گنجور

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح امام بر حق ولی مطلق حضرت علی‌ابن ابیطالب علیه‌السلام

 

هیچ دانی که جوانمرد و هنرور باشد؟

آنکه غمخوار و مددکار برادر باشد

نه تو انگر بود آنکس که بود حافظ مال

کانکه بخشنده مال است تو انگر باشد

ترک احسان مکن از نقص تمکن ز نهار

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در مدح مولی‌الموالی حضرت امیرالمؤمنین (ع)

 

ز طریق بندگی علی نه اگر بشر به خدا رسد

به چه دل نهد؟ به که رو کند؟ به چه سو رود؟ به کجا رسد

ز خدا طلب دل مقبلی به علی ز جان متوسلی

که اگر رسد به علی دلی به علی قسم به خدا رسد

ازلی ولایت او بود ابدی عنایت او بود

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در مدح حضرت مولی‌الموالی علی علیه‌السلام

 

دیده من غیر دیدار علی جوید نجوید

یا زبانم غیر اوصاف علی گوید نگوید

دست من غیر از کتاب مدح او گیرد نگیرد

پای من غیر از طریق عشق او پوید نپوید

مزرع جانم که آب آن بود از جوی رحمت

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

آنانکه پاس حرمت حیدر نداشتند

ایمان بذات خالق اکبر نداشتند

گر با علی شدند مخالف عجب مدار

تصدیق ز ابتدا به پیمبر نداشتند

گوش همه ز فضل علی در غدیرخم

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

دهر پیر امروز باز از نوجوانی می‌کند

ذره‌سان خورشید رقص از شادمانی می‌کند

بر فراز سدره با پیک خدا روح‌الامین

مرغ بخت خاکیان هم‌آشیانی می‌کند

جان حق‌جویان مهجور به محنت مبتلا

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در مدح شهاب‌الثاقب حضرت مولی‌الموالی علی علیه‌السلام

 

فغان ز عشق که آسان نماید اول بار

چو مدتی گذرد سخت میشود دشوار

گمان عاشق بیچاره اینکه بی‌زحمت

توان رسید بوصل و گرفت کام از یار

ولیک یار پریوش ز غمزهٔ دلکش

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - در مدح مولی‌الموالی حضرت علی علیه‌السلام

 

بیا ساقی بده ساغر به عشق ساقی کوثر

دماغ جان ز می کن تر به عشق ساقی کوثر

به دردم چاره‌جویی کن خلاص از زردرویی کن

کرم کن باده احمر به عشق ساقی کوثر

از آن می کآتش افروزد گهی سازد گهی سوزد

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح ساقی کوثر حیدر صفدر علی (ع)

 

خورشید و تیغ و آینه درویش این چهار

باید برهنه ور نه نیاید به هیچ کار

توضیح اگر که بایدت اینست در نیوش

تفسیر اگر که شایدت اینست گوشدار

خورشید چون بکسوت ابر است مختفی

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در تهنیت عید مولود مسعود حضرت رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله

 

شد سر هویت بجهان جلوه گر امروز

روشن شد از انوار رخش بحر و بر امروز

آن اختر تابنده درخشید که تابید

از خاک درش نور بشمس و قمر امروز

حق را گهری بود به گنجینه رحمت

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - قصیده مولودیه ذیل در ماه رجب ۱۳۴۹ هجری

 

زمین به عرش برین دارد افتخار امروز

که شد در آن ملک العرش آشکار امروز

بگو بموسی ارنی بس است دیده گشای

پی‌مشاهده طلعت نگار امروز

فرو نهاد ز رخ پرده یار و در حق ما

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - غدیریه در مدح حضرت علی علیه‌السلام

 

سزد روند مه و مهر در حجاب امروز

که زد ز برج ولایت سرآفتاب امروز

ز فیض پیر خراباتیان گرفت از نو

جهان پیر بخود رونق شباب امروز

زمانه تا به ابد چشم شاهد بختش

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - غدیریه در مدح ساقی سلسبیل و مرشد جبرئیل

 

فسرده طبع من ای عندلیب دستان‌ساز

چه روی داده که برناید از تو هیچ آواز

مگر چه شد که تو گشتی ز خویشتن مأیوس

چو صعوه‌ئی که در افتد به چنگل شهباز

گر از حوادث دهری ملول ایمن باش

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - در تهنیت عید سعید غدیر و مدح امیرالمؤمنین علیه‌السلام

 

دهید مژده برندان می‌پرست امروز

که پیر میکده آمد قدح بدست امروز

بهر که بنگری از شیخ و شاب و خرد و کلان

بود ز بادهٔ خم غدیر مست امروز

زهی علو که علی را بدست پیغمبر (ص)

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در تهنیت عید مولود ولی ذوالمنن

 

چو یار پرده ز رخسار برگرفت امروز

جهان پیر جوانی ز سر گرفت امروز

بلی چگونه نگردد جهان پیر جوان

که یار پرده ز رخسار برگرفت امروز

صبا ز قالیه بیزی چو طره جانان

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - قصیده در مدح حضرت مولی‌الموالی علی علیه‌السلام

 

غیر انسان هرچه باشد ظل انسان است و بس

معنی انسان همانا شاه مردان است و بس

هست هستی فی المثل جسمی که در وی جان علیست

وین بود روشن که بود جسم از جان است و بس

هرکه خود را سوخت بیباکانه چون پروانه دید

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در میلاد مسعود حضرت ثامن الائمه علیه‌السلام

 

طلوع شمس ندیدی ز نجم اگر محسوس

ببین ز نجمه بعالم طلوع شمس شموس

نمود انفس و آفاق را قرین سرور

شهی که نفس نفیسش بود انیس نفوس

تبارک الله از این روز اسعد میمون

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در تهنیت عید مولود مسعود حلال مشکلات کشتی نجات علی علیه‌السلام

 

چه خوش گفت الحق رسول مصدق

که حق با علی و علی هست با حق

به اهل حقیقت بود این حقیقت

معین مبرهن مسلم محقق

نشان ماند از مولدش تا بعالم

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح ولی ذوالمنن حضرت حجه‌ابن‌الحسن عجل‌اله تعالی فرجه

 

هر آنچه میزنم از دفتر وجود ورق

نوشته است بخط جلی که جاءالحق

نخست جلوه خالق امام آخر خلق

یقین فراخته از غیب در عیان بیرق

به یمن مولد مسعود مهدی موعود

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح مولی‌الموالی حضرت امیرالمؤمنین (ع)

 

تسلیم کن باهل دل از کف عنان دل

تا زین جهان برند ترا در جهان دل

ایمان به فضل اهل دل‌آور که مأمنی

بهرت بنا کنند بدار الامان دل

بینی دو نقطه کون و مکانرا بزیر پای

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در مدح شمع شبستان هدایت شاه سریر ولایت

 

یکی گشای دو چشم ار که نیستی احول

ببین یگانگی کردگار عز و جل

همه نمایش وحدت دهند تا به ابد

هر آنچه نقش برآید ز کارگاه ازل

دو نقش نیست برابر باولین دوم

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۳۷۰
۳۷۱
۳۷۲
۳۷۳
۳۷۴
۳۷۶