دل گردون خلل کند چو مه تو نهان شود
چو رسد تیر غمزهات همه قدها کمان شود
چو تو دلداریی کنی دو جهان جمله دل شود
دل ما چون جهان شود همه دلها جهان شود
فتد آتش در این فلک که بنالد از آن ملک
چو غم و دود عاشقان به سوی آسمان شود
نبود رشک عشق تو بجهد خون عاشقان
چو شفق بر سر افق همه گردون نشان شود
چه زمان باشد آن زمان که بلرزد ز تو زمین
چه عجب باشد آن مکان چو مکان لامکان شود
ز خیال نگار من چو بخندد بهار من
رخ او گلفشان شود نظرم گلستان شود
بفشان گل که گلشنی همه را چشم روشنی
به کرم گر نظر کنی چه شود چه زیان شود
خوشم ار سر بدادهام چو درختان به باد من
که به باغ جمال تو نظرم باغبان شود
چه عجب گر ز مستیت خرف و سرگران شوم
چو درختی که میوهاش بپزد سرگران شود
چو بنفشه دوتا شدم چو سمن بیوفا شدم
که دل لالهها سیه ز غم ارغوان شود
رخ یارم چو گلستان رخ زارم چو زعفران
رخ او چون چنین بود رخ عاشق چنان شود
همه نرگس شود رزان ز پی دید گلستان
گل تو بهر بوسهاش همه شکل دهان شود
به وصال بهار او چو بخندد دل چمن
ز غم هجر جویها چو سرشکم روان شود
چو پرست از محبتش دل آن عالم خل
که درختش ز شکر دوست سراسر زبان شود
چو سر از خاک برزنند ز درختان ندا رسد
که تو هر چه نهان کنی همه روزی عیان شود
گل سوری گشاد رخ به لجاج گل سه تو
گل گفتش نمایمت چو گه امتحان شود
ز تک خاک دانهها سوی بالا برآمده
که عنایت فتاده را به علی نردبان شود
تو زمین خورنده بین بخورد دانه پرورد
عجب این گرگ گرسنه رمه را چون شبان شود
همه گرگان شبان شده همه دزدان چو پاسبان
چه برد دزد عاشقان چو خدا پاسبان شود
مشتاب ار چه باغ را ز کرم سفره سبز شد
بنشین منتظر دمی که کنون وقت خوان شود
ز رفیقان گلستان مرم از زخم خاربن
که رفیق سلاح کش مدد کاروان شود
خمش ای دل که گر کسی بود او صادق طلب
جهت صدق طالبان خمشیها بیان شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر بزرگ فارسیزبان، شاعرانه و عاشقانه است و به بیان احساسات و تمایلات عاشقانه میپردازد. در این متن، شاعر به زیبایی معشوق خود اشاره میکند و تأثیرات عشق را بر روی دل و دنیای خود توصیف میکند. او تجلی عشق را در طبیعت و پدیدههای جهان میبیند و به توصیف حالتهای مختلفی میپردازد که عشق میتواند در انسان ایجاد کند.
شاعر با به کار بردن تشبیهات زیبا، به تاثیر عمیق عشق بر دل و جان انسانها میپردازد و اشاره میکند که عشق میتواند جهان را دگرگون سازد. او به این نکته هم اشاره دارد که عشق و دلدادگی میتواند باعث شادی و غمهای فراوانی شود، و در نهایت میگوید که در انتظار وصال معشوق است و باید صبر کند.
در کل، این شعر تجلی عواطف عمیق، زیباییها و پیچیدگیهای عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: دل آسمان زمانی که تو غایب میشوی دچار خلل و نقص میشود و وقتی نگاه دلربای تو به کسی میافتد، همه قدها مثل کمان میشوند.
هوش مصنوعی: وقتی تو دلگرمی میدهی، تمامی دلها شاد و خوشحال میشوند. دل ما هم وقتی مانند جهان میشود، همه دلها شکوه و زیبایی جهان را تجربه میکنند.
هوش مصنوعی: آتش در آسمان برپا میشود و باعث میشود که ملکها هم به این وضعیت غمگین شوند. همچنین اندوه و دودی که از دل عاشقان برمیخیزد، به سمت آسمان میرود.
