نماز شام کز قندیل کوکب
چراغان کرد گردون خیمه شب
فرو بستند گوئی نو عروسان
بگردن عقد لؤلؤی مثقب
و یا گسترده بر طاقی بعمدا
پرندی نیلگون یک سر مذهب
و یا چون خیمه ای با میخ زرین
که از مشکین طنابستی مطنب
و یا با کلک زرین بر نبشتند
به مشکین لوح سطری چند معرب
و یا پیروزه گون طشتی است وارون
ز گوهرهای گوناگون لبالب
فلک کجر و بسان پیل شطرنج
شهب تازنده چون اسبان اشهب
یکی چون اسب راهش از چپ و راست
یکی چون پیل رفتارش مورب
مجره همچو شیرین جوی فرهاد
ز کوه بیستون گردیده منصب
ثریا همچو انگور از بر تاک
فضای چرخ چون باغی معنب
نمودی فرقدان دو شمع کافور
بصحنی از عبیروبان مطیب
فرو کوبیده «عذرا» از «زبانی »
دو زرین میخ بر سیمینه جوزب
درخشان هقعه بر پستان جوزا
فروزان شوله بر دنبال عقرب
یکی چون گوهر اندر تاج زرین
یکی چون آتش اندر نوک مثقب
بنات النعش تابان از بر قطب
چو شاگردان بر استاد مکتب
ز کوه بیستون برشد شباهنگ
چو از چاه مقنع ماه نخشب
بطین بگرفت در بطن الحمل جای
چنان کاندر و جار خویش ثعلب
عوائذ بر تن تنین هویدا
چنان چون بثرها بر جلد اجرب
سعود آورده اندر اخبیه رخت
خیامش را سماک الارض مضرب
همی تابید عین الاثور از چرخ
چنان طرف سیه چشمان ایرب
به خون بهرام چون شمشیر حیدر
دو پیکر چون دو نیم اعضای مرحب
بکرسی ذات کرسی چون بر اورنگ
صفیه دختر حی اخطب
گرفته سعد ذابح دشنه بر کف
چو اندر جنگ خوزستان مهلب
چنان خنیاگران در بزم ناهید
گرفته چنگ در کف نای بر لب
همیافروخت نار از چهره برحبیس
چنان زیبا نگاری خسته از تب
همی برکند کیوان موی سبلت
چو پیری دردمند از داء ثعلب
نیازی حاجیانستند گوئی
بهنگام جمار اندر محصب
ظلیم از سهم رامی خسته چونان
شترمرغی ز پیکانی مشعب
چو ملاحان سهیل از جانب قطب
بدریای جنوب افکنده مرکب
ستاده بر فراز تخت جبار
نشسته در کنار نهر ارنب
غمیضا در سرشک دیده مغمور
عبور از راه دریا جسته مهرب
همی در شورش آمد کلب احمر
چو برناقه حمیرا کلب حوئب
هویدا شد هلال ماه شوال
چو زرین مشعلی در شام غیهب
و یا در کاخی از پیروزه قندیل
و یا بر شاخی از بیحاده اخطب
و یا چون کشتییی در ناف دریا
و یا چون حلقه در جوف سبسب
و یا زیبا نگاری نیلگون رخت
بزرین وسمه ابرویش مخضب
مکرم ماند بر جای مبارک
معظم راند دنبال مرجب
مه من آن غزال عنبرین خال
بت من آن نگار سیم غبغب
پی دیدار مه شد بر سر بام
چو اندر کرسی تدویر کوکب
هلال عید را دی از بن چرخ
چو پیری گوژ بر طاقی محدب
و یا خود مشربه سیمین پرازمی
بدست ساقی پاکیزه مشرب
چو مه را دید آن بنده خورشید
زمین بوسید بر میر معذب
بشکر میر از لب شکر افشاند
پس این مطلع سرود از شکرین لب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر زیبا، شاعر تصویری خیالانگیز و شاعرانه از دنیای شب و مناظر آسمانی را ترسیم میکند. او با بهرهگیری از استعارههای گوناگون، به توصیف لذت و زیباییهای شب میپردازد. شب را مانند عروسی توصیف میکند که با چراغانی قندیلها و ستارهها آراسته شده است.
