به قیصر یکی نامه فرمود شاه
که برنه سزاوار شاهی کلاه
که مریم پسر زاد زیبا یکی
که هرگز ندیدی چنو کودکی
نشاید مگر دانش و تخت را
وگر در هنر بخشش و بخت را
چو من شادمانم تو شادان بزی
که شاهی و گردنکشی را سزی
چو آن نامه نزدیک قیصر رسید
نگه کرد و توقیع پرویز دید
بفرمود تا گاو دم بر درش
دمیدند و پر بانگ شد کشورش
ببستند آیین به بیراه و راه
پر آواز شیروی پرویز شاه
برآمد هم آواز رامشگران
همه شهر روم از کران تا کران
بدرگاه بردند چندی صلیب
نسیم گلان آمد و بوی طیب
بیک هفته زین گونه با رود و می
ببودند شادان ز شیروی کی
بهشتم بفرمود تا کاروان
بیامد بدرگاه با ساروان
صد اشتر ز گنج درم بار کرد
چو پنجه شتر بار دینار کرد
ز دیبای زربفت رومی دویست
که گفتی ز زر جامه با رز یکیست
چهل خوان زرین پایه بسد
چنان کز در شهر یاران سزد
همان چند زرین و سیمین دده
بگوهر بر و چشمشان آژده
بمریم فرستاد چندی گهر
یکی نره طاوس کرده بزر
چه از جامهٔ نرم رومی حریر
ز در و زبرجد یکی آبگیر
همان باژ کشور که تا چار بار
ز دینار رومی هزاران هزار
فرستاد چون مرد رومی چهل
کجا هر چهل بود بیدار دل
گوی پیش رو نام او خانگی
که همتا نبودش به فرزانگی
همیشد برین گونه با ساروان
شتربار دینار ده کاروان
چوآگاهی آمد به پرویز شاه
که پیغمبر قیصر آمد ز راه
به فرخ بفرمود تا برنشست
یکی مرزبان بود خسروپرست
که سالار او بود بر نیمروز
گرانمایه گردی و گیتی فروز
برفتند با او سواران شاه
به سر برنهادند زرین کلاه
چو از دور دید آن سپه خانگی
به پیش اندر آمد به بیگانگی
چنین تا به نزدیک شاه آمدند
بران نامور پیشگاه آمدند
چو دیدند زیبا رخ شاه را
بران گونه آراستهگاه را
نهادند همواره سر بر زمین
برو بر همیخواندند آفرین
بمالید پس خانگی رخ بخاک
همیگفت کای داور داد وپاک
ز پیروزگر آفرین بر تو باد
مبادی همیشه مگر شاه و راد
بزرگانش از جای برخاستند
به نزدیک شه جایش آراستند
چنین گفت پس شاه را خانگی
که چون تو که باشد به فرزانگی
ز خورشید بر چرخ تابندهتر
ز جان سخنگوی پایندهتر
مبادا جهان بیچنین شهریار
برومند بادا برو روزگار
مبیناد کس روز بیکام تو
نوشته بخورشید بر نام تو
جهان بی سر و افسر تو مباد
بر و بوم بی لشکر تو مباد
ز قیصر درود و ز ما آفرین
برین نامور شهریار زمین
کسی کو درین سایهٔ شاه شاد
نباشد ورا روشنایی مباد
ابا هدیه و باژ روم آمدم
برین نامبردار بوم آمدم
برفتیم با فیلسوفان بهم
بران تا نباشد کس از ما دژم
ز قیصر پذیرد مگر باژ و چیز
که با باژ و چیز آفرینست نیز
بخندید از آن پر هنر مرد شاه
نهادند زرین یکی پیشگاه
فرستاد پس چیزها سوی گنج
بدو گفت چندین نبایست رنج
بخراد برزین چنین گفت شاه
که این نامه برخوان به پیش سپاه
به عنوان نگه کرد مرد دبیر
که گویندهای بود و هم یادگیر
چنین گفت کاین نامه سوی مهست
جهاندار پرویز یزدان پرست
جهاندار و بیدار و پدرام شهر
