... خدایگان جهان شاه شیردل اتسز

که شیر چرخ بترسد ز شیر اعلامش

جمیل گشت معالی بحسن اقبالش ...

... نیست جز جوشن حمایت او

تیر احداث چرخ را دافع

حکم او فلک را شده منقاد ...

ای چو چرخ بیستون رفیع

وی چو کوه بیستون صدرت منیع ...

... وز نهیب حمله ها ایام گردد پر ز تف

چرخ چون از سهم قوس فتنه بگشاید خدنگ

از سویدای دل اعدای تو سازد هدف ...

ایا بفضل و کرم در جهان شده معروف

ضمیر پاک ترا بر نهان چرخ وقوف

تو شمس دینی لیکن بسان شمس ترا ...

... تا طباع خلق را هست انقباض و انبساط

تا نجوم چرخ را هست اجتماع و افتراق

باد اعلام معلی را بعونت ارتفاع ...

... نیست حزم ترا برابر خاک

نکشد از هوای تو سر چرخ

نزند با وقار تو بر خاک ...

... گاه در دشت کرده بستر خاک

از غبار سپاهت اغبر چرخ

وز ضراب حسامت احمر خاک ...

... در دل خویش کرده مضمر خاک

از علمهات دیده رتبت چرخ

وز قدمهات برده مفخر خاک

... بادا ز بخت قسم ولی تو عاطفت

بادا ز چرخ بخش عدوی تو آذرنگ

دستی که نیست کاتب مدح تو باد شل ...

... کیست مدیرش وزین مدار چه حاصل

وین کره گل بزیر چرخ چه چیزیست

بر زبرش وحش و طیر ساخته منزل ...

... بخت بکوی هوای او شده ساکن

چرخ بسوی رضای او شده مایل

کشور اسلام را بوقت مهمات ...

... با خرج جود او شده که مدخل

نی چرخ با جلالت او عالی

نی بحر با مهابت او هایل ...

ای جمال دولت ای چرخ جلال

وی ز تو افزوده گیتی را جمال ...

... هست ماهم بی جمال تو چو سال

چرخ آورد از سر نامردمی

نعمت دیدار را بر من زوال

کی تواند کرد جز چرخ لییم

این چنین نامردمی را احتمال ...

... عقود ملک نیابد مگر برای تو نظم

سعود چرخ نگیرد مگر بروی تو فال

شکسته دل شده همه مال از تو هم دشمن ...

... نه بحر باشد مانند دست من بسخا

نه چرخ باشد مانند قدر من بجلال

بطبع من متجمع لطایف آداب ...

... همیشه تا که بود در بسیطه گیتی

یکی ز بخت عزیز و یکی ز چرخ ذلیل

بتو مراسم آداب زنده باد و عدوت ...

... تا ناسزاست بر صور آدمی قدم

اجرام چرخ باد بسیط ترا خیول

و اجسام دهر باد جناب ترا خدم

پیشت هر آنکه لاف ز چرخ فلک زند

بر درگه تو باد چو چرخ فلک پنجم

... ناظر قدر ترا سطح فلک زیر قدم

چرخ گردان بر ندارد جز بفرمان تو گام

دوره گردون بر نیارد جز بپیمان تو دم ...

... سنگ وادی شد عقیق و خار صحرا شد بقم

ای دو دست فایض تو بر کمان چرخ رام

در دو دست سخت تو تیر و کمانی سخت هم ...

... در روضه سعادت تو بخت را نزول

در قبضه سیادت تو چرخ را زمام

حساد را ز کین تو رنجی الخلود ...

... زیر زین حشمت تو دهر سر کش بوده نرم

زیر ران هیبت تو چرخ تو سن گشته رام

بر در پیمان تو ابنای عالم را قرار ...

... ای ترا دهر کامگار مطیع

وی ترا چرخ سر فراز غلام

چشمه خور باستعارت جود ...

... کهینه جود تو سرمایه هزار عمام

ز چرخ طبع تو تابد کواکب افضال

ز بحر دست تو زاید جواهر انعام ...

... برغم انف بداندیش هر زمانی باد

ز چرخ مملکت را بشارتی بدوام

بعید اضحی بادت ولایتی تازه ...