گنجور

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در مدح یعسوب الدین حضرت امیرالمومنین(ع)

 

شهی که محض وجودش بنای عالم شد

ز حکم اوست که بنیان شرع محکم شد

به آبیاری تیغش ز خون گمراهان

بهار گلشن شرع رسول خرم شد

هزار بار به کعبه نجف شرف دارد

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح باب مدینه علم امیرالمومنین(ع)

 

روزگار عمر را هنگام فصل اربعین شد

تیر پران تا بپر بر کشور دل دلنشین شد

شهر بند تن تزلزل یافت از خیل حوادث

ملک قوت را سپاه ضعف هر سو در کمین شد

تا ز پا آمد حصاد دستگیر عین عینک

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح صدیقه صغرا زینب کبرا(ع)

 

چون چشم نیم مست تو غارتگری کند

تاراج عقل و هوش ز جن و پری کند

نبود دلی که تا برد از دلبری و ناز

هر لحظه عشوه ز پی دلبری کند

دارم امید وصل تو بسیار و عاقبت

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح حضرت امام موسی کاظم(ع)

 

عشق جانان هر دلی را کو مسخر می‌کند

از نخست او را به خاک ره برابر می‌کند

بعد چندی کز لگدکوب ملامت پاک شد

اندر آن ویرانه دل تعبیر دیگر می‌کند

عشق را نازم که چون بر سنگ گردد جلوه‌گر

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در مدح یعسوب الدین حضرت امیرالمومنین(ع)

 

هر که را خواهند در حشمت سلیمانش کنند

باید اول خاک پای شاه مردانش کنند

آنکه شاهان جهان با تخت و تاج سروری

آرزوی آستان بوسی ز دربانش کنند

آن خدایی را کز او از بس خدایی دیده‌اند

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح شاه اولیاء(ع)

 

در لوح چون قلم به سخن ابتدا نمود

دیباچه را به مدح شه اولیا نمود

شاهی که ساخت صف عدوقاع صفصفا

هر جا که رو بیاوری مصطفی نمود

بر جا نهاد کشف غطا را یقین وی

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح اسدالله الغالب امیرالمومنین(ع)

 

گر علی بعد از نبی بر مومنان مولی نبود

اسمی از اسلام و از اسلامیان برپا نبود

گر نیفشردی به حفظ بیضه اسلام پای

نامی از شرع و شریعت تاکنون اصلاً نبود

گر نمی‌افروخت از بهر شکست خصم دست

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح جناب مسلم بن عقیل(ع)

 

مرد را در بذل جان مردانگی پیدا شود

هر که از جان بگذرد این رتبه را دارا شود

امتحان دوستی در زیر شمشیر بلاست

افتخار عاشقان از سود این سودا شود

هر که سرگردان بود چونگو به چوگان محن

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در مدح شاه اولیاء علی مرتضی(ع)

 

هدهد باد بهاری به چمن گشت برید

کو به برج حمل از حوت قدم زد خورشید

وه از این روز که مانند نوروز

جا باور نک طرب ساخته ا یمن سه عید

ساقیا ساغر می ده که به طرف صحرا

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - قصیده در مدح شاه ولایت امیر مومنان(ع)

 

هر دم خدنک آفت صیاد روزگار

شیر ارژینی ز بیشه شیران کند شکار

این بختی مهیب چو شد مست وروم گرفت

اندر کف کسی نگذارددگر مهار

مغرور کیف عشرت جام جهان مشو

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - مدح شفیعه روز جزا فاطمه زهرا(س)

 

چند ز شهوت زنی به پیکر آذر

سوزی از این آتش مکرر پیکر

هستی روان بگرد حشمت پویان

گیری شبها عروس غفلت در بر

گاه در این وسوسه که باشی سلطان

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در مدح خواجه قنبر(ع)

 

باید ای خامه بپرداخت ز نو دفتر دیگر

تا بسر بر نهم از مدح علی افسر دیگر

حجت بالغه ایزد منان که بکبهان

نیست اثنی عشری را به جز او سرور دیگر

اذن واعیه حق وصی احمد مکی

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در مدح خامس آل عبا حضرت ابی عبدالله (ارواحنا فداه)

 

شاهنشهی که پوشید پیرایه از وجودش

بر قدخود ز هستی کونین و هر چه بودش

حزب اللهی که آمد اندر سپهر تعظیم

چرخ فلک خیامش خیل ملک جنودش

باب الله کهی باشد جبریل را در او راه

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در مدح قمر بنی‌هاشم حضرت عباس(ع)

 

جهان را دایه دان و خلایق جمله طفلانش

که جای شیر باشد دائماً پر زهر پستانش

خوش آید دامن و آغوش مادر طفل را لیکن

مکن جا اندر آغوش و ز کف بگذارد دامانش

نهد چون بر لبت لبت را جهان از بهر بوسید

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - این قصیده از قصاید استادن المعظم مرحوم المغفور المبرور آقا میرزا عبدالمجید المتخلص بوفائی طاب ثراه تیمناً و تبرکاً ثبت شده

 

پس بدل شبها فروزم شعله از اد وصال

شد شبستان ضمیرم روشن از شمع خیال

رده فانوس طبعم شد بر پروانه‌ها

فکر بکرم بسکه همچون شمع دارم اشتغال

پس به گردون تیر آهم زد شبیخون نی عجیب

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در نعمت فخر کائنات و خلاصه موجودات

 

نوبهار است و رسد بر شامه از گلشن شمیم

گشته اموات نبات احیا ز تاثیر نسیم

قامت گیتی ز نو تشریف یحیی‌الارض یافت

همچنان از روح یابد زندگی عظم رمیم

گشت قمری را به شاخ سرو در بستان مقام

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - در مدح عین‌الله الناظره امیرالمومنین(ع)

 

بتا بیا می گلگون ز نو به ساغر کن

مشام مجلسیان را دمی معطر کن

فسرده گشت دماغم برای راحت روح

بیار ساغر سرشار کام جان تر کن

دلم ز موعظه شیخ شد قرین ملال

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - قصیده در مدح مظهر العجائب حضرت امیرالمومنین(ع)

 

یا علی افتاد از نو بر سرم سودای تو

شد مصوّر باز در دل صورت زیبای تو

با خیابان جنان بس فرقها دارد دلم

کاندر آن طوبی بود در این قدر عنای تو

می‌شود نفی لیاقت سد راه دیدگان

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در مدح شاه لافتی(ع)

 

ای سروری که مدح سرایی برای تو

کرده به آیه آیه قرآن خدای تو

باشد معین دفتر آزادی سقر

روز حساب دفتر مدح و ثنای تو

کار نبی ز مهر نبوت گرفت سر

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - مولودیه در مدح خامس آل عبا(ع)

 

شادی و غم باز توام در جهان برپاستی

چیست این شادی که سوک غم از برپاستی

شش جهت خندان و گریان نه فلک محزون و شاد

رنج و راحت آشکار از اسفل و اعلاستی

این بهار شادمانی از خزان دارد نشان

[...]

صامت بروجردی
 
 
۱
۳۳۸
۳۳۹
۳۴۰
۳۴۱
۳۴۲
۳۷۳