همه زانداز توام بهره غم افتاد فلک
از تو فریاد فلک
سال و ماه و شب و روز از تو نیم شاد فلک
از تو فریاد فلک
صرصر قهر تو در ماریه از آل زیاد
آتشی ریخت که داد
خاک اولاد پیمبر همه بر باد فلک
از تو فریاد فلک
روزی آبستن شب های غم و آتش و دود
ترسم آید به وجود
کاش اندیشه صحبت شود از یاد فلک
از تو فریاد فلک
هم پلنگان حجاز از دم گرگ تو به رم
هم غزالان حرم
شیر و آهو همه صیداند و تو صیاد فلک
از تو فریاد فلک
خاندانی که بدو یافت عمارت گل و آب
دورت ای خانه خراب
ساخت ویران به ستم خانه ات آباد فلک
از تو فریاد فلک
بر مراد عدمی چند کنی نفی وجود
از در غیب و شهود
آنکه آمد همه را موجب ایجاد فلک
از تو فریاد فلک
چند پوئی به غلط از در اعزاز لئام
راه ایذای کرام
در پی بنده مجو خواری آزاد فلک
از تو فریاد فلک
کرده ای راست در این معرکه غایله زار
فتنه حادثه بار
خواهد این فتنه بلای عجبی زاد فلک
از تو فریاد فلک
صبر سندان به چنین سخت بلاسنگ و سبوی
تو همان آهن و روی
شرمی آخر نه ای از خاره و پولاد فلک
از تو فریاد فلک
مرد و زن پیر و جوان دخت و پسر عبدو امیر
کشته گشتند و اسیر
با شش و پنج تو چه هفت و چه هفتاد فلک
از تو فریاد فلک
تشنه لب تفته دل از خون بنین و اشک بنات
راندی از نیل فرات
سوی جیحون و ارس دجله بغداد فلک
از تو فریاد فلک
تشنگی سوختگی خسته دلی خون جگری
بی کسی در بدری
بر تنی نیست روا این همه بیداد فلک
از تو فریاد فلک
دل و دیده همه را تا زحل از تخته گل
پی آن دیده و دل
جاودان عهد سرشک آمد و فریاد فلک
از تو فریاد فلک
مصطفی مات و علی محو و خدا تعزیه دار
روز محشر شب تار
از ستم های تو پیش که برم داد فلک
از تو فریاد فلک
والی از سینه و چشم آذر و نیسان آورد
تا زند از سر درد
آه زن اشک فشان بهمن و مرداد فلک
از تو فریاد فلک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به بیان مصیبتها و مظلومیتهای مردم و اهل بیت پیامبر (ص) میپردازد و از ظلم و ستمی که بر آنان روا شده است، فریاد برمیآورد. شاعر به توصیف عمق غم و اندوهی که بر فلک و جهان حاکم است، میپردازد. این غم به گونهای است که زمان (سال، ماه، شب و روز) هیچ شادابی ندارد و همه از درد و رنج مینالند. در این شعر، به حوادث تلخی همچون قتل و اسیری مردم و آتشسوزیهایی که زندگی آنها را نابود کرده، اشاره شده و ستمهایی که بر خانواده پیامبر و پیروان او رفته، به صورت آشکاری تصویر میشود. در نهایت، شاعر از خداوند طلب یاری کرده و به انسانها یادآوری میکند که در برابر این بیداد و ظلم ساکت نمانند.
هوش مصنوعی: همه از تو بهرهوری دارند و به خاطر تو غمگین شدهاند، از ناراحتی تو آسمان نیز فریاد میزند.
هوش مصنوعی: زمان شامل سال و ماه و شب و روز بدون تو هیچ شادی ندارد و آسمان از غم تو ناله سر میدهد.
هوش مصنوعی: طوفان خشم تو در قهر و غضب، چنان آتشی به پا کرد که جنایت و بیرحمی را بر افراشت.
هوش مصنوعی: خاک فرزندان پیامبر زیر بادها پراکنده شده و آسمان از این وضعیت نگران و فریاد میکشد.
هوش مصنوعی: روزی میآید که شبهایی پر از غم و آتش و دود به دنیا میآید و من از این بابت نگرانم.
هوش مصنوعی: ای کاش که افکار و عقاید ما از یاد آسمان و آتش فریاد تو سخن بگویند.
هوش مصنوعی: حتی پلنگان حجاز نیز از سایهی تو میترسند و در رم، غزالان حرم به تو احترام میگذارند.
