×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۶
بدو گفت کاین جز برادرت نیست
بدین چاره بشتاب وایدر مهایست
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۹ - سخن دقیقی
ز خسته بدی سه هزار و دویست
برین جای بر تا توانی مه ایست
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۶ - سخن فردوسی
سخن را چو بگذاشتم سال بیست
بدان تا سزاوار این رنج کیست
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۳
بدانست لشکر که آن جنگ چیست
وزان رزم بد بر که باید گریست
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲
ورا در جهان هوش بر دست کیست
کزان درد ما را بباید گریست
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۸
بسی خواهشش کرد کایدر بایست
چنین تیز رفتن ترا روی نیست
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۹
به موبد چنین گفت کین مرد کیست
من ایدون گمانم که گشتاسپیست
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۷
بگویم من و کس نگوید که نیست
که بیراه بسیار و راه اندکیست
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۴
نگه کن که تا چارهٔ کار چیست
برین خستگیها بر آزار کیست
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۷
هرانکس که او را خور و خواب نیست
غم مرگ با جشن و سورش یکیست
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۳
بدو گفت نام و نژاد تو چیست
که بر فر و شاخت نشان کییست
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۵
ببینید تا رای پیکار چیست
همی گفت با درد و چندی گریست
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۵
چه خواهی و رای سکندر به چیست
چه رانی تو از شاه و دستور کیست