که یزدانش تاج و خرد داد بهر
جهاندار فرزند هرمزد شاه
که زیبای تاج است و زیبای گاه
ز قیصر پدر مادر شیر نام
که پاینده بادا بدو نام و کام
ابا فر و با برز و پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد
به ایران و تورانش بر دست رس
به شاهی مباداش انباز کس
همیشه به دل شاد و روشن روان
همیشه خرد پیر و دولت جوان
گران مایه شاهی کیومرثی
همان پور هوشنگ طهمورثی
پدر بر پدر و پسر بر پسر
مبادا که این گوهر آید به سر
برین پاک یزدان کند آفرین
بزرگان ملک و بزرگان دین
نه چون تو خزان و نه چون تو بهار
نه چون تو بایوان چین بر نگار
همه مردمی و همه راستی
مبیناد جانت بد کاستی
به ایران و توران و هندوستان
همان ترک تا روم و جادوستان
تو را داد یزدان به پاکی نژاد
کسی چون تو از پاک مادر نزاد
فریدون چو ایران بایرج سپرد
ز روم و ز چین نام مردی ببرد
برو آفرین کرد روز نخست
دلش را ز کژی و تاری بشست
همه بی نیازی و نیک اختری
بزرگی و مردی و افسونگری
تو گویی که یزدان شما را سپرد
وزان دیگران نام مردی ببرد
هنر پرور و راد و بخشنده گنج
ازین تخمهٔ هرگز نبد کس به رنج
نهادند بر دشمنان باژ و ساو
بد اندیشتان بارکش همچو گاو
ز هنگام کسری نوشین روان
که بادا همیشه روانش جوان
که از ژرف دریا برآورد پی
بران گونه دیوار بیدار کی
ز ترکان همه بیشهٔ نارون
بشستند وبی رنج گشت انجمن
ز دشمن برستند چندی جهان
برو آفرین از کهان و مهان
ز تازی و هندی و ایرانیان
ببستند پیشش کمر بر میان
روارو چنین تا به مرز خزر
ز ارمینیه تا در باختر
ز هیتال و ترک و سمرقند و چاچ
بزرگان با فر و اورند وتاج
همه کهتران شما بودهاند
برین بندگی بر گوا بودهاند
که شاهان ز تخم فریدون بدند
دگر یکسر از داد بیرون بدند
بدین خویشی اکنون که من کردهام
بزرگی به دانش برآوردهام
بدان گونه شادم که تشنه بر آب
وگر سبزهٔ تیره بر آفتاب
جهاندار بیدار فرخ کناد
مرا اندرین روز پاسخ کناد
یکی آرزو خواهم از شهریار
کجا آن سخن نزد او هست خوار
که دار مسیحا به گنج شماست
چو بینید دانید گفتار راست
برآمد برین سالیان دراز
سزد گر فرستد بما شاه باز
بدین آرزو شهریار جهان
ببخشاید از ما کهان و مهان
ز گیتی برو بر کنند آفرین
که بی تو مبادا زمان و زمین
بدان من ز خسرو پذیرم سپاس
نیایش کنم روز و شب در سه پاس
همان هدیه و باژ و ساوی که من
فرستم به نزدیک آن انجمن
پذیرد پذیرم سپاسی بدان
مبیناد چشم تو روی بدان
شود فرخ این جشن و آیین ما
درخشان شود در جهان دین ما
همان روزهٔ پاک یکشنبدی
ز هر در پرستندهٔ ایزدی
برو سوکواران بمالند روی
بروبر فراوان بسایند موی
شود آن زمان بر دل ما درست
که از کینه دلها بخواهیم شست
که بود از گه آفریدون فراز
که با تور و سلم اندر آمد براز
شود کشور آسوده از تاختن
به هر گوشهای کینه ها ساختن
زن و کودک رومیان بردهاند
دل ما ز هر گونه آزردهاند
