ای بملک تو زینت ایام
وی ز تیغ تو نصرة اسلام
بندهٔ حل و عقد تو فلک
سخرهٔ امر و نهی تو ایام
دل پاک تو مجمع دانش
کف راد تو منبع انعام
عقل بی قوت دهای توست
فضل بی آتش ذکای تو خام
باد را داده عزم تو جنبش
خاک را داده حزم تو آرام
جرم افلاک و ذات فرخ تو
ناقص ناقص و تمام تمام
مهر درگاه و کین مجلس تو
واجب واجب و حرام حرام
پیش جود تو وقت بخشیدن
مفسل و مدخلند بحر و غمام
پیش عزم تو روز کوشیدن
قاصر و عاجزند رمح و حسام
زهره ، کز طبع او طرب زاید
نکشد جز بیاد صدر تو جام
ماه کز جرم او مسیر آید
ننهد جز بوفق رأی تو گام
چون دو لشگر بهم درآویزند
روز هیجا ز بهر جستن نام
تیغ را از نشاط خون خوردن
در کف پردلان بخارد کام
همچو دیبای هفت رنگ شود
روی گردون ز گونه گون اعلام
چهرهٔ خود بخلق بنماید
اجل از تیغ های آینه فام
مرگ از بهر صید کردن جان
بکشد در فضای معرکه دام
تیغ چون صبح تو در آن ساعت
صبح اعدای تو کند چون شام
خنجر تو در آن مقام مهیب
سازد از حنجر ملوک نیام
آرد از نزد مرگ بیلک تو
سوی جان مخالفان پیغام
ای ترا دهر کامگار مطیع
وی ترا چرخ سر فراز غلام
چشمهٔ خور باستعارت جود
مملکت راز رأی تست نظام
نیست از بیم تو بکشور کفر
نطفها را قرار در ارحام
ای تو دریا و بر لب جیحون
از برای نشاط کرده مقام
چون سپهرست صحن این صحرا
چون نجومند این خجسته خیام
روضهٔ جنتست مجلس تو
چشمهٔ کوثرست جام مدام
از پی استماع رود و سرود
خلق را گوش گشته هفت اندام
هر زمانی رسیده از کف تو
مدد مکرمت بخاص و بعام
سروران را بجود تو تشریف
مهتران را ز جاه تو اکرام
شهریارا ، زمانه می گذرد
مگذر و بگذران زمانه بکام
داد بستان تو از جهان بطرب
که جهان بر کسی نماند مدام
تا بود در هدی حرام و حلال
تا بود در جهان ضیا و ظلام
بخت را باد بر در تو قرار
ملک را در کف تو باد زمام
داده هر ساعتی زبان فلک
دولتت را بشارتی بتام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف بزرگی و عظمت یک پادشاه میپردازد که به عنوان زینتی برای ایام و یاور اسلام معرفی شده است. شاعر ویژگیهای او را ستایش میکند و او را منبع دانش، بخشش و تصمیمگیریهای درست میداند. او به پادشاه به عنوان نیرویی موافق با جود و فضیلت اشاره میکند و ارتباط او با زمان و سرنوشت مردم را به تصویر میکشد.
در ادامه، شاعر بیان میکند که پادشاه میتواند بر سرنوشت لشکریان و جنگها تأثیر گذارد و نامش در میدانهای نبرد شنیده میشود. او نقش پادشاه را در تأمین امنیت و برقراری عدل و انصاف در جامعه مهم و اساسی میداند. شعر به امید و آرزو برای ماندگاری و شکوفایی بخت پادشاه و پادشاهی اشاره میکند و تأکید مینماید که وجود پادشاه، موجب روشنایی و سعادت در جهان است. در نهایت، شاعر خواستار طول عمر و کامیابی برای پادشاه و حکومتش میباشد.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، تو زینت دوران هستی و با شمشیرت به پیروزی اسلام کمک میکنی.
هوش مصنوعی: بندهٔ تو هستم و تحت فرمان تو، و کارهای روزگار در دست تو است.
هوش مصنوعی: دل پاک تو، مظهر و محل جمع دانش است و دست تو، منبع خیر و برکت.
هوش مصنوعی: عقل بدون قدرت و نیروی تو، مثل دارویی است که اثر ندارد. فضیلت بدون شور و اشتیاق تو مانند دانشی است که فاقد توانایی فکر کردن است.
هوش مصنوعی: باد به خاطر ارادهات به حرکت درآمده و خاک به خاطر احتیاطت آرام گرفته است.
هوش مصنوعی: نقصان و کمال در دنیای افلاک و وجود تو وجود دارد، یعنی در واقع چیزها باید هم ناقص باشند و هم کامل.
هوش مصنوعی: عشق و محبت به درگاه خداوند و نفرت از کسانی که به آن آسیب میزنند، ضروری و الزامی است. در اینجا تأکید بر اهمیت احترام و ارزشهای معنوی و همچنین جلوگیری از هرگونه ظلم و ناعدالتی است.
