گنجور

 
۱۷۳۶۱

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » متفرقات » شمارهٔ ۱

 

... پدر چون فزون مهر فرزند داشت

سر و سیم در راه دلبند داشت

پی برخی رود والانشان ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۶۲

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » متفرقات » شمارهٔ ۵

 

... یکش روز تیمار خارش فزود

بفرزند خود راه چالش گشود

پسر سست پی بود و مادر نهاد ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۶۳

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۳

 

ماه مدینه از حرم کرد چو راه کربلا

گشت طلایه اجل قاید شاه کربلا

راهنمای قتل شد پیش خرام خیل غم

دید مباشر قدر سان سپاه کربلا ...

... روزن سور ماریه رخنه مخوان که منتظر

مانده به راه زایران بازنگاه کربلا

خسته بجو ز کربلا آنچه مراد بایدت ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۶۴

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۰

 

... سست از این سخت ابتلا ذرات را بالا و پست

هر چه هست پاز راه از کاردست

شرم کن آخر نه ای از ذره کمتر آفتاب ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۶۵

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۰

 

... کودکان لب خشک مسکین تن در آذر دل بتاب

دیدگان در راه آب

ساقی تسنیم و خضر چشمه حیوان چه شد ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۶۶

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۱

 

... روز میدان وداع است نه ایوان سماع

دلی از سنگ بباید به سر راه وداع

تا تحمل کند آن لحظه که محمل برود ...

... اشک حسرت به سرانگشت فرو می گیرم

که اگر راه دهم قافله در گل برود

از نظر می رودم چهر دلارای حبیب ...

... مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود

بارها خون دل از شش جهتم راه ببست

جوش عمان نظر سیل به قلزم پیوست ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۶۷

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۷

 

... شرمی ای چرخ و به بنگاه فنا گاه گزین

رحمی ای مهر و به چه سار عدم راه سپر

باش و تا شام ابد بر قدمی پیش منه ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۶۸

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۳۴

 

... انگشت ندامت

آن تن که نه در پای تو بر راه رضا چست

دست از سر و جان شست ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۶۹

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۳۵

 

... چند پویی به غلط از در اعزاز لیام

راه ایذای کرام

در پی بنده مجو خواری آزاد فلک ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۷۰

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۴۷

 

... زنده من ای عجب مبر نام من و وفای من

غیر کهن خلاف زد راه من از وصال تو

عذر فراق من بنه یار نو آشنای من ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۷۱

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۵۱

 

... با احتمال دوری تابوت به ز محمل

در راه عشق سستی کاری است سخت مشکل

سعدی به روزگاران مهری نشسسته بر دل ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۷۲

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۷۰ - نویافته ها

 

... الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را

آنکه در راه ولای تو سر و جان نسپارد

جان به سختی ندهد دل به شهادت نگذارد ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۷۳

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۷۵

 

... ز زین چون بر زمین آن آسمان اقتدار آمد

تفو ای چرخ گردون بر تو کز راه ستمکاری

حریم مصطفی بر ناقه عریان سوار آمد ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۷۴

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۷۶

 

شاهنشهی که برتر از عرش آستانش

از راه کینه بر خاک افکند آسمانش

ششصد هزار لشکر جمع آمدند یکسر ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۷۵

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۷۸

 

... گر رفتن میدان ز پی قطره آبی است

عمان ز بصر راه دهم دجله ز مژگان

بر باره مکش رخت سوی رزم مکن تاز ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۷۶

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۸۲

 

... غم قرین باز آمد اربعین

باز راه کاروان اشک و آه

دل تباه شد به سوی قتلگاه ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۷۷

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

... هر آنگش ساده تر دانی چنان گی داند

که مفتی راه شیادی وصوفی رسم طراری

ازین مردم جز سگی ناید اگر آید ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۷۸

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

... بنگر اینگی کز لعل سنگ آید همی

می به نکشم باز پای از راه آن دل

در بهر پی صد رهم گر سر به سنگ آید همی ...

... شیخ چون تحت الحنک بندد به چشم اندر مرا

راهزان ای با پالهنگ آید همی

آنقدر بارم بر زمین و آسمان ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۷۹

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

... بپیرایند اگر آن خرقه وان دستار به

خرد نابهره دیواری است در راه طرب هی هی

به باد باده از بن برکن این دیوار به ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۸۰

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

... چه رکوعی چه سجودی چه قعودی چه قیامی

گر نه راه تو به پای خم و سر بر کف ساقی

چه سلوکی چه وقوفی چه مقیمی چه مقامی ...

یغمای جندقی
 
 
۱
۸۶۷
۸۶۸
۸۶۹
۸۷۰
۸۷۱
۱۰۲۲