برین خویشی ما جهان رام گشت
همه کار بیهوده پدرام گشت
درود جهان آفرین بر تو باد
همان آفرین زمین بر تو باد
چو آن نامهٔ قیصر آمد ببن
جهاندار بشنید چندان سخن
ازان نامه شد شاه خرم نهان
برو تازه شد روزگار مهان
بسی آفرین کرد برخانگی
بدو گفت بس کن ز بیگانگی
گرانمایه را جایگه ساختند
دو ایوان فرخ بپرداختند
ببردند چیزی که بایست برد
به نزدیک آن مرد بیدار گرد
بیامد بدید آن گزین جایگاه
وزان پس همیبود نزدیک شاه
بخوان و نبید و شکار و نشست
همیبود با شاه مهتر پرست
برین گونه یک ماه نزدیک شاه
همیبود شادان دل و نیک خواه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاه پرویز به قیصر نامهای فرستاد و در آن از زیبایی پسر مریم یاد کرد و تأکید کرد که برای سلطنت، نیاز به دانش و هنر است. وقتی نامه به قیصر رسید، او با شادمانی پاسخ داد و هدایایی فرستاد. پرویز، با بزرگان و سواران خود، به استقبال پیغامآور قیصر رفت و با احترام فراوان از او استقبال کرد. پیغامآور بر عظمت و فرزانگی پرویز تأکید کرد و آرزو کرد که او همیشه شاد باشد. پرویز در پاسخ، تصویر روشن و روشنایی آفرینش را در سایه خود مطرح کرد و وعده داد که از قیصر و مردمانش سپاسگزاری کند. او همچنین خواستار حفظ دوستی و همکاری بین دو کشور شد و بر لزوم صلح و آرامش تأکید نمود. در پایان، پرویز به دلیل نامه قیصر، شاد و خرم شد و بر دیدار و دوستی بین دو سرزمین تأکید کرد.
هوش مصنوعی: شاه به قیصر پیامی فرستاد و گفت که تاج و تخت به کسی که شایستگی آن را ندارد، نمیسازد.
هوش مصنوعی: زیبا پسری که مریم به دنیا آورد، کودکی است که هرگز شبیه او را ندیدهای.
هوش مصنوعی: تنها دانش و پادشاهی شایسته است و گرنه در هنر، generosity و خوش شانسی نیز اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: هرگاه من خوشحال و شاد هستم، تو نیز باید شاد زندگی کنی؛ چرا که تو مقام و ارجمندی داری و شایستهی خوبیها هستی.
هوش مصنوعی: وقتی آن نامه به دست قیصر رسید، او آن را بررسی کرد و امضای پرویز را دید.
هوش مصنوعی: امیر دستور داد تا گاوی را در دروازهاش گذاشتند و صدای آن بلند باعث شد که سرزمینش به هیاهو بیفتد.
هوش مصنوعی: آیین و سنتها را به سمت بیراهه تغییر دادند و راهی پر از آواز و هیاهو که یادآور داستانهای شیرو و پرویز شاه شد، انتخاب کردند.
هوش مصنوعی: همهی شهر روم، از این سو تا آن سو، صدای همخوانی و شادی نوازندگان بلند شده است.
هوش مصنوعی: در آستانهای مقدس و با احترام، مدت زمانی صبر کردند تا نسیم خوش بو و عطر گلها به آنجا بیاید و فضا را پر کند.
هوش مصنوعی: برای یک هفته، خوشحال و شادان در کنار رود و به نوشیدن شراب میگذرانیدند، در حالی که از لذتهای زندگی بهرهمند بودند.
هوش مصنوعی: خداوند به بهشت دستور داد که کاروانی بیاید و به درگاهش وارد شود.
