... کارفرمای بلاعزل قضا و قدریم

راه پیمای بیابان حدوث و قدمیم

بسر مرده دلان و به ره گمشدگان ...

... ماه من از جانب خاور دمید

راه ز خورشید به خاور گرفت

زلف مسلسل چو بهم برشکست ...

... به کاه کوه گران سنگ بندد ار از عزم

زراه کاه سبک راه کهکشان گیرد

خدا یگانا ای آنکه طوق بندگیت ...

... دیو دغل با شتاب از در حق رد بود

راه وفا گشت باز باب ستم سد بود

طالب دجال چشم ناقص و مرتد بود ...

... برتر و بالاتر از آن قامت و بالای تست

سر ز پا نشناختن در راه عشقت عیب نیست

قدر و قیمت آن سری دارد که خاک پای تست ...

... یک گل از باغ تو و یک قطره از دریای تست

دست من بر دامن تو چشم من بر راه تو

خون من بر گردن تو گوش من بر رای تست ...

... که گدایان درش افسر شاهانه زدند

هیچکس در حرمش راه ندارد کاینجا

دست محروم به هر محرم و بیگانه زدند ...

... این تجربت نباید بار دگر کنیم

یکباره راه زهد سپردیم و گم شدیم

بار دگر صبوحی از این ره گذر کنیم

... بلی کنند دل شب نماز نافله را

به سر کنم پس از این طی راه منزل عشق

دگر چه رنجه دهم پای پر آبله را

... لیموی پستان یار و سیب ذقن را

ای عرفا چند گسترید در این راه

دانه تسبیح و دام حیله و فن را ...

... ای وزرا تا بچند در گله ما

راهنمایی کنید گرگ کهن را

ای وکلا تا بکی دهید به دشمن ...

... ز کعبه روی و بدل پشت کرد قرآن را

در صفا چو زنی راه راست چون پرسی

ز مردمی که ندانند راه یزدان را

رسول گفت که گر بوذر آگهی یابد ...

... بجای باده کشیدند خون اخوان را

بسوخت دامن پیراهن آستین قبای

ز بس بر آتش عدوان زدند دامان را ...

... ستاند از ددان انگشتری را

چراغ آل ابراهیم افروخت

بجان آذر بتان آذری را ...

... کشیدن سر سپهر چنبری را

نباشد در درونت هیچگه راه

فسون دیو و نیرنگ پری را ...

... آنکه از دین دور کارش چیست با یعسوب دین

وانکه گمراه از صراط است از چه گوید اهدنا

چون نماز از بهر غیر حق چه زاید زان نماز ...

... بر دل شیر خدا و سینه خیرالنسا

آنکه در هر راه بود از قارظ عنزی اضل

در طریق فتنه شد امروز اهدی من قطا ...

... حق تعالی داد خواهد ناسزایان را سزا

هر که خارج شد ز راه راست بازآید بره

هر چه بیرون شد ز جای خویش برگردد بجا ...

... رسته شد شاخ جدال و بسته شد باب صفا

دزدشان در پیش و گفتندی چه شد این راهزن

کاروان همراه و پرسیدندی از بانک درا

رمیة من غیر رام کورکورانه بخشم ...

... چشم ناظر گر نبندی پرده بر مریی فکن

تا که سازد سد راه سیر نور از ماورا

پرده پوشی کن که با این سرمه بستن مشکل است ...

... هفتاد و اند کوکبشان در اواره ها

برجیس در مدار ششم راه بسپرد

چابک چو از فلاخن مردان حجاره ها ...

... وان ثابتان جمله شموسند اگرچه تو

دانی به راه گمشدگانشان اماره ها

چون رای با فروغ فروغی ذکاء ملک ...

... هرگز کسی ندیده خلل ز استعاره ها

آنجا که راه چاره شود بسته بر کسان

از رای روشن تو بجویند چاره ها ...

... دیموکرات را و اریستوکرات را

ما راه اتفاق و ترقی سپرده ایم

مبعوث کرده ایم درین ره دعات را ...

... کشتی ما را که اوفتاده به گرداب

نه خبر از ساحل و نه راه به مقصد

نه اثر از نور آفتاب وز مهتاب ...

... علم نداری سبب ز فضل خدا جوی

تاش فراهم کند مهیمن وهاب

جاهل و کذاب را مشو پی تعلیم ...

... شهب تازنده چون اسبان اشهب

یکی چون اسب راهش از چپ و راست

یکی چون پیل رفتارش مورب ...

... غمیضا در سرشک دیده مغمور

عبور از راه دریا جسته مهرب

همی در شورش آمد کلب احمر ...

... قاسم الارزاقم اندر قاسم آباد از قضا

بسته باب رزق و راه ارتزاق ای آفتاب

مسکنی دارم بسان خانه مجنون خراب ...

... این قبا بر قامتم کوتاه و تنگ و نارسا است

همچو پیراهان عوج بن عناق ای آفتاب

آسمان با خاک یکسان کرده بیت العدل را ...

... طلایه سپه آفتاب راند از پیش

ستارگان بگرفتند جمله راه هرب

کشید گفتی با گاز آهنین خورشید

ز طاق گنبد پیروزه میخهای ذهب

گرفت پروین راه از فراز سوی نشیب

ز تاک گفتی چیدند خوشهای عنب ...

... ابتدا در بقعه ی فرزند موسی در شدند

و آهنین حصنی فراهم ساختند از آن جناب

ناله الغوث و واویلاه و یا للمستغاث ...

... کای غلط کاران چرا جستید آیین خطا

وی دغل بازان چرا جستید از راه صواب

تا به کی در دل هوس دارید و اندر سینه کین ...

... آن سری کز چنبر مالکر قاب آید برون

هست بادافراه او در کیش ما ضرب الرقاب

هان و هان فرصت مجو بشکن ز شیربیشه یشک ...

... بیگناهان را بتقصیر گنهکاران مسوز

سالخوردان را ببادافراه بر نایان متاب

تو هژیری پوستین از گرگ باید برکنی ...

... چو این شنیدم راندم ز خویش شیطانرا

شدم ز راه خطا باز در طریق صواب

در آب رفتم با پیکری چو نیلوفر ...

... عمل نموده بسی در طویله نواب

براه مدرسه چندین هزار کفش بپای

دریده است و بسر کفش خورده از طلاب ...

... خوراک و پوشش مردان و کودکان و زنان

فراهم آمده زان شیر همچو شکر ناب

بهر صباح از آن شیر صاف دکتر را ...

... در این عقیده اگر سخت راسخی اینک

منت کنم ببراهین و با ادله مجاب

نخست آنکه حمار مسیح تخم نداشت ...

... پی سرایت منع و باز حد شمال

چرا نه بستی سدی متین ز راه صواب

چرا خرابی نانرا نپرسی از خباز ...