هوش مصنوعی: اگر عشق تو به دل عاشقان حسد نبرد، خون آنها مانند شفق بر افق نمایان خواهد شد و در آسمان نشانهای خواهد بود.
هوش مصنوعی: زمانی که زمین به خاطر تو بلرزد، چه چیز عجیبی خواهد بود! و چه مکانی شگفتانگیز خواهد بود زمانی که جایی برای وجود نداشته باشد!
هوش مصنوعی: وقتی معشوق من بخندد، بهار من آغاز میشود و چهرهاش مانند گلها شکوفا میشود و چشم من مانند گلستانی پر از زیبایی و شکوفایی میگردد.
هوش مصنوعی: بیا گلها را بپاشیم، زیرا باغها برای همه مایهی شادی و خوشحالی است. اگر با لطف و مهربانی بنگری، چه تغییرات مثبتی خواهد داشت و چه زیانی در کار نخواهد بود.
هوش مصنوعی: من از اینکه جانم را مثل درختانی که به باد میسپارند، فدای تو کردهام، خوشحالم. چرا که با نگاهی به زیبایی تو، احساس میکنم که میتوانم باغبان این باغ زیبایی باشم.
هوش مصنوعی: چه تعجبی دارد اگر من از شوق و حالت مستی، دچار گیجی و سرگشتگی شوم؛ مانند درختی که میوهاش برسد و چون میوهاش成熟 شود، خود به خود سنگین و در حال حرکت شود.
هوش مصنوعی: وقتی به دو نیم شدم مانند بنفشه، و مانند سمن بیوفا شدم، بهطوری که دل لالهها از غم ارغوان به سیاهی درآمد.
هوش مصنوعی: چهرهی محبوبم مانند گلستان است و چهرهام مانند زعفران. وقتی چهرهی او اینقدر زیباست، چهرهی عاشق نیز همینطور میشود.
هوش مصنوعی: همه نرگسها در پی دیدن گلستان تو از زیباییات به حالت نگرانی درمیآیند و برای بوسیدن گل تو، همه به شکل دهان درمیآیند.
هوش مصنوعی: وقتی بهار او در باران بهشت به لبخند میآید، دل چمن از غم جدایی شاد میشود و مانند جویها اشکهایش جاری میگردد.
هوش مصنوعی: مانند پرندهای که به خاطر عشق به خدا، دل آن عالم را میلرزاند. درخت آن عالم به خاطر دوستی، تمامی زبانش شیرین و شکرین میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که سر از خاک بیرون بیاید، درختان ندا میدهند که هر چیزی را که پنهان کردهای، روزی آشکار خواهد شد.
هوش مصنوعی: گل صورتی بر چهرهاش لبخند میزند و به گل سرخ با طعنه میگوید: وقتی زمان آزمایش برسد، من تو را به همه نشان میدهم.
هوش مصنوعی: از بین دانههای خاکی که به سمت بالا رشد کردهاند، نشان میدهد که لطف و توجهی که به علی شده، وسیلهای برای او شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر کسی که زمین میخورد و دانه میخورد به خویش مینگرد، جای شگفتی است که این گرگ گرسنه چگونه میتواند چوپان رمه شود.
هوش مصنوعی: تمام گرگها به چوپان تبدیل شدهاند و همه دزدان مانند نگهبانان عمل میکنند. وقتی خدا به عنوان نگهبان عاشقان دربیاید، دیگر دزدها چه چیزی میتوانند ببرند؟
هوش مصنوعی: اگرچه به خاطر لطف و محبت، باغ سرسبز شده است، صبر کن تا وقتی برسد که زمان خوردن میوهها فرا برسد.
هوش مصنوعی: از دوستان گلستان یاد نکن که خار بیرحم درد و زخم میآورد، زیرا دوست اگر سلاح به دست گیرد، میتواند به کاروان کمک کند.
هوش مصنوعی: ای دل، سکوت کن! زیرا اگر کسی راستگو باشد، باید به خاطر جستوجوگران حقیقت، در برابر صادق بودن خود به آرامی رفتار کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.