هوش مصنوعی: صد شتر بار طلا و نقره را حمل کرد، مانند اینکه شتر دیگری بار دینار را بر دوش دارد.
هوش مصنوعی: دوستتان که میگویید دو دست لباس از ابریشم و طلا دارد، بسیار زیبا و شگفتانگیز است و به نظر میرسد که هر دو از زیبایی و ارزش یکسانی برخوردارند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره میشود که چهل خوان زیبا و پرارزش در شهر یاران به گونهای است که باید برای آنها زیبا و شایسته باشد. به عبارتی دیگر، این تصویر نشاندهندهی فضایی غنی و محترم در میان دوستان است که باید به همان اندازه با ارزش و چشمنواز باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف افرادی اشاره دارد که به ظاهر و زیبایی خود اهمیت میدهند و مانند جواهرات زینت و جلوه دارند. آنها به شکوه و زیبایی خود میبالند و مانند طلا و نقره درخشان و جذاب هستند.
هوش مصنوعی: مدتی بعد، یکی از جواهرات را به مریم فرستادند که مانند طاووس نر زیبا و برجسته بود.
هوش مصنوعی: لباس نرم و لطیف رومی طوری است که همچون ابریشمی زیبا میدرخشد و درخشش آن به مانند برجی از جواهرات در آب منعکس میشود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آن کسی که مسئولیت و رهبری کشور را بر عهده دارد، به اندازهای بر ثروت و داراییهایی که از رومیها به دست آمده، توجه میکند که حتی اگر بخواهد، میتواند چندین بار از آن ثروت بهرهبرداری کند. این نشاندهنده غنای این ثروت و اهمیت آن برای کشور است.
هوش مصنوعی: مرد رومی به جایی فرستاده شد و در هر کجا که رفت، افرادی با دلهای بیدار و هوشیار وجود داشتند.
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصی اشاره میشود که از نظر دانش و فهم، بینظیر و بیهمتاست. او در جامعه خود همچون یک خانه برای دیگران میباشد که در آن به علم و دانش ارج مینهند و او نیز در این عرصه برجسته و ممتاز است.
هوش مصنوعی: سوارکار به طور زنانه و زیبا از کنار کاروانی که بارش دینار است عبور میکند.
هوش مصنوعی: زمانی خبر به پرویز شاه رسید که پیامبر قیصر از راه رسیده است.
هوش مصنوعی: فرخ را دستور دادند تا سوار شود. همچنین، یک پاسبان وجود داشت که طرفدار خسرو بود.
هوش مصنوعی: او فرماندهای بود که در نیمروز، با ارزشی چون گرانبهاترین جواهر، میدرخشید و جهان را نورانی میکرد.
هوش مصنوعی: سواران شاه همراه او رفتند و کلاههای طلایی خود را بر سر گذاشتند.
هوش مصنوعی: وقتی که او آن سردار را از دور دید، به جلو آمد و خود را در جمع بیگانگان معرفی کرد.
هوش مصنوعی: وقتی به نزد شاه رسیدند، برای ورود به محضر او با شکوه و عظمت اقدام کردند.
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی چهره شاه را دیدند، آراستگی و زیبایی مکان را نیز مشاهده کردند.
هوش مصنوعی: آنها همیشه سرشان را به زمین میگذارند و با احترام و ستایش به یاد خداوند دعا میکنند.
هوش مصنوعی: به زمین بیفکنید و سر به خاک بسید و بگویید ای داور، عدالت و پاکی را به ما عطا کن.
هوش مصنوعی: به خاطر موفقیتها و پیروزیهای تو، ستایش بر تو باد، باید همیشه به یاد داشته باشیم حتی اگر شاه و بزرگزادگان نیز در کار باشند.
هوش مصنوعی: مردان بزرگ از جا برخاستند و به نزد پادشاه رفتند و جای او را آراستند.
