گنجور

 
۱۸۴۱

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۷

 

... دستم به لب و نظر به رویش

می بر کف و لاله زار در پیش

رفت آنکه چو غنچه بود یک چند ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۴۲

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۵

 

... سر و قد از چمن سبز به بیرون چه روی

سر برون نازده از لاله تر مرزنگوش

دوش در خواب بدیدم رخ چون خورشیدت ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۴۳

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۹

 

... هر دم از روی خوی آلوده تو

لاله را خون دل آید در جوش

دل عشاق چنان می ببری ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۴۴

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۴

 

... آتش بودم بی تو به آگنده دوزخ

گر لاله کشم در بر و گر سرو در آغوش

گر لطف و کرم نیست کم از ضربت تیغی ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۴۵

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۶

 

آمد بهار و شد چمن و لاله زار خوش

وقت است خوش بهار که وقت بهار خوش ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۴۶

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۷

 

... جانا محقق است که جز کاتب ازل

بر برگ لاله ات ننوشت از غبار خط

یاقوت جوهر دهنت آب زندگیست ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۴۷

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۸

 

... گل ز رخ پرده برگرفت اینک

آتش لاله برفروخت ز باد

دامن کوه در گرفت اینک ...

... مرغ می گفت گل نخواهد رفت

لاله گوی کمر گرفت اینک

ابر در گریه شد ز ناله خویش ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۴۸

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۹

 

ترک سفید روی و سیه چشم و لاله رنگ

مثلت نزاد مادر ایام شوخ و شنگ ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۴۹

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۲

 

... دل خسرو تو داری گر همه عمر

به گرد لاله خودروی گردم

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۵۰

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۹

 

از دست غمت به ناله ماییم

در خون جگر چو لاله ماییم

خورشید تو در کلاله پنهانست

در سایه آن کلاله ماییم

با خاک یکی شده به کویت ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۵۱

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۷

 

... مست دلدارم اگر می نبود ورنه از آنک

ساقی سر و قدی لاله عذاری دارم

هر که پرسید که تو دل سوی فلانی داری ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۵۲

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰۷

 

... بر من حلال باد که خوش نوش کرده ام

گر سرو و لاله ای بر برم نیست این بس است

کز خون دیده لاله در آغوش کرده ام

گفتی به فرق بر سر کویم طواف کن ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۵۳

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴۱

 

... ز بس که سینه خراشم چو گل ز دست فراق

چو لاله غرقه خون است چاک پیرهنم

ز بعد مردنم ار سوز دل چنین باشد ...

... حدیث باغ چه گویم که با خیال رخت

نمی کشد دل غمگین به لاله و سمنم

بیا که بی تو به جانم ز محنت خسرو ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۵۴

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶۵

 

خیز تا باده در پیاله کنیم

گل درون قدح چو لاله کنیم

با می جان فزا و نغمه چنگ ...

... باده لعل در پیاله کنیم

با گل و لاله همچو بلبل مست

وصف آن عنبرین کلاله کنیم

شادخواران چو باده پیمایند ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۵۵

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱۵

 

... مرا در باغ می خوانی مگر آگه نه ای از خود

رها کن تا ترا ببینم چه جای لاله و نسرن

الا ای ساقی مستان طفیل جرعه رندان ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۵۶

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴۱

 

... چندان به یاد عارضت بارم ز جوی دیده خون

تا لاله هایت را دمد سنبل بر اطراف چمن

چشمم چو در هر گوشه ای سرشار دارد چشمه ای ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۵۷

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲۰

 

... نرگس نیم مست تو باب مهیج الجنون

لاله ستان عاشقان بهر رخ تو خون دل

نوشد و بر همین دهد دیدن روی لاله گون

من زوجود بی خبر خیل خیال در نظر ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۵۸

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳۸

 

... کن هر چه هست دگر بر جان من مکن این

ای لاله از تو خجل سرو از تو پای به گل

بنشسته ای چو به دل لختی به دیده نشین ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۵۹

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸۲

 

... در نوبهار چون تو نه ای در چمن مرا

از سرو و گل چه خیزد و از لاله زار نو

بس نوبهار کهنه که بشکست زانکه کرد ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۶۰

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸۷

 

لاله دمد از خون شهیدان غم او

تا حشر در آیند به خوان علم او ...

امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۹۱
۹۲
۹۳
۹۴
۹۵
۳۶۲