گنجور

 
۱۷۳۴۱

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

... تا مه محمل نگاه از پی کند

راه لیلی بر سر مجنون فتاد

ساربان کو تا شتر را پی کند ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۴۲

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

... یک قدم نیست فزون مرحله عشق و عجب

راه چندانکه بریدیم به پایان نرسید

ترک من تاختن از اصل نداند که به صید ...

... از چه آب و گلی ای میکده یا رب که سرم

تا نشد خاک به راه تو به سامان نرسید

با خطت سر نسپارم چه نشاط از حرم است ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۴۳

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

... سفر کعبه کنم تا به خرابات رسم

زانکه سالک به حقیقت رسد از راه مجاز

ختم کردم سفر زلف بتان تا چه شود

شب تاریک و محل خطر و راه دراز

هر که آن خال سیه دید و لب میگون گفت ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۴۴

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

بسته شد راه تفرج باغ را از پیش و پس

ناگوارا رامش بستان خوشا رنج قفس ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۴۵

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

... صد توبه به خون بها شکستم

بستم ز سرشک راه کویش

بر مدعی و ز جوی جستم ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۴۶

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

... به ساعتی که ز کوی تو آورند شهیدم

در انتظار به راه صبا به بوی وصالت

به راه مصر چو یعقوب مانده چشم امیدم

به ضعف طالع یغما نگر که از غم هجران ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۴۷

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

... امام شهر کزین پیش بر به حکم شریعت

ز ننگ دامن تر راه می نداد به کویم

کنون نشانده به پهلو ز مهر و می بفشاند ...

... یکی به گوش همی خواندم اذان و اقامت

امام جمعه سراید ز راه و رسم وضویم

به صوت وعظ فرو رفت گوش نغمه نیوشم ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۴۸

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴

 

بزن ای مطرب خوش لهجه نوایی به از این

بو کز آن پرده برم راه بجایی به از این

از خرابات و حرم کسب شرف نتوان کرد ...

... گفتی از کوی خرابات برو جای دگر

چون روم چون نبرم راه به جایی به از این

ز اشک و آه ای دل بی صبر و سکون شکوه مکن ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۴۹

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

... لعل رخشان را طراز آفتاب آورده ای

سیر زاهد می دهی در راه عشق آهسته تر

ریش گاوی با زبان خر در خلاب آورده ای ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۵۰

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱

 

... به طاق ابروی ماهی بنوش جام هلالی

چه مانده چشم به راه هلال عید صیامی

جهان زنکهت پیمانه مست و واعظ مسکین ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۵۱

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۲

 

به کوی میکده تا پاره سبویی هست

مرا به دردکشان راه گفتگویی هست

یغمای جندقی
 
۱۷۳۵۲

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

... دل از انده تهی لب پر ترانه

نهادم پا به راه از سطح خانه

حریف مهربان بوالقاسم راد ...

... حرم میخانه گردد جام قندیل

روان در عرض راه آمد مرا پیش

دمی سرد ولبی خشک و دلی ریش ...

... به سنگ دمشت وحشت و آجر و چوب

بر او از چار جانب راه بستند

سرا پا عضو عضو او شکستند ...

... زکف مغزی که خود هرگز نبینی

فرو ریزد مخم از راه بینی

برو مادر که روز من چو شام است ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۵۳

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۴ - سرگذشت شیرین

 

... که جست از پیزی سرداب بیرون

سر شیرین ز خاک راه برداشت

فشاند از دیده اشک و آه برداشت ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۵۴

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۵ - حکایت

 

... اقلا میزرش ده طاقه شال است

به خود گفت ای به غفلت راه پیما

روی تا چند مسکین زیر و بالا ...

... فتاد از کله نحسش عمامه

حریف راهزن چسبان و چالاک

ربود آن سهمگین دستار از خاک ...

... ستونی بر به کف از طارم تاک

به کین میزبان زد راه ناورد

که انگیزد ز خاک هستیش گرد ...

... نه چه می دیدم اندر ره نه گودال

قضا را پیش راه آمد مغاکی

چو آبار جهنم صعب ناکی ...

... در او غیر از خم و پیچ و شکن هیچ

زتاری راه گم کشتی در آن آب

به لرزاز سردیش ماهی چو سیماب ...

... به پای خود در افتادی به چاهی

که از شش در بدر شد نیست راهی

یغمای جندقی
 
۱۷۳۵۵

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۲ - صکوک الدلیل

 

... بجز عجز و نقصان ندیدند هیچ

در این پرده اندیشه را راه نیست

وز این ماجرا عقل آگاه نیست ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۵۶

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۴ - برهان چهارم

 

... چنان کردیش در مساق ستیز

که می جست در پرده راه گریز

سرانجام شلتوک قشلاق خوار ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۵۷

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۵ - برهان پنجم

 

... گهی سید و گاه آقا شوی

گهی راه زن گاه ملا شوی

گهی تیغ گیری و گاهی عصا ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۵۸

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۶ - برهان ششم

 

... چو شاهان بر آرای طبل و علم

سپاهی فراهم کن از آه و سوز

چو خیل پراکندگان مهر توز

زخوان ادب زاد توفیق جوی

به پای طلب راه تحقیق پوی

زخوان ادب زاد توفیق جوی

به پای طلب راه تحقیق پوی

مدد جو ز کاوس بخت ازل ...

... قناعت بود دولت بی زوال

اگر مرد راهی قناعت گزین

چو یغما به کنج قناعت نشین ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۵۹

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۸ - تلبیس اول

 

... دمد گر مسیحاش ز اعجاز دم

نخواهد شد الا به راه عدم

مشرف نشد کس به پابوس تو ...

یغمای جندقی
 
۱۷۳۶۰

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۲۱ - خاتمه در معذرت از رستم السادات

 

... ز وحدت گرایی به نقش دویی

مرا نیز راه سخن تنگ نیست

که خودباره معذرت لنگ نیست ...

... سگان ترا کمترین بنده ام

سماعیل قربانی راه تست

نسا از کنیزان درگاه تست ...

یغمای جندقی
 
 
۱
۸۶۶
۸۶۷
۸۶۸
۸۶۹
۸۷۰
۱۰۲۲