بخش ۱۴ - انکار کردن هفتاد حکیم سخن هرمس را و هلاک شدن ایشان
مغنی بر آهنگ خود ساز گیر
یکی پرده ز آهنگ خود بازگیر
که ما را سر پردهٔ تنگ نیست
بجز پی فراخی در آهنگ نیست
به هر مدتی فیلسوفان روم
فراهم شدندی ز هر مرز و بوم
بر آراستندی به فرهنگ و رای
سخنهای دلپرور ِ جانفزای
کسی را که حجت قویتر شدی
به حجت بر آن سروران سر شدی
در آن داوری هرمس تیز مغز
بهحق گفتن اندیشهای داشت نغز
ز هر کس که او حجتی بیش داشت
سخنهای او پرورش بیش داشت
ز بس گفتن راز روحانیان
بر او رشک بردند یونانیان
به هم جمع گشتند هفتاد تن
به انکار او ساختند انجمن
که هرچه او بگوید بدو نگرویم
سخن گرچه زیبا بوَد نشنویم
تغیّر دهیمش به انکار خویش
به انکار نتوان سخن برد پیش
چنان عهد بستند با یکدگر
که چون هرمس از کان برآرد گهر
ز دریای او آبریزی کنند
برآن گنجدان خاکبیزی کنند
به حق گفتنش درنیارند هوش
بگیرند از انکار گوینده گوش
چو هرمس سخن گفتن آغاز کرد
در دانش ایزدی باز کرد
به هر نکتهای حجتی باز بست
که چون نور در دیده و دل نشست
ندید آن سخن را بر ایشان پسند
جز انکار کردن به بانگ بلند
دگر باره گنجینهٔ نو گشاد
اساسی دگرگونه از نو نهاد
بیانی چنان روشن و دلپذیر
که در دل نه، در سنگ شد جایگیر
دگر ره ندید آن سخن را شکوه
به انکار خود دیدشان همگروه
سوم باره از رای مشکل گشای
نمود آنچه باشد حقیقت نمای
سخنهای زیبندهٔ دلنواز
بر ایشان فرو خواند فصلی دراز
ز جنباندن بانگ چندان جرس
سری در سماعش نجنباند کس
چو گوینده عاجز شد از گفت خویش
زبان گشته حیران، گلو گشته ریش
خبر داشت کز راه نابخردی
ستیزند با حجت ایزدی
چو در کس ز جنبش نشانی نیافت
بجنبید و روی از رقیبان بتافت
بر ایشان یکی بانگ برزد که «های
مجنبید کس تا قیامت ز جای»
همان لحظه برجای هفتاد مرد
ز جنبش فتادند و گشتند سرد
چو در پردهٔ راست کج باختند
از این پردهشان رخت پرداختند
سرافکنده چون آب در پای خویش
ز سردی فسردند بر جای خویش
سکندر چو زین حالت آگاه گشت
چو انجم بر آن انجمن بر گذشت
از آن بیشه سرو با بوی مشک
یکی سرو تَر مانده، هفتاد خشک
بپرسید و هرمس بدو گفت راز
که همّت در ِ آسمان کرد باز
سکندر بر او آفرینساز گشت
وز آنجا به درگاه خود بازگشت
به خلوت چو بنشست با هر کسی
ازان داستان داستان زد بسی
که هرمس به طوفان هفتاد کس
به موجی همیماند و هفتاد خس
گروهیش کز حق گرفتند گوش
بمردند چون یافه کردند هوش
ز پوشیدن درس آموزگار
کفن بین که پوشیدشان روزگار
بیانی که باشد به حجت قوی
ز نافرخی باشد ار نشنوی
دری را که او تاج تارک بود
زدن بر زمین نامبارک بود
هنر نیست روی از هنر تافتن
شقایق دریدن خشن بافتن
خردمند را چون مدارا کنی
هنرهای خویش آشکارا کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به موضوع جستجوی حقیقت و تلاش برای فهم عمیقتر از امور میپردازد. شاعر با اشاره به هرمس، فیلسوف برجسته، به ما میآموزد که حقایق هرگز نباید نادیده گرفته شوند، حتی اگر با انکار مواجه شوند. هرمس در کنار هفتاد فیلسوف دیگر، تلاش کردند تا حقایق را بگویند اما با انکار و مقاومت مواجه شدند. در نهایت، عدم قبول این حقایق موجب سردرگمی و انفعال آنان شد. شاعر در این شعر بر اهمیت جستجوی آگاهی و عدم هراس از چالشها تأکید میکند و میگوید که فهم عمیق و هنرمندانه از واقعیتها باید با شجاعت بیان شود. همچنین به ما یادآوری میکند که انکار و فرار از حقیقت، به هیچ وجه نمیتواند ما را به شناخت واقعی برساند.
