بخش ۳۴ - رفتن گل از باغ واندوه ریاحین
چو گل رفت از باغ گل های باغ
به دلها نهادند چون لاله داغ
ز غم سنبل افتاد درپیچ وتاب
برفت از رخش رنگ وازچشمش آب
بشد نرگس از دردبیمارتر
در آزار بدشد در آزار تر
بنفشته به بر جامه نیلی نمود
سیه چهر خود را ز سیلی نمود
گل آتشین اندر آتش نشست
شد از دین برون و شدآتش پرست
سپر غم زغم خود بر سر نهاد
به دهر انچه غم بود بر سر نهاد
گل مریم آبستن از درد شد
گل زرد ازین غم رخش زرد شد
ز انده خزان شد همیشه بهار
نگردد به اندوه وغم کس دچار
دو رویه دودستی همی زد به سر
چو از رفتن گل بشدباخبر
بیفتاد سوری به سوز وگداز
همی نوحه گر شد به صورت حجاز
ز سوسن چه گویم که با ده زبان
ز غم عاجز آمد ز شرح وبیان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: پس از رفتن گل از باغ، غم و اندوه در دلها جایگزین شد. سنبل در غم گل پژمرده گشته و رنگش بازتابی از اندوه اوست. نرگس از درد فزونی میگیرد و خود را به زحمت میاندازد. بنفشه با پوشش نیلیاش، غم عمیقش را پنهان نمیکند. گل آتشین در آتش دینی جدید خود سوخت و غم را بر دوش کشید. مریم در انتظار درد زایمان است و گل زرد بهخاطر غم، رنگش را باخته است. در این بین، دو دست ناامید بر سر میزنند، بهمحض اینکه از رفتن گل مطلع میشوند. سوری در داغ و آتش فریاد میکشد و سوسن بهقدری در بیان غم خود ناتوان است که نمیتواند آن را به کلمات درآورد.
هوش مصنوعی: وقتی گل از باغی که در آن بود رفت، دیگر گلها در دل ها جای خود را به لالههای غم و اندوه دادند.
هوش مصنوعی: به خاطر غم، گل سنبل دچار پیچ و تاب شد و رنگ از چهرهاش رفت و اشک از چشمانش ریخت.
هوش مصنوعی: نرگس از درد بیمار بیشتر رنج میبرد و در عذاب آزار بیشتری را تحمل میکند.
هوش مصنوعی: دختر بنفش به سینهاش لباس آبی پوشاند و با سیلی به چهرهاش رنگی تاریک زد.
هوش مصنوعی: گلی سرخابی در آتش قرار گرفت و از دین و مذهب خود خارج شد و به پرستش آتش روی آورد.
هوش مصنوعی: برای مقابله با درد و رنجهای خود، از غم به عنوان سپری استفاده کرد و تمام اندوهی که در زندگی وجود داشت را بر دوش خود گذاشت.
هوش مصنوعی: گل مریم به خاطر اندوهی که در دل دارد مبتلا به درد و رنج شده و رنگش به زردی گراییده است که نشاندهنده غم و ناراحتی اوست.
هوش مصنوعی: از ناراحتی نمیتوان انتظار داشت که همیشه روزهای خوب ادامه پیدا کند و هیچ کس نباید در غم و اندوه خود گرفتار شود.
هوش مصنوعی: دو دستش را به سرش میزد چون دید که گل از میان رفته و نابود شده است.
هوش مصنوعی: سوری به شدت و با دلی سوخته به زمین افتاد و این موضوع باعث شد که نوحهخوانی به سبک حجاز آغاز شود.
هوش مصنوعی: چه بگویم از حال سوسن، که آنقدر غم عمیق و سخت است که هیچ زبانی قادر به توصیف و بیان آن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.