گنجور

 
جامی

یا جلی الظهور و الاشراق

کیست جز تو در انفس و آفاق

لیس فی الکائنات غیرک شی

انت شمس الضحی و غیرک فی

فی چه باشد به فارسی سایه

سایه از روشنی برد مایه

سایه را در مواقع تعلیم

ضؤ ثانی رقم زده ست حکیم

نور چون از صرافتش نازل

گشت، نامش کنند فی یا ظل

دو جهان سایه است و نور تویی

سایه را مایه ظهور تویی

این و آن صورت است و معنی تو

نیست موجود صورتی بی تو

پرده صورت از میان بردار

بیش ازین بند صورتم مگذار

بلکه بیرون ز صورت و معنی

روی بنما که طی شود دعوی

چیست دعوی توهم من و ما

رؤیت غیر و اعتبار سوا

حرف ما و من از دلم بتراش

محو کن غیر را و جمله تو باش

خود چه غیر و کدام غیر اینجا

هم ز تو سوی توست سیر اینجا

در بدایت ز توست سیر رجال

در نهایت به سوی توست مال

اول ره تویی و آخر هم

بلکه سیر و مسیر و سایر هم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]