هوش مصنوعی: سپس گفت آن مرد بزرگ به شاه که هیچکس دیگری به هوش و دانش تو نمیرسد.
هوش مصنوعی: از خورشید درخشانتر و از جان پایدارتر، سخنگوی زندهای وجود دارد.
هوش مصنوعی: هرگز نگذار که دنیا بدون چنین پادشاهی قدرتمند باقی بماند، که روزگار به بدی خواهد گذشت.
هوش مصنوعی: هیچکس نخواهد توانست روزی را بیخواست و آرزوی تو رقم بزند، حتی اگر آن روز درخشانترین روزها باشد.
هوش مصنوعی: دنیا بدون وجود تو نباشد و سرزمین بدون سپاه تو مطلوب نیست.
هوش مصنوعی: از طرف قیصر درود و از طرف ما ستایش بر این پادشاه مشهور و بزرگ زمین.
هوش مصنوعی: کسی که در سایهٔ پادشاه خوشحال نیست، لایق روشنایی و خوشبختی نیست.
هوش مصنوعی: با هدیه و مالی که به همراه دارم به سوی این سرزمین معروف و شناخته شده آمدهام.
هوش مصنوعی: به سفر رفتیم با فیلسوفان تا هیچکس از ما ناراحت و غمگین نباشد.
هوش مصنوعی: از قیصر جز مالی نمیگیرد و چیزهایی که با آن مال به وجود آمدهاند نیز به او تعلق دارد.
هوش مصنوعی: آن هنرمند بزرگ که مورد توجه شاه است، با لبخند خود باعث میشود که نعمت و ثروت را در برابرش به نمایش بگذارند.
هوش مصنوعی: پس از آن چیزها را به گنج فرستاد و به او گفت: این همه زحمت کشیدن لازم نبود.
هوش مصنوعی: بسیار نامدار برزین چنین گفت به پادشاه که این نامه را برای سپاه بخوان.
هوش مصنوعی: مردی که خوب مینوشت و علم و دانشش را داشت، با دقت به سخنان دیگران گوش میداد و از آنها یاد میگرفت.
هوش مصنوعی: این فرد میگوید که این نامه به سوی مهستی فرستاده شده که جهاندار پرویز، خدادیوش یزدانپرست است.
هوش مصنوعی: این شعر درباره فرمانروایی میگوید که هوشیار و آگاه است و به عنوان پدر شهر شناخته میشود. او به دلیل صفات نیک و خردمندانهاش، از سوی خداوند تاج و دانایی دریافت کرده است.
هوش مصنوعی: پادشاه جهان، فرزند هرمزد شاه که زیبایی تاج و کاخ را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به شخصیتی از نسل قهرمانان و بزرگانی که برای پدر و مادر خویش افتخار و شرافت را به ارمغان آوردهاند. نام و یاد آنان همیشه در یادها خواهد ماند و دوام و بقای خوبیها و نیکیهایشان آرزوشده است.
هوش مصنوعی: با شکوه و جلوهای زیبا و پیروزی، هر روز و هر زمان برای او نوروز باشد.
هوش مصنوعی: به ایران و توران که در دسترسی توست، مبادا که هیچ کس را در کنار خود برای پادشاهی داشته باشی.
هوش مصنوعی: همیشه دل شاد و روحی روشن داشته باش، در حالی که خرد و داناییات مانند یک فرد پیر باشد و خوشبختیات همچنان جوان و تازه بماند.
هوش مصنوعی: شاه کیومرث که از نسلی باارزش و باهوش است، فرزند هوشنگ طهمورثی به شمار میآید.
هوش مصنوعی: ترس این است که نسل به نسل، این گنج و ارزش از میان برود و به دست نیاوردن آن باعث تاسف شود.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ، که پاک و بینقص است، در این مکان مورد ستایش قرار میگیرد، توسط بزرگان ملک و دین.