شاعر به زیباییهای آسمان، همچون ستارهها و کهکشانها، و احساسات انسانی مانند شادی و شگفتی اشاره میکند. تمثیلهای مختلف، از جمله خیمههای زرین و گلابی معطر، تصویرسازی شاعرانهای از جهان ایجاد میکند.
در نهایت، شاعر به طور نمادین از ارتباط انسان با زیباییهای آسمانی و نیاز به عشق و زیبایی سخن میگوید و با ابراز شکرگزاری، فضای شعر را به سمت احساس مقدس و سرشار از شکر و محبت میبرد.
هوش مصنوعی: نماز شام، که شب را با نور ستارهها روشن کرده است، آسمان را به مانند خیمهای زیبا و نورانی درآورده است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زیبایی و شگفتی در مراسم عروسی مانند طلا و مرواریدهایی است که به گردن عروسها آویخته شده و جلوهای خاص به آنها میدهد. این تصویر به حس شکوه و زیبایی در لحظات خاص زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: پرندهای آبیرنگ به عمد روی طاقی نشسته است.
هوش مصنوعی: مثل خیمهای که با میخهای زرین نصب شده و با طنابی از مشک محکم بسته شده است.
هوش مصنوعی: و یا با قلم طلایی بر روی لوحی سیاه چند خط به زبان عربی نوشتند.
هوش مصنوعی: این جمله به شکلی زیبا و شاعرانه به توصیف ظرفی میپردازد که پر از سنگهای قیمتی و با ارزش است. این ظرف به صورت وارونه قرار دارد و رنگها و زیباییهای مختلف این گوهرها در آن نمایان است. این تصویر میتواند به غنای زیبایی و تنوع در زندگی اشاره داشته باشد.
هوش مصنوعی: آسمان به شکل زینتی و شطرنجی است، مثل فیل بزرگ و قدرتمند، و ستارهها در آن مانند اسبهای خاکستری میدرخشند.
هوش مصنوعی: کسی مانند اسب راهش را با سرعت و دقت میسازد و کسی دیگر مانند فیل، رفتاری بزرگ و پیچیده دارد.
هوش مصنوعی: جاری شدن آب مانند جوی شیرین است که فرهاد از کوه بیستون به وجود آورده و این امر به قدرت و مقام او اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ستارههای خوش درخشان مانند خوشههای انگور از روی درختی در آسمان میدرخشند، درست مانند باغی زیبا و سرسبز.
هوش مصنوعی: تو در ظرفی زیبا و دلپذیر، دو شمع خوشبو با رایحه کافور را به نمایش گذاشتی.
هوش مصنوعی: دو میخ زرین به رنگ نقرهای از جوزب، به زمین کوبیده شده است.
هوش مصنوعی: درخشان و زیبا، ستارهای در صورت فلکی جوزا در حال درخشیدن است و شعلهای در پشت ستاره عقرب مشهود میشود.
هوش مصنوعی: یک نفر مانند گوهر در تاج طلاست و دیگری مانند آتش در نوک میلهای تیز و برنده است.
هوش مصنوعی: ستارههای خوشه دجاجه (یا نعش) مانند شاگردان در کنار استاد مکتب روشن و درخشان هستند.
هوش مصنوعی: از کوه بیستون، پرندهای به نام شباهنگ پرواز کرد، همانطور که ماه از چاه به بیرون میآید.
هوش مصنوعی: در دل شکم، چیزی به وجود آمده است که مانند آن در خانه خود، روباهی وجود دارد.
هوش مصنوعی: آثاری که بر بدن یک اژدها نقش بسته، مانند آثار و نشانههایی است که بر پوست یک جانور خشن و چابک دیده میشود.
هوش مصنوعی: سعود در حال آمدن است و در تاریکی شب، چادر خیامش را گسترانده است. زمین، جایی برای استراحت و آرامش او شده است.
هوش مصنوعی: نور ستارهها از آسمان میتابد، مانند چشمان زیبای آن دختر سیاهچشم.
