گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۵

 

وزان پس بسوی خراسان کسی

گسی کرد و اندرز دادش بسی

بدو گفت با کس مجنبان زبان

از ایدر برو تا در مرزبان

به گستهم گو ایچ گونه مپا

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۶

 

چنین تا برآمد برین چندگاه

ز گستهم پر درد شد جان شاه

برآشفت روزی به گردوی گفت

که گستهم با گردیه گشت جفت

سوی او شدند آن بزرگ انجمن

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۷

 

دوات و قلم خواست ناباک زن

ز هرگونه انداخت با رای زن

یکی نامه بنوشت نزدیک شاه

ز بدخواه وز مردم نیک خواه

سر نامه کرد آفرین از نخست

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۸

 

دو هفته برآمد بدو گفت شاه

به خورشید و ماه و به تخت و کلاه

که برگویی آن جنگ خاقانیان

ببندی کمر همچنان بر میان

بدو گفت شاها انوشه بدی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۹

 

برآمد برین روزگاری دراز

نبد گردیه را به چیزی نیاز

چنین می همی‌خورد با بخردان

بزرگان و رزم آزموده ردان

بدان مجلس اندر یکی جام بود

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۰

 

چنین تا بیامد مه فرودین

بیاراست گلبرگ روی زمین

جهان از نم ابر پر ژاله شد

همه کوه وهامون پراز لاله شد

بزرگان به بازی به باغ آمدند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۱

 

ازان پس چو گسترده شد دست شاه

سراسر جهان شد ورا نیک خواه

همه تاجدارانش کهتر شدند

همه کهتران زو توانگر شدند

گزین کرد از ایران چل و هشت هزار

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۲

 

چو بر پادشاهیش شد پنج‌سال

به گیتی نبودش سراسر همال

ششم سال زان دخت قیصر چو ماه

یکی پورش آمد همانند شاه

نبود آن زمان رسم بانگ نماز

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۳

 

به قیصر یکی نامه فرمود شاه

که برنه سزاوار شاهی کلاه

که مریم پسر زاد زیبا یکی

که هرگز ندیدی چنو کودکی

نشاید مگر دانش و تخت را

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۴

 

چویک ماه شد نامه پاسخ نوشت

سخنهای با مغز و فرخ نوشت

سرنامه گفت آفرین مهان

بران باد کو باد دارد جهان

بد و نیک بیند ز یزدان پاک

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۵ - گفتار اندر داستان خسرو و شیرین

 

کهن گشته این نامهٔ باستان

ز گفتار و کردار آن راستان

همی نوکنم گفته‌ها زین سخن

ز گفتار بیدار مرد کهن

بود بیست شش بار بیور هزار

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۶

 

چنان بد که یک روز پرویز شاه

همی آرزو کرد نخچیرگاه

بیاراست برسان شاهنشهان

که بودند از او پیشتر در جهان

چو بالای سیصد به زرین ستام

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۷

 

چو آگاهی آمد ز خسرو به راه

به نزد بزرگان و نزد سپاه

که شیرین به مشکوی خسرو شدست

کهن بود کار جهان نوشدست

همه شهر زان کار غمگین شدند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۸

 

ازان پس فزون شد بزرگی شاه

که خورشید شد آن کجا بود ماه

همه روز با دخت قیصر بدی

همو بر شبستانش مهتر بدی

ز مریم همی‌بود شیرین بدرد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۹

 

کنون داستان گوی در داستان

ازان یک دل ویک زبان راستان

ز تختی که خوانی ورا طاق دیس

که بنهاد پرویز دراسپریس

سرمایهٔ آن ز ضحاک بود

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۰

 

همی هر زمان شاه برتر گذشت

چوشد سال شاهیش بر بیست و هشت

کسی را نشد بر درش کار بد

ز درگاه آگاه شد باربد

بدو گفت هر کس که شاه جهان

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱

 

از ایوان خسرو کنون داستان

بگویم که پیش آمد از راستان

جهان بر کهان و مهان بگذرد

خردمند مردم چرا غم خورد

بسی مهتر و کهتر از من گذشت

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۲

 

کنون از بزرگی خسرو سخن

بگویم کنم تازه روز کهن

بران سان بزرگی کس اندر جهان

ندارد بیاد از کهان و مهان

هر آنکس که او دفتر شاه خواند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۳

 

بدان نامور تخت و جای مهی

بزرگی و دیهیم شاهنشهی

جهاندار هم داستانی نکرد

از ایران و توران برآورد گرد

چو آن دادگر شاه بیداد گشت

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۴

 

بدانست هم زادفرخ که شاه

ز لشکر همه زو شناسد گناه

چو آمد برون آن بد اندیش شاه

نیارست شد نیز در پیشگاه

بدر بر همی‌بود تا هرکسی

[...]

فردوسی
 
 
۱
۳۷
۳۸
۳۹
۴۰
۴۱
۶۸۵