مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۲ - عرضه کردن مصطفی علیهالسلام شهادت را بر مهمان خویش
زنده کرده و معتق و دربان تو
این جهان و آن جهان بر خوان تو
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۲۸ - دعوت کردن مسلمان مغ را
گفت میخواهد خدا ایمان تو
تا رهد از دست دوزخ جان تو
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۵ - روان شدن شهزادگان در ممالک پدر بعد از وداع کردن ایشان شاه را و اعادت کردن شاه وقت وداع وصیت را الی آخره
رو نگردانیم از فرمان تو
کفر باشد غفلت از احسان تو
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۶ - استشهاد آوردن حکایت ابراهیم ادهم رحمة اللّه علیه جهت تاکید پند و موعظه بر این معنی
اندک اندک ز همدگرشان تو
بگشا و مگیر آسان تو
![سلطان ولد](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/valad.gif)
حکیم نزاری » ادبنامه » باب اول - در متابعت و مطاوعت پادشاه » بخش ۱
ترا باز دارد ز نقصان تو
چه نقصان که از دشمن جان تو
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷۵
خون گریم ار چه از ستم بیکران تو
هم خاک روبم از مژه بر آستان تو
بسیار آبگینه دلها شکسته ای
زین جرم سنگ شد دل نامهربان تو
جان رفت و نه وصال توام شد نه عیش خوش
[...]
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷۶
هر جا که لب به خنده گشاید دهان تو
خونابه ایست از لب چون ناردان تو
ای بس عنان که بر سر کوی تو شد ز دست
کز راه جور باز نتابد عنان تو
شد خانمان صبر همه غارت و خراب
[...]
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸۰
بوی وفا ز طره عنبرفشان تو
عشاق را نه جز ستم بیکران تو
شب نیستی که می نکنم تا به وقت صبح
افغان ز جور غمزه نامهربان تو
برق از نفس گشایم و ژاله زنم ز اشک
[...]
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹۴
بیا، ای باغ جان، تا بنگرم سرو روان تو
مرا، دربان، رها کن تا بمیرد باغبان تو
ز فریادم بنالد کوه و ره ندهی به سوی خود
تعالی الله چه سنگ است این دل نامهربان تو
بسوزم و آه برنارم، گرفتم مردمی آمد
[...]
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹۶
عارض همچون نگارستان تو
شاهد حال است بر دستان تو
شب جهانی کشته ای و آنگه هنوز
بوی خون می آید از پیکان تو
عذر خواه آن غمزه را از ما که او
[...]
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۲
ای ترک، دل ما را خوشدار به جان تو
مگذار تن مارا لاغر چو میان تو
چون سرو روان داری قدی به خرامیدن
و آن روی چو گل خندان بر سرو روان تو
ابرو چون کمان سازی، تا تیر غم اندازی
[...]
![اوحدی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ouhadi.gif)
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۳
به جان من، به جان من، به جان تو، به جان تو
که نام من نفرمایی فراموش از زبان تو
ز سود من، نپندارم، ترا هرگز زیان دارد
که سود تست سود من، زیان من زیان تو
تو و من در میان ما کجا گنجد؟ که اینساعت
[...]
![اوحدی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ouhadi.gif)
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۴
به چشم سر هدف سازم دل خود را به جان تو
اگر بر نام من تیری بیندازد کمان تو
دل من بوسهای زان لب تمنی میکند، لیکن
نمیگویم سخن بیزر، که میدانم زبان تو
چو دست خود نخواهی کردن اندر گردنم روزی
[...]
![اوحدی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ouhadi.gif)
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧١۴
ای شهنشاهی که هر جا در جهان آزاده ایست
از میان جان و دل شد بنده احسان تو
بسکه با خلقان عالم همتت اکرام کرد
گشت تاریخ مکارم در جهان دوران تو
عرضه دارد کمترین بندگان ابن یمین
[...]
![ابن یمین](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ebneyamin.gif)
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷
ای هیچ در میان نه ز موی میان تو
نادیده دیده هیچ بلطف دهان تو
گفتم که چون کمر کشمت تنگ در کنار
لیکن ضرورتست کنار از میان تو
هیچ از دهان تنگ تو نگرفته کام جان
[...]
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۵۴
ایکه چو موی شد تنم در هوس میان تو
هیچ نمی رود برون از دل من دهان تو
از چمن تو هر کسی گل بکنار می برند
لیک بما نمی رسد نکهت بوستان تو
گر زکمان ابرویت عقل سپر بیفکند
[...]
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۹ - کشتن سام نریمان، اژدها را
نهم طاق فیروزه ایوان تو
ره کهکشان سطح میدان تو
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۵۳ - بیتاب شدن سام در زندان
خرد عاجز از پای? شان تو
زبان قاصر از وصف احسان تو
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۷۲ - جنگ کردن طغان شاه با دیوزاده و چگونگی آن
بدان تا چو آیم سوی خان تو
به یک دست چوبی به ایوان تو
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۲۳ - خبردار شدن سام از مرگ پریدخت
چنین بود آئین و احسان تو
چنین بود آن عهد و پیمان تو
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)