گنجور

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الانبیاء محمد المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم » شمارهٔ ۱ - فی ولادة سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم

 

عنقای طبعم یاد کرد، از قلهٔ قاف قِدم

روح القدس امداد کرد، در هر نفس در هر قدم

کردم به آسانی صعود، از عالم غیب و شهود

تا قاب قوسین وجود، تا حد اقلیم عدم

گشتم چه از خود بی خبر، نخل امیدم داد بر

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی امیرالمؤمنین علی علیه السلام » شمارهٔ ۲ - فی ولادة مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام

 

بوی گل و سنبل است یا که هوای بهار؟

زمزمۀ بلبل است یا که نوای هزار؟

نفحۀ روح القدس می رسد از بزم انس

یا که نسیم صبا می وزد از کوی یار؟

صفحۀ روی زمین همچو بهشت برین

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی فاطمة الزهراء سلام الله علیها » شمارهٔ ۲ - فی مدح سیدة النساء سلام الله علیها

 

دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چه وا کند

از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند

طوطی طبع شوخ من گر که شکرشکن شود

کام زمانه را پر از شکر جان‌فزا کند

بلبل نطق من ز یک نغمهٔ عاشقانه‌ای

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام ابی محمد الحسن المجتبی علیه السلام » شمارهٔ ۱ - فی مدح الامام ابی محمد الحسن المجتبی علیه السلام

 

صبا ز لطف چه عنقا برو بقلۀ قاف

که آشیانۀ قدس است و شرفۀ اشراف

چه خضر در ظلمات غیوب زن قدمی

که کوی عین حیاتست و منبع الطاف

بطوف کعبۀ روحانیان به بند احرام

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام ابی محمد الحسن المجتبی علیه السلام » شمارهٔ ۲ - فی رثاء ابی محمد المجتبی علیه السلام

 

هرکه آشفته‌دل و سوخته‌جان همچو من است

نکند میل چمن ور همه عالم چمن است

هر غم از دل به تماشای گلستان نرود

عالم اندر نظر غم‌زده بیت‌الحزن است

نه هر آشفته بود شیفتۀ روی نگار

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱ - فی ولادة سیدالشهداء سلام الله علیه

 

بیا به بزم حسینی و بشنو از عشاق

بگوش هوش نوای حجاز و شور عراق

بکن مشاهدۀ شاهدان شهد سخن

بنموش می ز کف ساقیان سیمین ساق

بیاد مولد سبط دوم امام سوم

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۵ - فی لیلة عاشوراء

 

امشب شب وصالست روز فراق فرداست

در پردۀ حجازی شور عراق فرداست

امشب قرآن سعد است در اختران خرگاه

یا آنکه لیله البدر روز محاق فرداست

امشب زلالۀ رویان فرخنده لالۀ زاریست

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۶ - فی لیلة الحادی عشر

 

خاک عم بر سر گلزار جهان باد امشب

رفته گلزار نبوت همه بر باد امشب

خرگه چرخ ستم پیشه بسوزد که بسوخت

خرگه معدلت از آتش بیداد امشب

سقف مرفوع نگون باد که گردیده نگون

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۷ - فی لیلة الحادی عشر ایضاً

 

دل خاتم ز خون لبریز در این ماتم است امشب

اگر گردون ببارد خون در این ماتم کم است امشب

تو گویی فاتح اقلیم عشق امشب بود بی‌سر

که خاک تیره بر فرق نبی خاتم است امشب

ملک چون نی نوا دارد، فلک خونابه می‌بارد

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۸ - بندهای متفرقه

 

مصباح نور جلوه گر اندر تنور بود

یا در تنور آیۀ الله نور بود

گاهی باوج نیزه گهی در حضیض خاک

در غایت خفاء و کمال ظهور بود

گاهی مدار دائرۀ سوز و ساز شد

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۰ - ایضاً فی رثاء المظلوم علیه السلام

 

در جهان نشنیده ام تا بود این چرخ کبود

کز سلیمان اهرمن انگشت و انگشتر ربود

دست بیداد فلک دستی جدا کرد از بدن

کز نهاد عالم امکان بر آمد داد و دود

از پی دیدار جانان کرد نقد جان نثار

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۱ - ایضاً فی رثائه علیه السلام

 

ایکه از زخم فراوان مظهر بیچند و چونی

در حجاب خاک و خون چون شاهد غیب مصونی

آه و وایلا چنان کوبیدۀ سم هیونی

همچو اسم اعظمی که حیطۀ دانش برونی

ویکه با آن تشنه کامی غرقۀ دریای خونی

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۷ - فی لسان حال المظلومه زینب الکبری علیهاالسلام

 

نالۀ نی است ایدل یا که از لب شاه است

یا که نخلۀ طور و نغمۀ انا الله است

داستان دستانست از فراز شاخ گل

یا که بانگ قرآنست کز شه فلک جاه است

گرچه بانوان یکسر بیسرند و بی سالار

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۸ - فی لسان حال المظلومه زینب الکبری علیهاالسلام

 

ای به قربان تو خواهر تو

خواهر با جان برابر تو

کاش بودی زیر خنجر شمر

جگر من جای حنجر تو

تشنه کاما سوخت جان مرا

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۲۰ - لسان حال المظلومه زینب الکبری علیهاالسلام

 

ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده

چون حال زار خواهر چشم فلک ندیده

بی محمل و عماری بی آشنا و یاری

سر گرد هر دیاری خاتون داغدیده

خورشید برج عصمت شد در حجاب ظلمت

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۲۲ - عن لسان رقیه بنت الحسین سلام الله علیها

 

صبا به پیر خرابات از خرابۀ شام

ببر ز کودک زار این جگرگداز پیام

که ای پدر ز من زار هیچ آگاهی

که روز من شب تار است و صبح روشن شام

به سرپرستی ما سنگ آید از چپ و راست

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی زینب الکبری سلام الله علیها » فی مدح زینب الکبری رثائها سلام الله علیها

 

شاهباز طمعم باز عندلیب شیدا شد

یا که طوطی نطقم طوطی شکرخا شد

رفرف خیالم رفت تا مقام او ادنی

یا براق عقلم را جا بعرش اعلی شد

مشتری شدم از جان مدح زهره روئیرا

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی مسلم بن عقیل سلام الله علیه » فی مدح مسلم بن عقیل و رثائه سلام الله علیه

 

ای قبلۀ عقول و امام بنی عقیل

صلوات بر تو باد بالإشراق و الأصیل

ای بدر مکه، نور حرم، ماه بی نظیر

وی مالک رقاب امم، شاه بی بدیل

ای درگه تو کعبۀ آمال هر فریق

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الفضل العباس سلام الله علیه » شمارهٔ ۱ - فی مدح ابی الفضل العباس و رثائه سلام الله علیه

 

دل شوریده نه از شور شراب آمده است

دین و دل ساقی شیرین سخنم برده ز دست

ساغر ابروی پیوستۀ او محوم کرد

هر که را نیستی افزود بهستی پیوست

سرو بالای بلندش چه خرامان می رفت

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الفضل العباس سلام الله علیه » شمارهٔ ۲ - فی رثاء ابی الفضل العباس سلام الله علیه

 

برادر چه آخر ترا بر سر آمد

که سرو بلند تو از پا در آمد

چه شد نخل طوبی مثال قدت را

که یکباره بی شاخ و برگ و بر آمد

چه از تیشۀ این ستم پیشه مردم

[...]

غروی اصفهانی
 
 
۱
۲
۳