گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰

 

ای جهان را چو مه عید، مبارک رویت

عید صاحب نظران، طاق خم ابرویت

گیسوی تو، شب قدرست و درو، منزل روح

خود که داند به جهان، قدر شب گیسویت

گوشه ماه ز برقع بنما، تا چو هلال

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶

 

در طیره‌ام از باد که آمد سویت

وز شانه که دست می‌زند در مویت

خود سایه که باشد که فتد در پیشت؟

خورشید که باشد که جهد در کویت؟

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶۳ - غزل

 

نشسته در ره بادم به بویت

که باد آرد مگر گردی ز کویت

سلمان ساوجی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷

 

هر دوچشمت ز فتنه نک خفته است

خفیه در زیر طاق ابرویت

بهر آشوبشان کند بیدار

هر زمان غمزه سخن گویت

استخوانی زدر برون انداز

[...]

سیف فرغانی
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳

 

ای مقصد خورشید پرستان رویت

محراب جهانیان خم ابرویت

سرمایهٔ عیش تنگدستان دهنت

سر رشتهٔ دلهای پریشان مویت

عبید زاکانی
 

عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۱۶ - رفتن قاصد پیش معشوق

 

خجل مشک تتار از تار مویت

فتاده ماه و خور بر خاک کویت

عبید زاکانی
 

عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۳۰ - در خواب دیدن عاشق معشوق را

 

خیالی گشته‌ام در آرزویت

به جان آمد دلم در جستجویت

عبید زاکانی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

مائیم و دلی پر خون بر خاک سر کویت

غمگین بهمه رویی در آرزوی رویت

تو سروی و ما چون آب آورده به پایت سر

می ماند و ما نشه بر خاک سر کویت

راضیم بدشنامی گر یاد کنی ورنه

[...]

کمال خجندی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶

 

ای حریم حرم کعبه ی دلها رویت

هستم آشفته به روی گل تو چون مویت

گر کند سجده ی تو مردم چشمم چه عجب

سالها تا شده محراب دلم ابرویت

به جفا می نگری بر من دلداده چرا

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۷

 

قسم خوردم نگارینا به رویت

پس آنگه بر دو زلف و خال و مویت

به طاق ابروان و چشم مستت

به زلف و عارض پر رنگ و بویت

به زلف سرکش عاشق‌فریبت

[...]

جهان ملک خاتون
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵

 

مدامم مست می‌دارد نسیمِ جَعدِ گیسویت

خرابم می‌کند هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت

پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن

که شمعِ دیده افروزیم در محرابِ ابرویت

سوادِ لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم

[...]

حافظ
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۴

 

الا ای کعبه دولت مرا خاک سر کویت

ندارد جان من قبله بجز محراب ابرویت

اگر در روی مهروئی بمهر دل نظر کردم

نکردم جز بدان وجهی که هست آیینه رویت

ز عشق روی گل بلبل نکردی ناله و غلغل

[...]

حسین خوارزمی
 

ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵

 

ای کعبه مقصود دل من کویت

دور از تو شدم ز مویه همچون مویت

اکنون که ز دیدار تو محروم شدم

در خواب من آی تا ببینم رویت

ابن حسام خوسفی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

مرا چو قبله نگردد به عیدگه رویت

ز عیدگه کنم آهنگ کعبه کویت

تو عید خلقی و قربانت آنکه مردم را

کشد به غمزه خون ریز چشم جادویت

اگر چه نیست درین عید رسم مه دیدن

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

ای سنبل مشکین زده سر از گل رویت

ندهم به همه ساده رخان یک سر مویت

از مشک کشم درد سر این بس که دهد باد

بویی به مشامم ز خط غالیه بویت

هرگز ز تماشای تو خرسند نگشتم

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

نه چنان گرفت خانه به دل من آرزویت

که دگر به خانه رفتن کنم آرزو ز کویت

به هوای رنگ و بویت چه روم به طوف بستان

نه شکوفه راست رنگت نه بنفشه راست بویت

نه خوش آید از نکورو که بود به جور بدخو

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

 

همانا آیت سجده ست خط از مصحف رویت

که هرکش خواند آرد سجده در محراب ابرویت

تویی آن یوسف غایب شده از من که در بستان

ز هر پیراهن گل در مشام آید مرا بویت

به قصد دیدن عکس تو هر دم در خیال آرم

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۷

 

آنم که به عمر خویش هرگز

خالی نشدم ز آرزویت

گر گرد همه جهان بگردی

ساکن نشوم ز جستجویت

جامی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۱۱
sunny dark_mode