هوش مصنوعی: نه به زیبایی پاییز هستی و نه مانند بهار، نه همچون بستان چین در زیباییات.
هوش مصنوعی: تمام انسانها دارای ویژگیها و صفات خوب هستند، پس در وجود خود هیچ ضعف یا کمبودی نباید ببینی.
هوش مصنوعی: شخصی به سرزمینهای ایران، توران و هندوستان اشاره میکند و میگوید که در این مناطق، از سرزمین ترک تا روم و سرزمین جادوگران وجود دارد. این جمله نشاندهندهی تنوع فرهنگی و جغرافیایی این سرزمینهاست.
هوش مصنوعی: خداوند تو را با نژادی پاک آفریده است و کسی چون تو از مادر پاکیزه به دنیا نیامده است.
هوش مصنوعی: فریدون هنگامی که ایران را به بایرج سپرد، از روم و چین نام مردی را به یادگار برد.
هوش مصنوعی: در آغاز، دل او را از نادرستی و تاریکی پاک کرد و از نو آن را شایسته و زیبا آفرید.
هوش مصنوعی: همه چیز نشان از بی نیازی و ویژگیهای نیک است؛ بزرگی، مردانگی و جادویی در شخصیت افراد وجود دارد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شما به آنچه که خداوند برای شما مقدر کرده است، بسیار اهمیت میدهید و از دیگران دوری میکنید تا نام نیکی از خود بر جای بگذارید.
هوش مصنوعی: او هنرمند و بخشنده است و گنجی را که دارد، از نسلش به کسی نرسیده و هیچکس به زحمت به آن دست نیافته است.
هوش مصنوعی: دشمنان را مجبور به پرداخت مالیات کردند و بداندیشان را مانند گاو تحت فشار قرار دادند.
هوش مصنوعی: از زمانی که کسری بر تخت سلطنت نشسته و روحش همیشه جوان و پرنشاط است.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن یک دیوار از عمق دریا اشاره دارد. گویی این دیوار، به صورت ناگهانی و با قدرتی خاص از اعماق دریا بیرون میآید و حالتی هوشیار و ممتاز به خود میگیرد. این تصویر میتواند به کنایه از جدیت یا شکوه چیزی باشد که در ابتدا پنهان بوده و اکنون نمایان شده است.
هوش مصنوعی: ترکان همه درختان بیشه را از بین بردند و بدون زحمتی جمعیتی به وجود آمد.
هوش مصنوعی: چندین سال است که دشمن از بین رفته و اکنون جهان به خاطر خوبیها و عظمتهای قدیم و بزرگانی که در گذشته وجود داشتهاند، مورد تحسین قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: از میان تازیها، هندیها و ایرانیها، همه به خاطر او کمربند خود را محکم کردند و آماده شدند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف مسیر یا جایی در منطقهای خاص اشاره دارد، از ارمنستان تا مرز دریای خزر در غرب. به وضوح نشان میدهد که فاصله و ارتباطی بین این دو نقطه وجود دارد.
هوش مصنوعی: از مناطق مشهور و تاریخی مانند هیتال، ترک، سمرقند و چاچ، بزرگان و شخصیتهای با عظمت و پرشکوهی با شکوه و اعتبار و تاجگذاری وجود دارند.
هوش مصنوعی: همه کسانی که از شما کوچکتر هستند، در این خدمت و بندگی به شما اعتبار دادهاند.
هوش مصنوعی: شاهان که از نسل فریدون هستند، تماماً از قانون و عدالت خارج شدهاند.
هوش مصنوعی: اکنون که من با دانش خود به بزرگی دست یافتهام، باید به رابطه خویشاوندیام توجه کنم.
هوش مصنوعی: من به اندازهای شاد هستم که مانند تشنهای که به آب میرسد، یا مانند علفی سبز که در زیر آفتاب میدرخشد.
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ و بیدار، روز خوشی را برای من مقدر کن و در این روز به من پاسخ بده.
