گنجور

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۱ - اشارة الی قوله علیه السلام من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر فلیقل خیرا او لیصمت

 

مصطفی کش جوامع الکلم است

که بدان سلک شرع منتظم است

بعد من کان مؤمنا بالله

و بیوم ینال فیه جزاه

گوهر صدق بی تفاوت سفت

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۲ - در بیان آنکه قول خیر کدام است که به آن اشتغال نمایند و قول شر کدام است که از آن اجتناب کنند

 

قول صادر ز فاعل مختار

چار نوع است گوش با من دار

یا بود خیر سامع و قاتل

که ازان قرب حق شود حاصل

قائل از وی به رفعت درجات

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۳ - بر تحریص و تحریض بر پاس داشتن انفاس و منع و زجر از تضییع و اهمال آن

 

هر نفس نورسیده مهمانیست

پاس او دار اگر تو را جانیست

واجب آمد به موجب اسلام

حسب مقدور ضیف را اکرام

خاصه اکرام این گرامی ضیف

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۵ - در بیان آنکه نسبت حال مؤمنان و کافران با انبیا علیهم السلام همچون نسبت حال سپاه اسکندر است با اسکندر

 

چون رسید از خدا کتاب و رسول

آن برد پیشرفت وین به قبول

نزدند از سر فساد و غلو

کافران جز در عناد و عتو

و لقد جائهم من الانباء

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۶ - سؤال و جواب

 

گر تو گویی به حکم عقل روا

نیست قلب حقایق اشیا

عرض آخر چه سان شود جوهر

یا معانی بدل به ذات و صور

گویم این نیست از مقوله قلب

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۷ - التفات من الغیبة الی الخطاب بلسان المناجات

 

یا جلی الظهور و الاشراق

کیست جز تو در انفس و آفاق

لیس فی الکائنات غیرک شی

انت شمس الضحی و غیرک فی

فی چه باشد به فارسی سایه

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۸ - اشارة الی معنی قوله تعالی: قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی و سبحان الله و ما انا من المشرکین

 

شاه این راه کز سر معنی

بود ادعوا الی الله ش دعوی

یافت ادعو چو استناد به وی

کرد قید علی بصیره ز پی

یعنی این دعوتم نه بر عمیاست

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۹ - جواب دیگر بر سبیل تنزل از سؤال لزوم انقلاب حقایق

 

زان سخن گوش کن جواب دگر

که جز این نیست عین فعل و اثر

بلکه چون از تکرر اعمال

اثری ماند در دل عمال

روز محشر به قدرت قادر

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۱ - اشارت به رکن سوم از ارکان ولایت که جوع است

 

چون سوم رکن از ولایت جوع

باشد اکنون بدان کنیم رجوع

جوع باشد غذای اهل صفا

محنت و ابتلای کرم هوا

مرده ره راست جوع رأس المال

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۲ - قال رسول الله صلی الله علیه و سلم یوجر ابن آدم فی نفقته کلها الاشیئا وضعه فی الماء و الطین

 

مصطفی گفت هر که کرد انفاق

ببرد مزد خویش یوم تلاق

مگر آن هرزه کار بی حاصل

که کند سعی در عمارت گل

هر چه سازد در آب و خاک تلف

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۳ - اشارة الی قوله تعالی ماعندکم ینفد و ما عندالله باق

 

کل ما کان عندکم ینفد

دام ما عنده الی السرمد

وضع آن اندر آب و گل نبود

موضعش غیر جان و دل نبود

نشود حبه ای ازان ضایع

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۴ - قال رسول الله صلی الله علیه و سلم یکفی ابن آدم فی لقیمات یقمن صلبه

 

مصطفی گفت آدمیزاده

که به خوردن حریص افتاده

باشدش چند لقمگک کافی

که به ابقای او بود وافی

قامت او ازان بماند راست

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۵ - در مذمت آنان که همت ایشان بتمام مصروف شراب است و طعام

 

خواجه را بین که از سحر تا شام

دارد اندیشه شراب و طعام

شکم از خوشدلی و خوشحالی

گاه پر می کند گهی خالی

فارغ از خلد و ایمن از دوزخ

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - اشارت به تقسیم جوع به اختیاری و اضطراری

 

جوع آیین سالک راه است

شیوه عارفان آگاه است

جوع سالک به اختیار بود

جوع عارف به اضطرار بود

می نماید رونده مرتاض

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۸ - در بیان آنکه چون سالک خلیع العذار در مشتهیات نفس و آرزوهای طبع افتاد علامت بعد و امارت طرد اوست از ساحت قرب

 

پی به مقصود کی برد سالک

نا شده نفس خویش را هالک

دل چو در نفس و وایه او بست

گشت ازان وایه پایه او پست

می خورد می چرد بهایم وار

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۹ - در مذمت صوفی نمایان ظاهر آرای و معنی گزاران صورت پیرای

 

حذر از صوفیان شهر و دیار

همه نا مردم اند و مردمخوار

هر چه دادی به دستشان خوردند

هر چه آمد ز دستشان کردند

کارشان غیر خواب و خوردن نی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۴۰ - حکایت بر سبیل تمثیل

 

سائلی گفت با کسی به عجب

با فلانت چه نسبت است و نسب

گفت او ترک هست من تاجیک

لیک داریم خویشی نزدیک

دارد او پر درختها باغی

[...]

جامی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۱۷۵
sunny dark_mode