هوش مصنوعی: خواننده باید به نغمهی خود توجه کند و یکی از نغمهها را که از آهنگ خود منحرف شده است، دوباره به ریتم اصلی برگرداند.
هوش مصنوعی: ما به دلیل نداشتن فضای کافی نمیتوانیم به راحتی و آزادانه عمل کنیم و تنها هدفمان این است که به سمت گسترش و افزایش دامنهٔ کار خود حرکت کنیم.
فیلسوفان روم هر از گاهی از نقاط مختلف آن سرزمین گرد هم جمع میشدند.
هوش مصنوعی: تو به علم و اندیشه، کلامهایی زیبا و دلنشین ترتیب دادی که روح را شاد میکند و دل را پر از سرزندگی میسازد.
هوش مصنوعی: اگر توانستی بر شخصی که از تو برتر است، دلیل و برهان قویتری بیاوری، خود را در مقام بالا و ارجمند آن بزرگان قرار دادهای.
هوش مصنوعی: در آن قضاوت، هرمس با هوش و زیرکی نظر جالبی درباره حقیقت داشت.
هوش مصنوعی: هر کسی که برتری و استدلال بیشتری دارد، کلمات و گفتههایش نیز تأثیرگذارتر و پربارتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: بسیاری از روحانیان رازهای معنوی را بیان کردند و این باعث حسادت یونانیان شد.
هوش مصنوعی: هفتاد نفر دور هم جمع شدند و علیه او به یکدیگر اعتراض کردند و جلسهای برگزار کردند تا او را انکار کنند.
هوش مصنوعی: اگر او چیزی بگوید، نباید به آن توجه کنیم؛ حتی اگر سخنش زیبا باشد، نباید به شنیدن آن گوش دهیم.
هوش مصنوعی: ما میتوانیم او را تغییر دهیم به وسیله انکار خودمان، ولی نمیتوانیم در مورد انکار حرفی بزنیم.
هوش مصنوعی: آنها به قدری جدی و محکم به یکدیگر قول و عهد دادهاند که همچون هرمس که دانههای گوهری را از دل زمین بیرون میآورد، هیچ چیز نمیتواند آنها را از پیمانشان جدا کند.
هوش مصنوعی: از دریا او آب میریزند و بر آن دیگدیگانی از خاک میزنند.
هوش مصنوعی: به راستی، زمان به خودی خود به حقیقت این موضوع پی نمیبرد؛ بلکه باید از سخنان کسی که آن را انکار میکند، درس گرفت و هوش به کار برد.
هوش مصنوعی: وقتی هرمس شروع به سخن گفتن کرد، به علم الهی و دانایی عمیق دست یافت.
هوش مصنوعی: به هر موضوعی دلیلی آورد که همچون نوری در چشم و قلب قرار گرفت.
هوش مصنوعی: آن سخن را هیچکس جز با صدای بلند انکار نکرد.
هوش مصنوعی: دوباره گنجینهای جدید باز میشود و اصول تازهای از نو بنا میشود.