هوش مصنوعی: عطای تو به قدر دریای وسیع و ابرهای بارانزا است و در برابر بخشندگی تو، مفسر و ورودی همه چیز بیارزش به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: قبل از تلاش و کوشش برای رسیدن به هدف تو، نیزه و شمشیر ناتوان و بیفایده هستند.
هوش مصنوعی: زهره، که از ویژگیاش شادابی و نشاط پایدار است، نمیتواند جز با یاد تو، از جامی سرشار از خوشی و سرور بنوشد.
هوش مصنوعی: به این معنی است که ماه، به خاطر ویژگی و ماهیت خود، تنها در صورت صلاح و دستور تو قدم برمیدارد. در واقع، ماه تحت تأثیر قدرت توست و از روی خواست تو حرکت میکند.
هوش مصنوعی: وقتی دو ارتش با هم مقابله میکنند، روز نبرد فقط به دنبال نام و شهرت است.
هوش مصنوعی: تیغ به خاطر لذت بردن از خونریزی در دست شجاعان میدرخشد و نشاط و زندگی را به آنها میبخشد.
هوش مصنوعی: مثل پارچهای هفت رنگ، چهره آسمان به خاطر نشانههای مختلفی که دارد، تغییر میکند.
هوش مصنوعی: سرنوشت انسان گاهی بهگونهای است که چهرهاش را به دیگران مینمایاند، مانند اینکه تیغهای آینهوار به او نگاه میکنند.
هوش مصنوعی: مرگ به خاطر به دام انداختن روح انسان در میدان جنگ به سراغ او میآید.
هوش مصنوعی: تیغ تو همچون سپیدهدم، در آن ساعت صبح به دشمنان ضربه میزند، درست مانند شبی که تاریکی بر آنها سایه میافکند.
هوش مصنوعی: چاقوی تو در آن موقعیت ترسناک، صدای ملایم پادشاهان را خاموش میکند.
هوش مصنوعی: مرگ پیامهایی را از طرف خود به جان مخالفان میآورد.
هوش مصنوعی: ای تو در زندگی موفق و خوشاقبال، ای زمانه، تو همواره به خواستههایم پاسخ میدهی و ای افلاک، تو همواره به من خدمت میکنی و در اختیار من هستی.
هوش مصنوعی: چشمهٔ خورشید به نشانهٔ generosity تو، کشور راز و تدبیر تو را اداره میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از تو، نطفهها نمیتوانند در رحمها قرار بگیرند و به کشور کفر تعلق ندارند.
هوش مصنوعی: ای تو دریا و در کنار جیحون، برای سرگرمی و خوشحالی به این مکان آمدهای.
هوش مصنوعی: این صحرا مانند آسمان است و خیمهها مانند ستارههای خوشبختی در آن قرار دارند.
هوش مصنوعی: مجلس تو بهشتی است و مانند چشمهٔ کوثر، همیشه پر از نعمت و خیر و برکت است.
هوش مصنوعی: برای شنیدن صدا و آهنگ مردم، تمام وجودش آماده و گوش بهزنگ است.
هوش مصنوعی: در هر زمان، از دست تو کمکها و لطفهای خاص و عمومی به دیگران رسیده است.
هوش مصنوعی: با وجود تو، بزرگزادگان مقام و منزلت دارند و به واسطهی جاه و اعتبار تو، مهتران احترام و ارج مینهند.
هوش مصنوعی: ای شهریار، زمان در حال گذر است، پس تو هم بگذر و زمان را به شیوه دلخواه خود سپری کن.
هوش مصنوعی: تبادل و ارتباطات تو با دنیا از روی لذت و شادی باشد، زیرا این دنیا هیچگاه برای هیچکس ثابت و پایدار نیست.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در هدایت، حلال و حرام وجود دارد، در جهان نیز نور و تاریکی وجود خواهد داشت.
هوش مصنوعی: سرنوشت تو به خوبی در آستانهی در خانهات قرار گرفته و حکومت و سلطنت در دستان توست.
هوش مصنوعی: هر ساعت آسمان نیکوئی و سعادت تو را نوید میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش تا اول سپیده بام
می همی خورد می به رطل و به جام
با سماعی که از حلاوت بود
مرغ را پایدام ودل را دام
با بتانی که می ندانم گفت
[...]
رام روز است بخت و دولت رام
ای دلارام خیز و در ده جام
ز آن قنینه یکی قدح پر کن
همچو کبک دری یکی بخرام
کام ران و جهان به لهو گزار
[...]
از برای قبول خاصه و عام
به پا باشدت قعود و قیام
جرم خورشید دوش چون گه شام
سر به مغرب فرو کشید تمام
از بر خیمهٔ سپهر بتافت
ماه رزین او چو ماه خیام
چون طناب شفق ز هم بگسست
[...]
بس سپوزید خواجه خاتون را
اول روز تا به آخر شام
دیو شهوت به لب گزید انگشت
ته کشید آب غسل در حمام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.