هوش مصنوعی: به خاطر خون بهرام، مانند شمشیر علی، دو پیکر مانند دو نیمه از بدن مرحب.
هوش مصنوعی: به محض اینکه به مقام والای خود نشسته، مانند جایگاه صفیه، دختر حی اخطب، با جلال و شکوه میدرخشد.
هوش مصنوعی: سعد ذابح با چاقو در دست، در میدان جنگ خوزستان مانند مهلب، بیباک و شجاع است.
هوش مصنوعی: در مجلس شادی و جشن ناهید، نوازندگان چنگ را در دست گرفته و آهنگ دلنشینی مینوازند.
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند آتش میدرخشید و زیبا و شگفتانگیز بود، اما انگار از شدت عشق و تب دچار خستگی شده بود.
هوش مصنوعی: کیوان (سیاره زحل) موهای سبلت (موهای بلند) تو را میچیناند، مانند پیرمردی که از درد بیماری به شدت رنج میبرد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که حاجیان در زمان مراسم جمار، نیازی به چیزها و خواستههای دنیوی ندارند و تمام توجهشان به روحانیت و عبادت متمرکز است.
هوش مصنوعی: شترمرغی که به خاطر تیر پروازی خسته و کلافه شده، به سادگی از سهم و نصیب خود ناامید است.
هوش مصنوعی: مانند دریانوردانی که ستاره سهیل را در سمت قطب آسمان مشاهده میکنند، کشتیهایشان را به سمت دریاهای جنوبی روانه کردهاند.
هوش مصنوعی: کسی بر بالای تخت سلطنت قرار دارد و دیگری در کنار جوی آب نشسته است.
هوش مصنوعی: درد و غم در چشمانم موج میزند و این حالت به خاطر گذر از دریا و به یاد محبت است.
هوش مصنوعی: در زمان شورش و فتنه، کلب احمر (که به کلب حوئب نیز معروف است) مانند اسب حمیرا به حرکت درآمد.
هوش مصنوعی: هلال ماه شوال به وضوح نمایان شد، همچون مشعلی طلایی در تاریکی شب.
هوش مصنوعی: یا در کاخی از سنگهای قیمتی که چراغی در آن آویزان است، یا بر شاخهای از درختی بیثمر نشستهای.
هوش مصنوعی: مانند کشتیای که در دل دریا در حرکت است یا مانند حلقهای که در انتهای سبزه جا گرفته است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت یک زن اشاره دارد. او با رنگ آبی که به لباسش زده شده و همچنین ابروهایش که به رنگ سبز درآمدهاند، توصیف میشود. زیبایی و جذابیت او توجه همگان را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: مقام والای او پابرجا ماند و بزرگان و محترمان پشت سر او حرکت کردند.
هوش مصنوعی: ماه من مانند غزالی با نقشهای زیباست، و معشوق من همان نگاری است که در زیبایی و ظرافت همچون سیم میدرخشد.
هوش مصنوعی: به خاطر دیدن محبوب، بر بلندیها نشستم مانند ستارهای که در آسمان به خوبی دیده میشود.
هوش مصنوعی: در دیماه، هلال ماه عید در آسمان مانند یک پیرمرد کجپشت بهسان قوس طاقی نمایان شده است.
هوش مصنوعی: اگر ساقی پاکیزهخو شراب نقرهای به من بدهد، من هم میتوانم به آن مشروب بپردازم و از آن بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: وقتی آن بنده ماه را دید، به نشانه احترام به زمین افتاد و به آفتاب سلام کرد.
هوش مصنوعی: به یاد شیرینی لبانی که شکر را منتشر میکنند، این شعر از زیبایی و لطافت آنها نشأت میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ندیدهستم شبی هرگز چو امشب
که آمد جان من صد باره بر لب
شنودم من که پیری را مقرب
به سختی درد دندان خاست یک شب
به «جی مندر» که برجی زان حصار است
شهان را کاندران شاهان خوش خواب
در آن مدت، که بود از محنت تب
جهان بر چشم من تاریک چون شب
چو جزویّات شد بر وی مرتّب
به کلّیّات ره برد از مرکّب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.