چون بستدی دل من، پرسشم کن به ازین
بردی چو جان ز تنم، تیرم مزن ز کمین
زان ره که خنده زنان آیی چو سرو روان
خواهم که هم به زمان خاکی شوم به زمین
ای بنده مهر و مهت، صد جان ته کلهت
گشتم چو خاک رهت، دامن ز بنده مچین
دل در غم چو تو مهی جان مرگم چو تو نه ای
از مرهم چو تو نهی، دردم فزون شد ببین
از خنده چون نمکی ریزی ز لب دمکی
ملک دو جم نه یکی گیری از آن دو نگین
از من به سوی دیگر بر مشکن و مگذر
کن هر چه هست دگر بر جان من مکن این
ای لاله، از تو خجل، سرو از تو پای به گل
بنشسته ای چو به دل، لختی به دیده نشین
رویت بلای جهان، عشق تو داغ نهان
لعل تو راحت جان، زلف تو آفت دین
نآیی به دست مرا، خسرو کجا، تو کجا!
ماهی مگر به سما یا حور خلد برین؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره افسوس و longing (آرزو) برای معشوق است. شاعر از غم جدایی و دوری صحبت میکند و احساس درد و رنجی که از نبود معشوق به او دست میدهد را بیان میکند. او به زیبایی و جذابیت معشوقش اشاره میکند و میگوید که چقدر دوست دارد در کنار او باشد. همچنین، احساساتی مانند ناامیدی و التماس برای توجه و محبت معشوق را در شعر میتوان مشاهده کرد. در نهایت، شاعر درخواستی برای بیتوجهی به درد و رنج خود، به خاطر عشق و وابستگی به معشوق دارد.
هوش مصنوعی: وقتی دل من را به دست آوردی، از من سؤال کن، زیرا تو روح منی. مرا با تیر از کمین نزن و آسیب نرسان.
هوش مصنوعی: هرگاه از راهی شاد و خندانی به سوی من بیایی، مانند درخت سرو که همیشه با طراوت و سرسبز است، آرزو دارم که حتی در زمان مرگ و بازگشت به زمین، با همان شادابی و سرزندگی باشم.
هوش مصنوعی: ای بندهی دوست و محبوب من، من هزار بار جانم را فدای تو کردهام. همچنانکه خاک راه تو بیارزش است، خواهش میکنم دامن از من دور نکن.
هوش مصنوعی: دل در غم تو مانند ماهی در آسمان است و جانم به اندازه مرگ غمگین است. اگر تو نیستی که مرهمی بر زخمهایم بگذاری، درد من روز به روز بیشتر میشود. ببین که چه حالتی دارم.
هوش مصنوعی: وقتی که از خندهات نمک بر لبان میریزد، مثل یک دمک که به دو ملک تعلق دارد، نباید آن یک نگین را از دست بدهی.
هوش مصنوعی: از من دور نشو و به راحتی از کنارم نگذری؛ هر چه مشکلی داری، بر من تحمیل نکن.
هوش مصنوعی: ای لاله، من از زیبایی تو شرمندهام؛ درخت سرو نیز به خاطر تو به گل نشسته است. کمی با چشمهای زیبایت در دل من بنشین.
هوش مصنوعی: چهرهات باعث مصیبتهای جهان است و عشق تو در دل من آتش پنهانی به وجود آورده است. لبهای تو آرامش جان من هستند و موهای تو دینی را به خطر میاندازند.
هوش مصنوعی: اگر تو به دست من نرسی، ای خسرو، تو کجا و من کجا! آیا ماهی میتواند به آسمان برود یا در باغهای بهشت زندگی کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از بهر فرمان عبیدالله بد آئین
بستند چشم از احترام عترت یاسین
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.