هوش مصنوعی: همهٔ موجودات در دنیا در دام افتادهاند و تو مانند شکارچی آسمانها هستی که از تو کمک و نجات میطلبد.
هوش مصنوعی: خانهای که به آب و گل آراسته و زیبا بود، حالا در خرابی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: بلایی که بر سرت آمده، باعث شده که خانهات خراب شود، اما در عوض آسمان به خاطر تو فریاد میکشد.
هوش مصنوعی: به چیزی که وجود ندارد، به چه صورت میتوانی وجود را از عالم پنهان و آشکار نفی کنی؟
هوش مصنوعی: کسی که به دنیا آمد، موجب شکلگیری عالم وجود شد و به نوعی صدای عالم را ایجاد کرد.
هوش مصنوعی: چند بار به اشتباه از در بزرگمنشان عذر خواهی میکنی و به نادرست از آنها دوری میکنی.
هوش مصنوعی: به دنبال من نباش که در بند و استضعاف هستم، چون آسمان از تو ناله میکند.
هوش مصنوعی: تو در این میدان پر آشوب، به درستی عمل کردهای و در میان این فتنه و حادثه، مثل یک قهرمان درخشیدهای.
هوش مصنوعی: این بحران و آشفتگی که به وجود آمده، به طور عجیبی نتیجه کارهای تو است و آسمان از تو فریاد میزند.
هوش مصنوعی: صبر تو مانند سندانی است که در برابر سنگهای سخت تاب میآورد و دلش نمیلرزد، در حالی که خود تو مثل آهن میمانی و همچنان استقامت میکنی.
هوش مصنوعی: تو از خاری و تیرگیهای آسمان شرم نمیکشی و آسمان هم از نالهها و فریادهای تو در عذاب است.
هوش مصنوعی: مردان و زنان، پیران و جوانان، دختران و پسران، در نبرد کشته شدند و یا به اسیری درآمدند.
هوش مصنوعی: با وجود شش و پنج، چه حسی از هفت و چه از هفتاد میتوان داشت، آسمان از تو داد و فریاد میزند.
هوش مصنوعی: لبهای تشنه، دل پر از اندوه و خون فرزندان و اشک دختران را از رود نیل تا فرات راندهای.
هوش مصنوعی: به سمت رودهای جیحون و ارس و دجلهی بغداد، آسمان از تو ناله و فریاد میزند.
هوش مصنوعی: تشنگی و آتش درون، دل زخمخورده و خستگی، همراه با افسردگی و بیکسی، همه نشاندهنده یک حال خراب و احساس درد و رنج است.
هوش مصنوعی: تن آدمی را شایسته این همه ظلم و ستم آسمان نیست و این فریاد و ناله از درد و رنجی است که بر او روا داشتهاند.
هوش مصنوعی: دل و چشم همه افراد، تا سیاره زحل، از تخته گلی که دیده و دل را میسازد، پیروی میکنند. این جمله به نوعی به تأثیر احساسات و عواطف بر زندگی انسانها اشاره دارد و نشان میدهد که انسانها تحت تأثیر دل و چشم خود، به دنبال چیزهایی هستند که ممکن است در دوردستها وجود داشته باشند.
هوش مصنوعی: در اینجا به موضوعی اشاره میشود که شاید بر اثر یک یادآوری یا تلخی، اشک و فریاد به وجود آمده است. به نظر میرسد که این احساسات عمیق و همیشگی تحت تأثیر یک تعهد یا قول قرار دارند که در گذشته بوجود آمده است. در واقع، مرور زمان و یادآوری آنچه در گذشته بوده، موجب بروز این حالتهای عاطفی میشود.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، وقتی که همه چیز در تاریکی و غم و اندوه است، پیامبر خطرناک و علی در آثارشان غرق هستند و خداوند نقش آفرین این صحنه بزرگ و غمانگیز است.
هوش مصنوعی: از ظلمها و ستمهای تو به کجا پناه ببرم؟ آسمان از تو داد و فریاد میزند.
هوش مصنوعی: والی از درون خود و از نگاهش نشانههایی از آتش و شوق بهار به همراه دارد تا بتواند از رنج و درد خود بگوید و آن را تحمل کند.
هوش مصنوعی: زن آهی از دل کشیده و اشکهایی را نثار میکند که نشاندهندهٔ درد و رنج اوست. در این حین، آسمان نیز به حال او میگرید و از وضعیت او فریاد میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.