گنجور

 
۱۵۲۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۰

 

... چون همه ره خاک با خون می رود

لاله خون آلود می روید ز خاک

گرچه با دامان گلگون می رود ...

مولانا
 
۱۵۲۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۵

 

... در عالم طراوت او یافت بس حلاوت

وز وصف لاله رویان رویش مزعفر آمد

زان ماه هر که ماند وین نقش را نخواند ...

مولانا
 
۱۵۲۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۴

 

... کاندر بهار شاه به ایثار می رود

آن لاله ای چو راهب دل سوخته بدرد

در خون دیده غرق به کهسار می رود ...

مولانا
 
۱۵۲۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۱

 

... گلنار پرگره شد و جوبار پرزره

صحرا پر از بنفشه و که لاله زار شد

اشکوفه لب گشاد که هنگام بوسه گشت ...

مولانا
 
۱۵۲۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۰

 

... که آهوی متأنس بماند از یاران

به لاله زار و به مرعای ارغوان نرسد

به سوی عکه روی تا به مکه پیوندی ...

مولانا
 
۱۵۲۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۴

 

... عجب که خار چه بدمست و تیز و روترشست

ز رشک آنک گل و لاله صد عدو دارد

به طور موسی بنگر که از شراب گزاف ...

مولانا
 
۱۵۲۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۴

 

... اگر ز رنگ رخ یار ما خبر دارد

ز لاله زار و ز نسرین و گل چرا گوید

ز راه غیرت گوید که تا بپوشاند ...

مولانا
 
۱۵۲۸

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۶

 

... که بو کنید دهان مرا چه بو دارد

پیاله ای به من آورد لاله که بخوری

خورم چرا نخورم بنده هم گلو دارد ...

مولانا
 
۱۵۲۹

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۵

 

... چو بنفشه دوتا شدم چو سمن بی وفا شدم

که دل لاله ها سیه ز غم ارغوان شود

رخ یارم چو گلستان رخ زارم چو زعفران ...

مولانا
 
۱۵۳۰

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۹

 

سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد

زعفران لاله را حکایت کرد

چون جدا گشت عاشق از معشوق ...

... بهل این تا به یار خویش رویم

آنک رویش هزار لاله و ورد

مولانا
 
۱۵۳۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۵

 

... بهر باران چو کشت منتظر است

سینه را سبز و لاله زار کند

بهر خورشید کان چو منتظر است ...

مولانا
 
۱۵۳۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۵

 

... تا ببینی نقش های دلربا

تا ببینی رنگ های لاله زار

چون بدیدی سوی روزن درنگر ...

مولانا
 
۱۵۳۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۴

 

... عشق چو ابر گران ریخت بر این و بر آن

شد طرفی زعفران شد طرفی لاله زار

آب منی همچو شیر بعد زمانی یسیر ...

مولانا
 
۱۵۳۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۶

 

... چو جغد هل که بگردد در این خراب دیار

چو لاله زار کن این دشت را به باده لعل

روا مدار که موقوف داریم به بهار ...

مولانا
 
۱۵۳۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۷

 

... تا برسیدند هزاران نگار

لاله رخ افروخته از که رسید

سنبله پا به گل از مرغزار ...

مولانا
 
۱۵۳۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۸

 

... گل نقل بلبلان و شکر نقل طوطیان

سبزه ست و لاله زار و چمن کوری کلاغ

با سیب انار گفت که شفتالویی بده ...

مولانا
 
۱۵۳۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۷

 

... دیرست که زعفران برستست

از چهره لاله زار عاشق

دیرست کز آب های دیده ...

مولانا
 
۱۵۳۸

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۹

 

مهم را لطف در لطفست از آنم بی قرار ای دل

دلم پرچشمه حیوان تنم در لاله زار ای دل

به زیر هر درختی بین نشسته بهر روی شه ...

مولانا
 
۱۵۳۹

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۹

 

... حلقه مرغان روز کی بزند پر و بال

از نظر آفتاب گشت زمین لاله زار

خانه نشستن کنون هست وبال وبال ...

مولانا
 
۱۵۴۰

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۷

 

... هر کس که او مکی بود داند که من بطحاییم

زان لاله روی دلستان روید ز رویم زعفران

هر لحظه زان شادی فزا بیش است کارافزاییم ...

مولانا
 
 
۱
۷۵
۷۶
۷۷
۷۸
۷۹
۳۶۲