سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - من کیستم
من یکی شاعرم نه سامانی
نز نژاد ملوک ساسانی
نه مرا باد حشمت میری
نه مرا اسب و طوق سلطانی
نه غلامان رومی و خزری
[...]
![سوزنی سمرقندی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/soozani.gif)
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۵۴ - پسر سلمانی
رومه سوزک مژه میکنی از نادانی
ای بهر کندن و هر سوختنی ارزانی
جان کن ای کور جگر سوز و سخن نیکو گوی
مژه وارونه چه کردند ترا میدانی
مژه بر هم نزنی شب ز غم هجران را
[...]
![سوزنی سمرقندی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/soozani.gif)
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۸۲
موقوف بجان اگر بمانی مانی
زیرا که چو در عالم جانی جانی
این نکته اگر نیک بدانی دانی
هرچیز که در جستن آنی آنی
![عینالقضات همدانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eynolghozat.gif)
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۵۸ - در غزل است
گفتم مگر که ما را؛در دل به جای جانی
نه نه خطاست جانا جانی و زندگانی
یار گشاده زلفی دلبند شوخ چشمی
معشوق خوبروئی؛ دلدار خوش زبانی
برده سبق فراقت؛ از رنج بی نهایت
[...]
![قوامی رازی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghavami.gif)
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۶۸ - در غزل است
کسی را نیست چون تو دلستانی
نکو روئی ظریفی خوش زبانی
هرآنکو را بود نزد تو آیی
کجا خرد همه عالم بنانی
همی گردم ز عشقت گرد عالم
[...]
![قوامی رازی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghavami.gif)
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۰۳ - در موعظت و نصیحت گوید
مکن دین در سر دنیا ز خودرائی و نادانی
که این اقطاع شیطانی است و آن املاک یزدانی
درین ویرانه دیوان بی فرمان فرو منشین
که تا خود را در آن ایوان سلیمان وار بنشانی
کمین سازان شهوانی ترا در راه و توزیشان
[...]
![قوامی رازی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghavami.gif)
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۳ - ترجیع بندیست در مدح معمار الحرمین منتجب الدین حسین بن ابی سعد ورامینی رحمة الله
داده ام دل به دست نادانی
شده زین کار چون پشیمانی
پای را در رهی نهاد ستم
که نیرزد درو سری نانی
ای دل از غم مجه که نگزیرد
[...]
![قوامی رازی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghavami.gif)
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۱۷ - از ترکیب بندی است در توحید و مناجات و پند و موعظت و منقبت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
![قوامی رازی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghavami.gif)
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۵ - در مدح شاه بطور عام و عرض تسلیت بدو شاه خاص
از سرا پرده های سلطانی
حوریی شد به باغ یزدانی
![قوامی رازی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghavami.gif)
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱
بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی
بس راحتی ندارم باری ز زندگانی
ای بخت نامساعد باری تو خود چه چیزی
وی یار ناموافق آخر تو با که مانی
جانی خراب کردم در آرزوی رویت
[...]
![انوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/anvari.gif)
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲
آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی
دردا که در فراقت میبگذرد جوانی
عمری همی گذارم روزی همی شمارم
روزی چنان که آید عمری چنانک دانی
هرگز ز من ندیدی یک روز بیوفایی
[...]
![انوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/anvari.gif)
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳
بنامیزد به چشم من چنانی
که نیکوتر ز ماه آسمانی
اگر چون دیده ودل بودیم دی
بیا کامروز چون جان جهانی
به یک دل وصلت ارزانم برآمد
[...]
![انوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/anvari.gif)
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴
ای غایت عیش این جهانی
ای اصل نشاط و شادمانی
گر روح بود لطیف روحی
ور جان باشد عزیز جانی
گفتی که چگونهای تو بیما
[...]
![انوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/anvari.gif)
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۸ - مدح ناصرالدین طوطیبیک و عضدالدین کندکز
یافت احوال جهان رونق جاویدانی
چرخ بنهاد ز سر عادت بیفرمانی
در زمان دو سپهدار که از گرد سپاه
بر رخ روز درآرند شب ظلمانی
باز در معرکه چون صبح سنانشان بدمد
[...]
![انوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/anvari.gif)
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۹ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی
دلم ای دوست تو داری دانی
جان ببر نیز که میبتوانی
به دلی صحبت تو نیست گران
چه حدیثست به جان ارزانی
گویمت بوسه مرا گویی جان
[...]
![انوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/anvari.gif)
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۰ - در مدح مجدالدین ابوالحسنالعمرانی اذا شرفه السطان بالتشریف
اختیار سکندر ثانی
زبدهٔ خاندان عمرانی
مجد دین خواجهٔ جهان که سزاست
اگرش خواجهٔ جهان خوانی
کار دولت چنان بساخت که نیست
[...]
![انوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/anvari.gif)
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۲ - در هجو سیفالدین نامی گفته
تو ای سیف زنگ اجل چون نگیری
که الحق به انصاف درخورد آنی
بدین تیزی و روشنایی و گوهر
ترا در کجا میخورد زندگانی
نه در دست تقدیر ملکی بگیری
[...]
![انوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/anvari.gif)
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۳ - نصیحت
چون ترا روزگار داد به داد
تو چرا داد خویش نستانی
تا توانی به گرد شادی گرد
کایدت گاه آنکه نتوانی
![انوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/anvari.gif)