هوش مصنوعی: من آرزویی از پادشاه دارم که آن سخن در نزد او بیارزش است.
هوش مصنوعی: اگر به گنج شما نگاه دقیقی بیندازید، متوجه میشوید که داروی مسیحا در آن نهفته است و درک خواهید کرد که این سخن حقیقت دارد.
هوش مصنوعی: پس از سالهای طولانی که گذشت، شایسته است اگر پادشاهی برای ما پیامآور خیر و خوش خبر بفرستد.
هوش مصنوعی: با این آرزو، پادشاه دنیا از ما کهن و بزرگوار عذرخواهی میکند.
هوش مصنوعی: از دنیای هستی تو را میبرند و به تو آفرین میگویند، چرا که بدون تو، زمان و زمین وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: من از خسرو سپاسگزارم و در هر سه وقت روز و شب، او را ستایش میکنم.
هوش مصنوعی: هدیه و مالی که من به آن جمع میفرستم.
هوش مصنوعی: من با کمال میل از تو سپاسگزارم و این را به تو نشان میدهم، زیرا زیبایی چشمانت برای من بسیار ارزشمند است.
هوش مصنوعی: این جشن و مراسم ما خوشبخت و شاداب خواهد شد و دین ما در جهان درخشان و نمایان خواهد گردید.
هوش مصنوعی: در روز یکشنبه، به پاکی و طهارت، از هر طرف به عبادت خداوند بپرداز.
هوش مصنوعی: برو و با موهای خودت بازی کن و آنها را به زیبایی بیارای.
هوش مصنوعی: در آن زمان که بتوانیم دلهایمان را از کینهها پاک کنیم، به درستی به آرامش و صفای دلمان دست خواهیم یافت.
هوش مصنوعی: این متن به فردی اشاره دارد که از نسل آفریدون، شخصیت برجسته و پادشاه در اساطیر ایرانی، برآمده است. او در شرایط خاص و به همراه تور و سلم، دو شخصیت دیگر، به میدان آمده است. به طور کلی، این بیان به نسل و ریشههای قدرتمند این فرد و همراهانش اشاره دارد و بر اهمیت این ارتباطات در تاریخ و اساطیر تاکید میکند.
هوش مصنوعی: کشور به آرامش میرسد و از حمله و تعرض به نقاط مختلف، کینه و دشمنی را به وجود نخواهد آورد.
هوش مصنوعی: زنان و کودکان رومیان دل ما را از هر جهت آزرده و رنجور کردهاند.
هوش مصنوعی: به خاطر نزدیکی و ارتباط ما، دنیا آرامش یافت و تمام تلاشها و کارهای بیهوده به ثمر رسید.
هوش مصنوعی: سلام و درود بر تو ای خالق جهان، همانطور که سرزمین نیز بر تو درود میفرستد.
هوش مصنوعی: وقتی نامهٔ قیصر به دست جهاندار رسید، او به دقت به محتوای آن گوش سپرد و سخنان زیادی را شنید.
هوش مصنوعی: از آن نامه، شاه با نشاط پنهان شد و روزگار بزرگانی تازه و نو شد.
هوش مصنوعی: زیاد دعا و ستایش کرد و به او گفت: کافی است، از دوری و غریبی دست بردار.
هوش مصنوعی: با ارزش را در مکانی مهم قرار دادند و برای او دو ایوان خوش منظر ساختند.
هوش مصنوعی: چیزی که باید برده میشد، به نزدیک آن مرد بیدار حمل کردند.
هوش مصنوعی: او به دیدن آن مکان برگزیده آمد و از آنجا نزدیک شاه ایستاده بود.
هوش مصنوعی: بخوان و بنوش و شکار کن و همراه با شاه بزرگ نشستی داشته باش.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که در چنین حالتی، یک ماه زیبا و خندان به نزد شاه حضور داشت و دلش شاد و نیکو بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.