سخنانی چنان روشن و دلپذیر گفت که حتی در سنگ اثر کرد چه رسد به دل.
هوش مصنوعی: دیگر نتوانست آن سخن را ببیند و به خاطر انکار خود، دیگران را هم در این مسیر نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: سومین بار، از خرد و اندیشه به حل مشکل پرداخته و آنچه را حقیقت است، نشان داده است.
هوش مصنوعی: او سخنانی دلنشین و زیبا را برایشان خواند و زمانی طولانی را به این کار اختصاص داد.
هوش مصنوعی: از صدای جرس که برمیخیزد، هیچ کس در حالت سماع و نوازش آن حرکت نمیکند.
هوش مصنوعی: وقتی سخنران از بیان کلمات ناتوان میشود و نمیتواند آنچه را در دل دارد بگوید، زبانش گیج میشود و گلویش نیز سوخته و آسیبدیده میشود.
هوش مصنوعی: او میدانست که از روی نادانی و بیخردی، کسانی با دلایل و برهانهای الهی مبارزه میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی در کسی اثری از جنب و جوش ندیدی، خودت به حرکت بیفت و از رقبایت دوری کن.
هوش مصنوعی: یک نفر صدایی بلند کرد و گفت: «هی! حرکت نکنید، هیچ کس تا قیامت از اینجا نرود.»
هوش مصنوعی: در آن لحظه، به اندازهی هفتاد مرد، از حرکت ایستادند و از شدتی که داشتند، به سکون و خاموشی تبدیل شدند.
هوش مصنوعی: وقتی که حقایق و واقعیتها در مسیری نادرست و کج پیش میروند، از آن وضعیت خارج میشوند و چهرهای دیگر به خود میگیرند.
هوش مصنوعی: آب در پای خود ایستاده و به خاطر سرما، دیگر نمیتواند حرکت کند و سرافکنده به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی سکندر از این وضعیت آگاه شد، مانند چهرههای درخشان ستارهها بر آن جمع حضور یافت.
هوش مصنوعی: در جنگل سرو خوشبو، یکی از سروها تازه و سرزنده مانده، در حالی که هفتاد درخت دیگر خشک و بیحالت شدهاند.
هوش مصنوعی: پرسیدند و هرمس به او گفت که اراده و نیروی او به آسمان بازگشته است.
هوش مصنوعی: اسکندر به او ارادت نشان داد و سپس به درگاه خود بازگشت.
هوش مصنوعی: وقتی که به تنهایی نشسته باشد، با هر کس که صحبت میکند، از آن داستان زیاد میگوید.
هوش مصنوعی: هرمس در مقابل طوفانی به حدی مقاوم است که میتواند با هفتاد نفر و هفتاد خس به راحتی مقابل موج ایستادگی کند.
هوش مصنوعی: گروهی که از حق شنیدند، به خواب رفتند و وقتی به حقیقت رسیدند، بیدار شدند.
هوش مصنوعی: درسی را که معلم به ما میآموزد، میتوان از سرنوشت کسانی که زمان به آنها لباس مرگ پوشانید، دریافت کرد.
هوش مصنوعی: هرگاه بیانی قاطع و مستدل وجود داشته باشد، اگر به آن توجه نکنی، نشاندهنده بیاحترامی و نافرمانیات خواهد بود.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که ضربه زدن به درب یا جایی که شخص خاصی در آنجا قرار دارد، کار ناپسند و نامطلوبی است. به عبارتی، این عمل نشاندهنده بیاحترامی به مقام و جایگاه کسی است که آنجا حضور دارد.
هوش مصنوعی: سختیها و آسیبها بر زندگی تأثیر میگذارند و نمیتوان به سادگی زیباییها را از میان مشکلات خلق کرد.
هوش مصنوعی: اگر با خردمند به مدارا و رفتاری ملایم برخورد کنی، استعدادها و تواناییهای او را به راحتی مشاهده خواهی کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.