گنجور

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

خرد هر کجا گنجی آرد پدید

ز نام خدا سازد آنرا کلید

خدای خرد‌بخش بخرد‌نواز

همان ناخردمند را چاره‌ساز

رهایی‌ده ِ بستگان سخُن

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۲ - نیایش به درگاه باریتعالی

 

خدایا تویی بنده را دستگیر

بود بنده را از خدا ناگزیر

تویی خالق بوده و بودنی

ببخشای بر خاک بخشودنی

به بخشایش خویش یاریم ده

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳ - در نعت پیغمبر اکرم

 

محمد که بی‌دعوی تخت و تاج

ز شاهان به شمشیر بستد خراج

غلط گفتم آن شاه سدره سریر

که هم تاجور بود و هم تخت‌گیر

تنش محرم تخت افلاک بود

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۴ - تازه کردن داستان و یاد دوستان

 

به هر مدتی گردش روزگار

ز طرزی دگر خواهد آموزگار

سر‌آهنگ پیشینه کج‌رو کند

نوایی دگر در جهان نو کند

به بازی درآید چو بازیگری

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۵ - در اندازه هر کاری نگهداشتن

 

چو فیاض دریا درآمد به موج

ز کام صدف در درآرد به اوج

از آن ابر کاتش در آب افکند

زمین سایه بر آفتاب افکند

دگر باره دولت درآمد به کار

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۶ - در ستایش ممدوح

 

شنیدم که بالای این سبز فرش

خروسی سپیداست در زیر عرش

چو او برزند طبل خود را دوال

خروسان دیگر بکوبند بال

همانا که آن مرغ عرشی منم

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۷ - خطاب زمین بوس

 

زهی آفتابی که از دور دست

به نور تو بینیم در هر چه هست

چراغ ارچه باشد هم از جنس نور

جز او را به او دید نتوان ز دور

نه آن شد کله داری پادشاه

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۸ - آغار داستان

 

سر فیلسوفان یونان گروه

جواهر چنین آرد از کان کوه

که چون یک ره آن شاه گیتی نورد

ز گردش به گردون برآورد گرد

به یونان زمین آمد از راه دور

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۹ - در اینکه چرا اسکندر را ذوالقرنین گویند

 

بساز ای مغنی ره دلپسند

بر اوتار این ارغنون بلند

رهی کان ز محنت رهایی دهد

به تاریک شب روشنایی دهد

سخن را نگارندهٔ چرب‌دست

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۰ - داستان اسکندر با شبان دانا

 

مغنی بیا ز اول صبح بام

بزن زخمهٔ پخته بر رود خام

از آن زخمه کاو رود آب آورد

ز سودای بیهوده خواب آورد

چنین گوید آن نغز گوینده پیر

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۱ - افسانهٔ ارشمیدس با کنیزک چینی

 

مُغَنّی یکی نغمه بنواز زود

کز اندیشه در مغزم افتاد دود

چنان برکش آن نغمهٔ نغز را

که ساکن کنی در سر این مغز را

هم از فیلسوفانِ آن مرز و بوم

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۲ - افسانهٔ ماریه قبطیه

 

مغنی ره باستانی بزن

مغانه نوای مغانی بزن

من بینوا را به آن یک نوا

گرامی کن و گرم‌تر کن هوا

گزین فیلسوف جهان‌آزما‌ی

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۳ - افسانهٔ نانوای بینوا و توانگری وی به طالع پسر

 

مغنی بیار آن نوای غریب

نو آیین‌تر از نالهٔ عندلیب

نوایی که در وی نوایی بود

نوایی نه کز بینوایی بود

خُنیده چنین شد در اقصای روم

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۴ - انکار کردن هفتاد حکیم سخن هرمس را و هلاک شدن ایشان

 

مغنی بر آهنگ خود ساز گیر

یکی پرده ز آهنگ خود بازگیر

که ما را سر پردهٔ تنگ نیست

بجز پی فراخی در آهنگ نیست

به هر مدتی فیلسوفان روم

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۵ - اغانی ساختن افلاطون بر مالش ارسطو

 

مغنی سماعی برانگیز گرم

سرودی برآور به آواز نرم

مگر گرمتر زین شود کار من

کسادی گریزد ز بازار من

دهل‌زن چو زد بر دهل داغ چرم

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۶ - حکایت انگشتری و شُبان

 

مغنی بیا چنگ را ساز کن

به گفتن گلو را خوش‌آواز کن

مرا از نوازیدنِ چنگ خویش

نوازشگری کن به آهنگِ خویش

چو روز دگر صبح گیتی‌فروز

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر

 

مغنی بدان سازِ تیمار‌ سوز

نشاط مرا یک زمان بر فروز

مگر ز‌آن نوایِ بریشم‌نواز

بریشم کشم روم را در طراز

چنین گوید آن کاردان فیلسوف

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۸ - گفتار حکیم هند با اسکندر

 

مغنی غنا را درآور به جوش

که در باغ‌، بلبل نباید خموش

مگر خاطرم را به جوش آوری

من گنگ را در خروش آوری

همان فیلسوف جهان‌دیده گفت

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۹ - خلوت ساختن اسکندر با هفت حکیم در آفرینش نخست

 

مغنی بیار آن ره باستان

مرا یاریی ده در این داستان

زدستان گیتی مگر جان برم

بر این داستان ره به پایان برم

چنین آمد از فیلسوف این سخن

[...]

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۲۰ - گفتار ارسطو

 

ارسطوی روشن‌دل هوشمند

ثنا گفت بر تاجدار بلند

که دایم به دانش گراینده باش

در بستگی را گشاینده باش

به نیروی داد آفرین شاد زی

[...]

نظامی
 
 
۱
۲
۳