کنم از کوکب صبحت بیانی
بود اول تجلی را نشانی
بسالک مطلق از اول تجلی
بود ظاهر فروغ نفس کلی
در اینمعنی بقرآن ذوالمنن گفت
«رأی کوکب علیه اللیل جن» گفت
بود لیل طبیعت تیره چون شب
طلوع نفس بر این شب چو کوکب
بسالک کو بود در راه توحید
کند زان پس تجلی ماه و خورشید
که آن از قلب و روح آمد عبارت
و زان پس نور ذاتست این اشارت
خلیل حق در اینمعنی متین گفت
بوحدت «الا احب الافلین» گفت
بود «وجهت وجهی» اینکه هر سو
کنی رو نیست پیدا غیر یک رو
پس از رفع حجب گردید ظاهر
که خود ارض و سما را اوست فاطر
شود اسلام سالک اندرین سیر
حقیقی هم بری از شرک و از غیر
بتحقیق ولایت اندرین باب
دهم شرحی بعون ربالارباب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.