گنجور

 
صغیر اصفهانی

به عتبات مشرف شده بودند در اصفهان سروده شد و ارسال گردید

زمین به عرش برین دارد افتخار امروز

که شد در آن ملک العرش آشکار امروز

بگو بموسی ارنی بس است دیده گشای

پی‌مشاهده طلعت نگار امروز

فرو نهاد ز رخ پرده یار و در حق ما

نکرد هیچ ز رحمت فروگذار امروز

علی‌پرستان ایمان خویش تازه کنید

ز بادهٔ کهن ناب خوشگوار امروز

خورید از کف هم باده بی‌حساب امشب

زنید بر لب هم بوسه بی‌شمار امروز

ببانک چنگ و به آواز تار مگذارید

رها ز چنگ شود تار زلف یار امروز

خورید باده و مستی کنید بی‌پرده

که شد ز پرده پدیدار پرده‌دار امروز

بر غم زاهد خودبین خودنما گردید

بکام باده کشان دور روزگار امروز

به شیخ شهر بگو عذر میکشان بپذیر

که نیست در کف این قوم اختیار امروز

بهار آورد ار صدگل از عدم بوجود

گلی شکفته که آورده صدبهار امروز

سزد ز خاک شود مشک ناب ارزان‌تر

چنین که باد صبا گشته مشگبار امروز

برقص هفت آب و چار‌ام افتد که هست

ولادت آب ذوالمجد هفت و چار امروز

علی (ع) عالی اعلا بکعبه یافت ظهور

حریم کعبه از آن یافت اعتبار امروز

پدید گشت یدالله فوق ایدیهم

محمد (ص) عربی یافت دستیار امروز

بجای دار جهودان به انتقام مسیح

لوای نصر من الله شد استوار امروز

برای کشتن فرعون خصلتان دنی

عصای موسی گردید ذوالفقار امروز

صبا ز ملک صفاهان تو با هزار درود

بسوی یار سفر کرده کن گذار امروز

ببوس خاک قدومش بجای ما آنگاه

بگو که جای تو خالی در این دیار امروز

بباطن ار چه تو داری بدل قرار ولی

بظاهریم ز هجر تو بی‌قرار امروز

بیمن همتت ای شاه صابر اخوان را

ملالتی نبود غیرانتظار امروز

بساط جشن فراهم نموده و خواهند

به عشق مولا سازند جان نثار امروز

بحضرتت همه تبریک گو بویژه صغیر

همان که جز بتو نبود امیدوار امروز