امیر پازواری » دیوان اشعار » چهاربیتیها » شمارهٔ ۱۳۱
... ز انشالا دولت به ته همیشه یار بو
چرخ و فلک گردش تنه مدار بو
ته دولت به بالا به خرشید هم کار بو ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » چهاربیتیها » شمارهٔ ۱۳۲
تا گردش افلاک و چرخ دوار بو
الهی تره هشت و چهار به یار بو ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » چهاربیتیها » شمارهٔ ۱۵۰
... د خش تمنا دارمه هاده که دیره
فلک ره بوین گردش چه جور و جیره
این کهنه زمونه شال به جای شیره ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » چهاربیتیها » شمارهٔ ۱۹۱
... حسود گرفتٰار بو محنت سپاهی
تا شام گردش چل ته کوم بو الٰهی
ته دولت جهان گیره از مٰاه به مٰاهی
امیر پازواری » دیوان اشعار » ششبیتیها » شمارهٔ ۱۸
... ته دشمن زحل آسا تنه غلون بو
تا که گردش این چرخ نیل گون بو
ته دولت و عزت همه روزافزون بو ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » ششبیتیها » شمارهٔ ۲۰
تا که گردش نیلوفری بپا بو
ته دل خرم و خوان کرم بجا بو ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » هفتبیتیها » شمارهٔ ۱
... ته دل ره که ذره رحم نییه وینه بووم میر
کی گت بو به سٰال گردش شٰال بووه شیر
کی گت بو که لل به اژدهٰا بووه چیر ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » هشتبیتیها » شمارهٔ ۱۴
... تا زنده بوه به وی نژاد آدم
تا گردش چرخ و فلک بویه عٰالم
ته عشق به منه دل نوویه هچی کم ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » ده و بیشتر از دهبیتیها » شمارهٔ ۱۱
... تا آدمی و جن و پری بسیار بو
تا گردش گردون و بنای لار بو
تا صحبت دورونه طرح شکار بو ...
... شاه زنگبار ته مطبخ سالار بو
چرخ و فلک گردش به ته مدار بو
دشمن به تنه دردکت خوار و زار بو ...
فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳
... بیا سایم اگر روزی فلک از جنبش آساید
که جام عیش ما از گردش افلاک می ریزد
فصیحی طرفه تر زین صیدگه هرگز شنیدستی ...
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - تهنیت نوروز و مدح حسینخان شاملو
... یک دم ار ساقی کشد دست کرم در آستین
جام خود در گردش آرد همچو جام آفتاب
باد نوروزی ز مصر آورد بوی پیرهن ...
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - مدح حسینخان شاملو
... می کشد چون سایه هر سو فتح را بی اختیار
ور نه نتواند به گردش باد پیمایی کند
پای چون بوسد رکاب فتح هم بوسد زمین ...
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸
... ازین سرایت سرگشتگی توان دانست
که همچو گردش دام است سیر اختر ما
دل از جفای که نالد شکایت از که کند ...
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱
که خریدی ز غم گردش دوران ما را
دیده گر مفت نمی داد به طوفان ما را ...
... چون گهر غربت ما به ز وطن خواهد بود
دربه در گو بفکن گردش دوران ما را
چشم جادوی تو هر چند برد دل ز کلیم ...
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲
... من کجا بد گردی افلاک و انجم از کجا
خاطرم در بزم عیش از گردش ساغر گرفت
گلستان چون ساقی مستان ندارد گلبنی ...
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸
... کاروان ها بار عشرت بست بهر دیگران
رنگ بر رویم سپهر از گردش ساغر نبست
از علاج چاکهای سینه دل برداشتم ...
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱
... بصدف جوهریان قیمت گوهر ندهند
در دیاریکه بود گردش آنچشم کلیم
نسبت فتنه ببدگردی اختر ندهند
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹
... کابم از سر گذرد لیک لبم تر نشود
بسکه از گردش این چرخ بتنگ آمده ام
در خمارم هوس گردش ساغر نشود
سفله از قرب بزرگان نکند کسب شرف ...
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲
... جاهل ار خود را دانسته بچاه اندازد
از جفای فلک و گردش دوران داند
هر کرا تنگدلی عینک بینایی داد ...
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸
... به من تا نوبت آید دختر رز پیر می گردد
کلیم آن گردش چشم و نگاه دمیدم کم شد
چو ساقی سرگران افتاد ساغر دیر می گردد