صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۵۸ - کوکب الصبح
... طلوع نفس بر این شب چو کوکب
بسالک کو بود در راه توحید
کند زان پس تجلی ماه و خورشید ...
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۲ - المجذوب
... چو برقش بگذراند از مراتب
نبیند زحمت راه و منازل
شود ناگه ببزم جمع و اصل
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۶ - مجمعالاهواء
... نه گندم دانه پیغمبر فریب است
بلای راه ما خال حبیب است
مراد از خال وخط جلوات ذاتست
نمایشهای اسماء و صفاتست
مبادا صورت لفظت زند راه
نیی چون ز اصطلاح قوم آگاه ...
... یکی را شد فرو در دیده و دل
یکی را راه وصل افتاد مشکل
یکی بارش نکو بر منزل افتاد ...
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۹ - المحفوظ
... که با حفظ الهی او بدرگاه
چرا عصیان نمود و گشت گمراه
زأکل گندم از حکم حقیقت ...
... که غفران حق از پی لامحال است
بحق فتوح گردد راه آدم
ز رحمت کایدش والله اعلم
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۱۸ - معالم اعلام الصفات
... در اوصاف و اصول اندر علایم
مثال آن علامتها که در راه
نهی تار هروی زان گردد آگاه
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۲۱ - مفتاح سرالقدر
... مخالف شد صورها زان در اکوان
اگر دریافتی بردی بحق راه
وگرنه از خدا فهم و نظر خواه
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۲۵ - المقام
... حقوقش گرنه مستوفاست حاصل
که اندر اوست از راه و منازل
صحیح او را ترقی نیست مطلق ...
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۸ - الموت
... در این بستر براحت خفته صوفی
هر آن مرد از هوای نفس گمراه
حیات ازمعرفت یابد بدلخواه ...
... مگر که آری بکف دامان یاری
شوی در راه عشق او غباری
بدست او دهی دستی به پیمان ...
... مرا از خلق خستها شرف شد
که از راهم موانع برطرف شد
بهر روزی مرا بود انتظاری ...
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۹ - المیزان
... به نور قدس در معنی منور
دگر میزان خاصان علم راهست
به خاص الخاص میزان عدل شاهست ...
... دهد هم در طریقت شخص عادل
به آن میزان تمیز راه و منزل
هر آن منزل که در ره یا مقام است ...
... گذشت اوست لله یا به دلخواه
به منزل رفت یا افتاد در راه
ز دنیا رسته در طی مسالک ...
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۰ - حکایت ابراهیم خاص علیهالرحمه
شهی کونامش ابراهیم خاص است
خود او را در توکل اختصاص است ...
... حدیثش دید اندر عام و خاص است
سخن از زهد ابراهیم خاص است
از آن در نفس خود دید انبساطی ...
... عوام الناس را پس خود غلامی
خود ابراهیم خاص این بس متین کرد
تو پنداری خلاف شرع و دین کرد ...
... در این میزان مجال گفتگو نیست
خود او میزان راه عقل و شرعست
باو دایر مدار اصل و فرع است ...
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۵ - علامه دفع البخل للمجاهد
... اگر با حق شوی در ملک الله
ندارد بتسگی و خستگی راه
در آنجا نیست غیر از نور و نعمت ...
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۸۵ - الواقعه
... جز آن فهمی که خود شمس الشموس است
بسیر راه غالب بر نفوس است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۷ - الولی
... چنین شخصی ولی الله باشد
در آنجا مقصد اینجا راه باشد
خود او هادی و خود مقصود و خود راه
بصورت بنده و در معنی الله ...
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۹ - الولایه الصغری
... بتوحید وجودی مستحق شد
ولایت این ز ابراهیم و نوح است
فقیر اینجا براهیمی فتوح است
فنای آن لطیفه سر در این راه
بوداندر شیون ذات الله ...
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۰ - الولایه الکبری
... عیان جز در لطیفه نفس هم نیست
بتوحید شهودی سالک راه
ز سر اقربیت گردد آگاه ...
... برون از قیل و قال علم و نقل است
بجز کشف اندر آنجا نیست راهی
براهین ظلمت است و کشف ماهی
ز نو تحقیقی از کبری ولایت ...
