گنجور

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۴ - نکنم اگر چاره

 

نکنم اگر چاره دلِ هرجائی را

نتوانم تن ندهم رسوائی را

نرود مرا از سر، سودایت بیرون

اگرش بکوبی تو سر سودائی را

همه شب من اختر شمرم، کی گردد صبح

[...]

۹ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۱۴ - از کفم رها

 

از کفم رها‌، شد قرار دل

نیست دست من، اختیار دل

هیز و هرزه‌گرد، ضدّ اهل درد

گشته زین در آن در مدارْ دل

بی‌شرف‌تر از دل مجو که نیست

[...]

۱۴ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۱۸

 

شانه بر زلف پریشان زده‌ای به به به

دست بر منظرهٔ جان زده‌ای به به به

آفتاب از چه طرف سر زده امروز که سر

به من بی‌سر و سامان زده‌ای به به به

صف دل‌ها همه بر هم زده‌ای ماشاءاله

[...]

۹ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۱۹

 

رحم ای خدای دادگر کردی؟ نکردی

ابقا به فرزند بشر کردی؟ نکردی

بر ما در خشم و غضب بستی؟ نبستی

جز قهر اگر کار دگر کردی نکردی

طاعون،وبا،قحطی، بگو دنیا بگیرد

[...]

۱۱ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۲۲

 

امروز ای فرشتۀ رحمت، بلا شدی

خوشگل شدی، قشنگ شدی، دلربا شدی

پا تا به سر کرشمه و سر تا به پای ناز

زیبا شدی، لوند شدی، خوش‌ادا شدی

خود ساعتی در آینه اطوار خود ببین

[...]

۸ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۳۰

 

رحم ای خدای دادگر کردی نکردی

ابقا به اعقاب قجر کردی نکردی

از این سپس میدان شاهان جهان را

گر از حلب تا کاشغر کردی نکردی

پیش ملل شرمندگیمان کُشت زین روی

[...]

۷ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۳۳

 

گو به ساقی، کز ایاغی، ترکن دماغی

زان شرابی که شب مانده باقی

ای نگارا، می گسارا، ما را بیاور

شمعی و شهدی اندر اطاقی

چرخ پرکین، دهر پر شور، هرگز ندارد

[...]

۱۳ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۷ - در راه کردستان

 

حشمت الملک آن که عنوانش

پیش من اینکه خواندمی خانش

روز از صحبتش به تنگم و شب

عاجز از قل قل قلیانش

مزه حرف بی رویه زدن

[...]

۷ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۸ - فلفلحلحلح

 

خواهم از راه خرابات فلفلحلحلح

طی کنم راه سماوات فلفلحلحلح

آیة الله بُوَد پیرِ من و مُرشِدِ من

فارغ از ذکرم و آیات فلفلحلحلح

هیچ بی‌یاد تو غفلت نتوانم کردن

[...]

۱۱ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۹

 

ازین سپس من و کنجی و دلبری چون حور

دگر بس است مرا صحبت هپور و چپور

تو باشی و من و من باشم و تو شیشه می

کمانچه باشد و نی تار و تنبک و تنبور

به می مصالحه کردیم چشمه کوثر

[...]

۳ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۱۰

 

نامه من برت از کان شفا می‌آید

محترم دار که این نامه ز ما می‌آید

از سیه‌کاری من گشته گریزان از من

شکوه‌ها دارد و در پیش شما می‌آید

گر بگوید سخن بی سر و پا گوش مکن

[...]

۱۱ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۲ - نامه عارف به دوستش محمدرضا هزار

 

هزار مرتبه جانی که جانم از دستش

به لب رسیده فدای «هزار» نتوان کرد

هزار درد نهان دارمی که یک ز هزار

به جز «هزار» به کس آشکار نتوان کرد

۲ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۷

 

ببند ای دل غافل به خود ره گله را

زیان بس است ز مردم ببر معامله را

فراخنای جهان بر وجود من تنگ است

تو نیز تنگ‌تر از این مخواه حوصله را

دل تو ز آهن و من ره بدان از آن جویم

[...]

۸ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۰ - عارف راجع به شیراز و نامه شریفه دختران ایران چاپ شیراز و زنددخت بانو سردبیر آن نامه سروده

 

خوشا شیراز و عهد باستانش

درخشان دورهٔ دور کیانش

درود پاک نیکان بر روانِ

نکو کیخسرو گیتی‌ستانش

فرح‌گستر سراسر کوه و دشتش

[...]

۱۳ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۱ - یکی دیگر از نامه‌های عارف به علی بیرنگ

 

دل ز می دست برنمی‌دارد

دست تا هست برنمی‌دارد

صبح شد باز از گریبانم

زندگی دست برنمی‌دارد

خون دل ریخت چشم مستش و این

[...]

۸ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۲

 

سرخ آن کس که رخ از باده گلگون نکند

فصل گل روی همان به که به هامون نکند

پای در درهٔ کیخسرو و دارا ننهد

سیر این منظره با خاطر محزون نکند

همه از دامن الوند پر از دامن گل

[...]

۱۳ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۴ - یار و دیار

 

یار اگر بیگانه با اغیار می‌شد بد نمی‌شد

وز صمیم قلب با ما یار می‌شد بد نمی‌شد

(جایگزین مسند درباریان سفله‌پرور)

جنس قاطرچی و سردمدار می‌شد بد نمی‌شد

(کعبه افراد جانی، قصر شاه جورگستر)

[...]

۴ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۵ - افکار نغز

 

به روشنایی افکار نغز، پی نبرد:

قلم که راه نپیمود، جز به تاریکی

درین خیال ز دست خیال باریکم:

به صورت قلم افتاده‌ام ز باریکی

۲ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۷ - فدائی مشروطیت ایران

 

ای محترم مدافعِ حُرّیَتِ عِباد

ای قائِدِ شجاع، هواخواهِ عدل و داد

کردی پی سعادتِ ما، جانِ خود فدا

پاینده باد نام تو، روحت همیشه شاد

۲ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۸ - به نویسنده «شهریاران گمنام »

 

به توام شیفته از هر جهت، افکار تو کرد

دیده، نادیده، مرا تشنه دیدار تو کرد

آنچه از خامه پندار، پدید آوردی

شد یقین «نسخ یقین همه » پندار تو کرد

۲ بیت
عارف قزوینی