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱ - دیباچه و مقدمه
... زبدة الاسرار دکان فناست
یگانه وجودی را ستاینده ام و یکتا معبودی را بنده که نقاب از چهره هویت خود به بیان فاحببت ان اعرف گشود و عالم ایجاد را به نور ولی خود که مظهر تمامیت اوست منور فرمود نه تعقل عاقلی را در ساحت عزتش راه و نه هیچ واصل کاملی به قطره ای از محیط کینونیتش آگاه عقول ناقص در تقدیسش چگونه توانند سفت که سلطان عقول با کمال وصول در مقام معرفتش ما عرفناک گفت با آنکه وجودش به وحدت در اشیاء متکثره نمودار است هر کس به هر زبانی در معرفت ذات بی زوال و صفات بی مثالش هر چه گفت پندار است
لمؤلفه ...
... بیا تاپی زنیم اینک چو مردان
که رفتند از چه راهی ره نوردان
طریقت را به تدبیری گرفتند
به راه عشق با پیری گرفتند
همانا در سفینه ولای علی مرتضی ع که ناخدای بحر فناست نشستند و به امداد ولی خدا که از خدا مخاطب به خطاب انماست از ورطه پر خوف انانیت و از گرداب نفس دیو سیرت رستند ...
... رسید اینجا که اصل مدعا بود
آری اگرچه اصل مقصود از عنوان این مقدمه توحید بود اما از راهی که ذات حق و وجود مطلق جلت عظمة را نظر به مضمون شریفه کنت کنزا مخفیا فاحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی اعرف و کریمه خلق الله آدم علی صورته بدون انشاء ذو الجلال و ولی بی شبه و مثال که مرآت لم یزل و در تجلی آدم اول است نمودی نبود بلکه نابود مینمود کارآگاهان معارف و محققان عارف را بدیهی است که طلعت معشوق وجود را بر وجه مثالی در مرآت صافی نماینده دانند و رشته توحید را به ولایت مدنی ذوالتمجید و علی ذوالتحمید کشانند که مقصود از تجلی سلطان ذات در مقام اسماء و صفات و خلقت ممکنات و رسالت انبیاء علیهم افضل التحیات معرفت آن مولای مقتدا و مسند نشین اورنگ لافتی است و خطاب احدیت جل شانه به امین رسالت و صاحب رتبه خاتمیت به مضمون لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک بر این معنی در نزد اهل ادراک گواهی افشاست و الحق برجاست
لمؤلفه ...
... که هم سرمایه و هم سود او بود
دلیل راه عشق حیدری شد
بر او زآن ختم این پیغمبری شد ...
... کجا کس می شنید آواز حق را
صد هزار سلام و تحیات و صلوات زاکیات با برکات به روح پر فتوح آن شمع محفل اهل بینش و مسندنشین اورنگ آفرینش صاحب عقل کل و سرخیل انبیاء و رسل سرچشمه حیات و دیباچه دفتر کاینات سلطان ازل و ابدگنجینه اسرار خدای احد اول و آخر حروف و عدد و مجموعه اسم و اعتدال یعنی تجلی جمال احد طلسم صد اندر صد گوهر گنج هدایت و ارشاد و شاه عرصه شطرنج خلقت و ایجاد عدالت سرای تعیین وجود و ماهیات و دفتر خانه تقسیم عقول و قابلیات و ارادات غیبی اهل یقین و مکاشفات قلوب عارفان حق بین حقیقت اسماء غیر محدوده و کیفیت اعیان ثابته و موجوده سرهنگ افواج قاهره امکانی و محیط امواج متواتره صور و معانی بادبان سفینه رحمت و ناخدای بحر توحید و معرفت دقایق نغمه طنبور حقایق و راتق و فاتق حساب یوم النشور خلایقآیات اسرار قدیم و مرآت انوار ذات پروردگار کریم لطیفه بسم الله الرحمن الرحیم و نکته هو الاول والآخر والظاهر والباطن و هو به کل شیء علیم تمثال جمال عدیم المثال خداوند علی کبیر و مصداق مفهوم لیس کمثله شیء و هو السمیع البصیر نبی سرمد و رسول امجد خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم رب ثبتنا علی شریعته و سیرنا فی سبیل معرفته و درود نامحدود غیر معدود بر روان عظیم البرهان دیان راه یقین و حامیان شریعت سید المرسلین و هیاکل توحید و رسایل احکام تجرید ایمه اثنا عشر و مظاهر ذات و صفات خداوند علی اکبر
لمؤلفه
شهنشاهان اقلیم کرامت
خداوندان راه استقامت
بروج آفتاب ذات مطلق ...
... بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی جعل العرفان آلة لتحصیل معرفة أرباب التسلیم والرضا و صیر فی معرفتهم مفتاحا لابواب الفقر والفناء و نور صدور العارفین بانوار الکشف والشهود و ابصر عیون الطالبین بضیاء شمس الوجود و ثبت اقدام السالکین فی طریق الاستقامة حتی وصلوا بالمقصود و حصل مقاصد المشتاقین لمحبة ولی المحمود و وصل ارواح المحبین فی مقعد صدق عند ملک الودود وسوی قامة المطیعین فی طاعته بالقیام والقعود والرکوع والسجود و بتل آمال المحسنین من غیره لجمیع الجهات والحدود و طهر فؤاد الخاشعین لماء ولایته من رذیل اوصاف الجحود و وسع قلوب الذاکرین بذکره حتی اوسع من اللاهوت قال جل جلاله ان ارضی واسعة و هی ارض الله الملک المعبود و زکی نفوس المخلصین باسرار معرفته فی قوس الصعود و جر سلاسل المجذوبین بتکرار عنایته فی مقام الوصول و هذا جنات الخلود و کرم علیهم و نزل رحمته بهم حین الوفود هو الذی زین و فتح لسان عبده الفقیر الذلیل المسکین المستکین الابکم المحتاج الصفی علی النعمة اللهی اراه الله حقایق الاشیاء کما هی لمناقب صاحب الکرم والجود علی بن ابیطالب و اولاده الذین یوفون بالعهود و انطق نطقه علی مناقبهم فی زبدة الاسرار و هی کنوز التوحید و العرفان حتی لم اکن لکنود و صلی الله علی محمد و آله الاطهار سیما علی حجة الموعود و لعنة الله علی اعدایهم الی یوم الورود
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲ - مطلع دیوان
... استقامت در صراط مستقیم
آن صراطی کز تو آمد راه راست
آن رهی کش نعمت ﷲ رهنماست ...
... کن به رحمت مورد انعام خاص
آن عنایت کن در این راه دقیق
تا نتابم رخ ز پیران طریق ...
... مذهب اهل رشاد این سلسله است
مابقی آن راههای باطله است
مجملا در ذهن بسپار این بیان ...
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۴ - در نعت حضرت ختمی مآب و بیان اتحاد آن نقطه حقیقت اصطفا با علی مرتضی(ع)
... آنچنان وصلی که غیر آگاه نیست
عقل ممکن را در آنجا راه نیست
زآن مقید در لباس آدمی ...
... آن دمی کز لی مع ﷲ زد رسول
آن دمی کآنجا بود راه وصال
دارد آنجا حسن با عشق اتصال ...
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۵ - در معنی «انا و علی من نور واحد » و مجملی از معراج و مقام ولایت
... جان ممکن را که عشق شاه نیست
بر بساط قرب واجب راه نیست
خلوت عشق است زین پس هرچه هست ...
... سوزد آن غیرت مقام و مرصدش
راه ندهد غیرت عشق غیور
غیر را در محفل ﷲ نور ...
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۶ - در تنزل از مقام ولایت به مرتبه نبوّت و ظهور حضرت احدیّت و تمجید پیر طریقت به معرفت فرماید
... گر علی ع آن دم لسان ﷲ بود
با صدا صاحب صدا همراه بود
از زبان حق تکلم کرد او
باژگون زد نعل و پی گم کرد او
تا نه گمراهان به سرش پی برند
رهروان گر پی برند از وی برند
آنکه راه عشق او را کرده طی
خوش به سر نقطه ء با برده پی
کی برد بر نقطه غیر از نقطه راه
هرکه جست آن نقطه را قطب است و شاه ...
... اوست قطب وقت و شاهنشاه ما
رهبر و هم رهنما و راه ما
گنج دل را تا ابد گنجور باد ...